او روح خود را با پیروی از آموزه های گورو تسخیر می کند و به خداوند فنا ناپذیر می رسد.
او به تنهایی در این عصر تاریک کالی یوگا، که در مورد خداوند متعال خدا تعمق می کند، ادامه می دهد.
در صعد سنگات، گروه القدس، او بی آلایش است، گویی در شصت و هشت حرم مطهر زیارت غسل کرده است.
او به تنهایی مرد خوش شانسی است که با خدا ملاقات کرده است.
نانک فدای چنین کسی که عاقبتش خیلی بزرگ است! ||17||
سالوک، مهل پنجم:
هنگامی که پروردگار شوهر در قلب است، مایا، عروس، به بیرون می رود.
وقتی خداوند شوهر خارج از خود است، مایا، عروس، برتر است.
بدون نام، آدم در اطراف سرگردان است.
گورو واقعی به ما نشان می دهد که خداوند با ماست.
بنده ناناک در Truest of the True ادغام می شود. ||1||
مهل پنجم:
با انجام انواع تلاش، آنها سرگردان هستند. اما حتی یک تلاش هم نمی کنند.
ای نانک، چه نادر هستند کسانی که تلاشی را که جهان را نجات می دهد درک می کنند. ||2||
پاوری:
بزرگ ترین، بی نهایت، کرامت توست.
رنگ ها و رنگ های شما بسیار زیاد است. هیچ کس نمی تواند اعمال شما را بداند.
تو روح درون همه ارواح هستی. شما به تنهایی همه چیز را می دانید.
همه چیز تحت کنترل توست. خانه شما زیباست
خانه شما پر از سعادت است، که در سراسر خانه شما طنین انداز و طنین انداز است.
عزت و جلال و جلال تو فقط از آن توست.
شما سرشار از همه قدرت ها هستید. به هر کجا که نگاه می کنیم، شما آنجا هستید.
نانک، غلام بندگانت، تنها با تو دعا می کند. ||18||
سالوک، مهل پنجم:
خیابان های شما با سایبان پوشیده شده است. زیر آنها، معامله گران زیبا به نظر می رسند.
ای نانک، او تنها یک بانکدار واقعی است که کالای بی نهایت را می خرد. ||1||
مهل پنجم:
کبیر، هیچکس مال من نیست و من به هیچکس تعلق ندارم.
من غرق در کسی هستم که این خلقت را آفرید. ||2||
پاوری:
خداوند زیباترین درخت میوه است که میوه های شهد آمبروسیال را دارد.
ذهن من مشتاق دیدار اوست. چگونه می توانم او را پیدا کنم؟
او رنگ و شکلی ندارد. او غیرقابل دسترس و تسخیر ناپذیر است.
من او را با تمام وجودم دوست دارم. در را برایم باز می کند.
من تا ابد در خدمت شما خواهم بود، اگر از دوستم به من بگویید.
من فداکار، فداکار و فداکار برای او هستم.
مقدسین محبوب به ما می گویند که با آگاهی خود گوش کنیم.
کسی که چنین سرنوشتی از پیش تعیین شده دارد، ای غلام ناناک، توسط گورو واقعی به نام آمبروسیال برکت داده شده است. ||19||
سالوک، مهل پنجم:
کبیر، زمین از آن مقدس است، اما دزدان آمده اند و اکنون در میان آنها نشسته اند.
زمین سنگینی آنها را احساس نمی کند. حتی آنها سود می برند ||1||
مهل پنجم:
کبیر، به خاطر برنج، پوسته ها را می کوبند و می کوبند.
وقتی کسی در جمع افراد شرور بنشیند، توسط قاضی عادل دارما مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. ||2||
پاوری:
او خودش بزرگترین خانواده را دارد. او خودش تنهاست.
او به تنهایی قدر خود را می داند.
او خودش همه چیز را خلق کرد.
فقط خودش می تواند خلقت خود را توصیف کند.
خداوندا، جایگاه تو، جایی که در آن ساکنی، متبارک است.