وداها فقط تاجر هستند. خرد معنوی سرمایه است. به لطف او دریافت می شود.
ای نانک، بدون سرمایه هیچ کس با منفعت نرفته است. ||2||
پاوری:
می توانید درخت چریش تلخ را با شهد کهربایی آبیاری کنید.
می توانید به یک مار سمی شیر زیادی بدهید.
منمخ خودخواسته مقاوم است. او را نمی توان نرم کرد ممکن است به یک سنگ هم آب بدهید.
از آبیاری گیاه سمی با شهد کهربایی فقط میوه سمی به دست می آید.
پروردگارا، لطفا نانک را با سنگت، جماعت مقدس متحد کن تا از شر همه زهرها خلاص شود. ||16||
سالوک، اول مهل:
مرگ زمان را نمی پرسد؛ تاریخ یا روز هفته را نمی پرسد.
بعضی ها وسایل را جمع کرده اند و بعضی ها که بسته اند رفته اند.
برخی به شدت مجازات می شوند و برخی مورد مراقبت قرار می گیرند.
آنها باید ارتش و طبل و عمارت زیبای خود را ترک کنند.
ای نانک بار دیگر انبوه غبار به خاک تبدیل شد. ||1||
مهل اول:
ای نانک، توده از هم خواهد پاشید. قلعه بدن از خاک ساخته شده است.
دزد در درون شما ساکن شده است. ای جان جان تو باطل است. ||2||
پاوری:
کسانی که پر از تهمت های زشت شده اند، بینی هایشان را می برند و شرمنده می شوند.
آنها کاملاً زشت هستند و همیشه درد دارند. صورت آنها توسط مایا سیاه شده است.
آنها صبح زود بیدار می شوند تا از دیگران تقلب کنند و دزدی کنند. آنها از نام خداوند پنهان می شوند.
ای پروردگار عزیز، بگذار حتی با آنها همنشینی نکنم. مرا از دست آنها نجات ده، ای پادشاه مقتدر من.
ای نانک، منمخ های خودخواسته به اعمال گذشته خود عمل می کنند و چیزی جز درد تولید نمی کنند. ||17||
سالوک، مهل چهارم:
همه متعلق به پروردگار و استاد ما هستند. همه از او آمدند.
تنها با پی بردن به حکم فرمان او، حقیقت حاصل می شود.
گورمخ به خود خود پی می برد. هیچ کس در نظر او بد به نظر نمی رسد.
ای نانک، گورموک در نعم، نام خداوند تعمق می کند. آمدنش به دنیا پربار است. ||1||
مهل چهارم:
او خود بخشنده همه است. او همه را با خود متحد می کند.
اى نانك با كلام شاباد متحد شده اند. با خدمت به خداوند بخشنده بزرگ، آنها دیگر هرگز از او جدا نخواهند شد. ||2||
پاوری:
صلح و آرامش قلب گورمخ را پر می کند. نام در درون آنها جاری است.
ذکر و مراقبه، توبه و انضباط نفس، و غسل در بقاع متبرکه زیارتی - محاسن اینها رضایت خدای من است.
پس خداوند را با دلی پاک بپرستید. با تسبیح جلال او، زینت و تعالی خواهید یافت.
پروردگار عزیزم از این خشنود است. او گورمخ را از آن طرف می برد.
ای نانک، گورمخ با خداوند ادغام شده است. او در بارگاه او آراسته شده است. ||18||
سالوک، اول مهل:
مرد ثروتمند چنین می گوید: باید بروم و ثروت بیشتری به دست بیاورم.
نانک در آن روز فقیر می شود که نام خداوند را فراموش می کند. ||1||
مهل اول:
خورشید طلوع و غروب می کند و زندگی همه تمام می شود.
ذهن و بدن لذت ها را تجربه می کنند. یکی می بازد و دیگری برنده می شود.
همه از غرور پف کرده اند. حتی بعد از اینکه با آنها صحبت می شود، آنها متوقف نمی شوند.
ای ناناک، خود خداوند همه چیز را می بیند. وقتی هوا را از بالون خارج می کند، بدن می افتد. ||2||
پاوری:
گنج نام در سات سنگات، جماعت حقیقی است. در آنجا خداوند پیدا می شود.