درد و بیماری از بدنم خارج شده و ذهنم پاک شده است. من ستایش های با شکوه خداوند را می خوانم، حر، حر.
من در سعادت هستم، با Saadh Sangat، گروه مقدس، ملاقات می کنم، و اکنون، ذهن من سرگردان نیست. ||1||
آرزوهای سوزان من از طریق کلام شاباد گورو، ای مادر، سیراب می شوند.
تب شک به کلی از بین رفته است. با ملاقات با گورو، من با سهولت شهودی خنک و آرام می شوم. ||1||مکث||
سرگردانی من به پایان رسیده است، زیرا پروردگار یکتا را درک کرده ام. اکنون آمده ام تا در مکان ابدی ساکن شوم.
قدیسان شما فیض نجات دهنده جهان هستند. با دیدن رؤیای مبارک دارشان آنها راضی میمانم. ||2||
اکنون که به پای مرشد مقدس ابدی چنگ زده ام، گناهان تجسم های بی شماری را پشت سر گذاشته ام.
ذهن من آهنگ آسمانی سعادت را می سراید و مرگ دیگر آن را نخواهد خورد. ||3||
پروردگار من، مسبب همه اسباب، توانا و آرامش بخش است. او پروردگار من است، پروردگار من پادشاه.
ناناک با خواندن نام تو زندگی می کند، خداوندا. تو یاور من هستی، با من، از طریق و از طریق. ||4||9||
آسا، مهل پنجم:
تهمت زن فریاد می زند و ناله می کند.
او پروردگار متعال، پروردگار متعال را فراموش کرده است. تهمت زن ثواب اعمال خود را درو می کند. ||1||مکث||
اگر کسى همنشین او باشد، او را با او مى برند.
تهمت زن مانند اژدها بارهای عظیم و بیهوده خود را حمل می کند و در آتش خود می سوزد. ||1||
ناناک آنچه را که در درگاه پروردگار متعال اتفاق می افتد، اعلام و اعلام می کند.
فدائیان فروتن خداوند برای همیشه در سعادت هستند. با خواندن کرتان ستایش خداوند، شکوفا می شوند. ||2||10||
آسا، مهل پنجم:
با اینکه کاملا خودم را تزئین کردم،
هنوز ذهنم راضی نبود
روغن های معطر مختلفی به بدنم زدم،
و با این حال، من حتی ذره ای از این لذت نبردم.
در ذهنم چنین آرزویی دارم،
تا فقط برای دیدن معشوقم زندگی کنم، ای مادرم. ||1||
ای مادر چه کنم؟ این ذهن نمی تواند استراحت کند.
مسحور عشق لطیف معشوق من است. ||1||مکث||
پوشاک و زیور آلات و از این قبیل لذت های نفیس
من به اینها بدون حساب نگاه می کنم.
همینطور شرافت، شهرت، عزت و عظمت،
اطاعت تمام جهان،
و خانه ای به زیبایی یک جواهر.
اگر رضای خدا باشم، سعادتمند و همیشه در سعادت خواهم بود. ||2||
با انواع غذاها و غذاهای خوشمزه،
و چنین لذت ها و سرگرمی های فراوان،
قدرت و مال و فرمان مطلق
با اینها ذهن سیر نمی شود و تشنگی اش سیر نمی شود.
بدون ملاقات با او، این روز نمی گذرد.
با دیدار خدا آرامش پیدا می کنم. ||3||
با جست و جو و جست و جو این خبر را شنیده ام
که بدون Saadh Sangat، گروه مقدس، هیچ کس در سراسر آن شنا نمی کند.
کسی که این سرنوشت خوب را بر پیشانی خود نوشته است، گورو واقعی را می یابد.
امیدهایش برآورده شده و ذهنش راضی است.
وقتی کسی خدا را ملاقات کرد، تشنگی اش برطرف می شود.
ناناک خداوند را در ذهن و بدن خود یافته است. ||4||11||
آسا، مهل پنجم، پانچ پدهای: