آنهایی که در شباد بمیرند و ذهن خود را مسخر کنند، درِ رهایی را به دست آورند. ||3||
گناهانشان را پاک می کنند و خشمشان را از بین می برند.
آنها شاباد گورو را محکم در قلب خود بسته نگه می دارند.
کسانی که با حقیقت هماهنگ هستند، برای همیشه متعادل و جدا می مانند. با تسلیم خودخواهی خود، با خداوند متحد می شوند. ||4||
در اعماق هسته خود جواهر وجود دارد. ما آن را فقط در صورتی دریافت می کنیم که خداوند به ما الهام کند که آن را دریافت کنیم.
ذهن به سه حالت محدود می شود - سه حالت مایا.
از خواندن و خواندن، پاندی ها، علمای دین و حکیمان ساکت خسته شده اند، اما گوهر اعلای حالت چهارم را نیافته اند. ||5||
خود خداوند ما را به رنگ عشق خود رنگ می کند.
فقط کسانی که غرق در کلام شاباد گورو هستند تا این حد از عشق او غرق شده اند.
آغشته به زیباترین رنگ عشق پروردگار، با کمال لذت و شادی ستایش پروردگار را می خوانند. ||6||
از نظر گورموک، پروردگار واقعی ثروت، قدرت های معجزه آسای معنوی و خود انضباطی شدید است.
از طریق حکمت معنوی نعم، نام خداوند، گورمخ آزاد می شود.
گورموک حقیقت را تمرین می کند و در حقیقت حقیقت جذب می شود. ||7||
گورمخ متوجه می شود که خداوند به تنهایی می آفریند و با آفریدن، وی را نابود می کند.
برای گورموک، خداوند خود طبقه اجتماعی، موقعیت و تمام افتخار است.
ای نانک، گورمخها در نعم تعمق می کنند. از طریق نعم، آنها در نعم ادغام می شوند. ||8||12||13||
ماجه، مهل سوم:
آفرینش و نابودی از طریق کلام شاباد اتفاق می افتد.
از طریق شاباد، آفرینش دوباره اتفاق می افتد.
گورمخ می داند که پروردگار واقعی همه چیز را فرا گرفته است. گورمخ خلقت و ادغام را درک می کند. ||1||
من یک قربانی هستم، روح من یک قربانی است، برای کسانی که گورو کامل را در ذهن خود ثبت می کنند.
از گورو صلح و آرامش می آید. روز و شب او را با عبادت بپرستید. با ذکر تسبیحات شکوهمند او، در پروردگار باشکوه ادغام شوید. ||1||مکث||
گورمخ خداوند را در زمین می بیند و گورموک او را در آب می بیند.
گورمخ او را در باد و آتش می بیند. شگفتی بازی او چنین است.
کسی که گورو ندارد، بارها و بارها می میرد تا دوباره متولد شود. کسی که گورو ندارد به آمدن و رفتن در تناسخ ادامه می دهد. ||2||
The One Creator این نمایشنامه را به راه انداخته است.
او همه چیز را در چهارچوب بدن انسان قرار داده است.
آن عده معدودی که کلام شاباد آنها را سوراخ می کند، عمارت حضور خداوند را به دست می آورند. او آنها را به قصر شگفت انگیز خود فرا می خواند. ||3||
درست است بانکدار، و درست است تاجران او.
آنها حقیقت را با عشق بی پایان به گورو می خرند.
آنها به حقیقت می پردازند و به حقیقت عمل می کنند. آنها حقیقت را به دست می آورند و فقط حقیقت را. ||4||
بدون سرمایه سرمایه گذاری، چگونه کسی می تواند کالا را به دست آورد؟
منمخ های خودخواسته همه به بیراهه رفته اند.
بدون ثروت واقعی، همه دست خالی می روند. با دست خالی می روند، از درد رنج می برند. ||5||
برخی از طریق عشق به شاباد گورو در حقیقت معامله می کنند.
آنها خودشان را نجات می دهند و تمام اجدادشان را نیز نجات می دهند.
بسیار فرخنده است آمدن کسانی که معشوق خود را ملاقات می کنند و آرامش می یابند. ||6||
در اعماق خود راز نهفته است، اما احمق آن را در بیرون جستجو می کند.
منمخهای کور خودخواه مانند دیوها سرگردانند.
اما راز آنجاست، آنجا، آن را نمی یابند. منمخها در فریب تردید هستند. ||7||
او خود ما را می خواند و کلام شاباد را عطا می کند.
عروس روح آرامش و آرامش شهودی را در عمارت حضور خداوند می یابد.
ای نانک، او به عظمت شکوهمند نعم دست می یابد. او بارها و بارها آن را می شنود و در مورد آن تعمق می کند. ||8||13||14||
ماجه، مهل سوم:
گورو واقعی آموزه های واقعی را به مردم منتقل کرده است.