اما حقیقت پیر نمی شود. و وقتی دوخته شود دیگر پاره نمی شود.
ای نانک، پروردگار و استاد حق ترین حق است. در حالی که در او تعمق می کنیم، او را می بینیم. ||1||
مهل اول:
چاقو حقیقت است و فولاد آن کاملاً درست است.
طرز کار آن بی نظیر زیباست.
روی سنگ تراش شاباد تیز شده است.
در غلاف فضیلت قرار می گیرد.
اگر شیخ با آن کشته شود
آن وقت خون طمع بیرون خواهد ریخت.
کسي که به اين شيوه تشريفاتي ذبح شود، دلبسته پروردگار خواهد شد.
ای نانک، در درگاه پروردگار، در رؤیت مبارک او غرق شده است. ||2||
مهل اول:
خنجر زیبایی به کمرت آویزان است و تو بر اسبی زیبا سوار می شوی.
اما زیاد مغرور نباش. ای نانک، ممکن است اول سر به زمین بیفتی. ||3||
پاوری:
آنها به تنهایی به عنوان گورمخ راه می روند که در سات سنگات، جماعت حقیقی، شاباد را دریافت می کنند.
با تفکر در پروردگار حق، راست می گویند; آنها منابع ثروت خداوند را در لباس خود حمل می کنند.
فداییان زیبا به نظر می رسند و ستایش خداوند را می خوانند. با پیروی از آموزه های گورو، آنها پایدار و تغییرناپذیر می شوند.
آنها جواهر تأمل را در ذهن خود جای می دهند و عالی ترین کلمه شاباد گورو.
او خود در اتحادش متحد می شود. او خود عظمت شکوهمندی می بخشد. ||19||
سالوک، مهل سوم:
همه پر از امید هستند. به ندرت کسی بی امید است
ای نانک، خجسته ولادت کسی که زنده بماند. ||1||
مهل سوم:
هیچ چیز در دست امید نیست. چگونه می توان از امید رها شد؟
این بیچاره چه کار می تواند بکند؟ خداوند خودش ایجاد سردرگمی می کند. ||2||
پاوری:
ملعون است زندگی در این دنیا، بدون نام واقعی.
خدا بخشنده بزرگ است. ثروت او دائمی و تغییر ناپذیر است.
آن موجود فروتن، پاکیزه است که با هر نفس خداوند را می پرستد.
با زبانت، پروردگار یگانه دست نیافتنی، باطن دان، جست و جوگر دل ها را به ارتعاش درآور.
او همه جا را فرا گرفته است. نانک فدای اوست. ||20||
سالوک، اول مهل:
اتحاد بین دریاچه گورو واقعی و قو روح، از همان ابتدا، با رضایت اراده خداوند، از پیش تعیین شده بود.
الماس ها در این دریاچه هستند. آنها غذای قوها هستند.
جرثقیل ها و زاغ ها شاید خیلی عاقل باشند اما در این دریاچه نمی مانند.
آنها غذای خود را در آنجا پیدا نمی کنند. غذاشون فرق میکنه
با تمرین حقیقت، پروردگار واقعی پیدا می شود. باطل غرور باطل است.
ای ناناک، آنها به تنهایی با گوروی واقعی روبرو می شوند که به فرمان خداوند از پیش مقدر شده اند. ||1||
مهل اول:
پروردگار و مولای من و کسانی که به او می اندیشند پاکند.
ای نانک، به او خدمت کن که تا ابد به تو می بخشد.
ای نانک، او را خدمت کن. با بندگی او غم و اندوه برطرف می شود.
عیوب و عیوب از بین می روند و فضایل جای آنها را می گیرند. آرامش در ذهن ساکن می شود ||2||
پاوری:
او خودش همه چیز را فرا گرفته است. او خود غرق در وضعیت عمیق سماعدی است.
او خودش دستور می دهد; گورمخ راضی و برآورده شده است.
برخی را در بیابان سرگردان می کند و برخی دیگر به عبادت او متعهدند.
او تنها او را می فهمد که خداوند او را به درک وا می دارد. او خود انسان ها را به نام خود می چسباند.
ای نانک، تعمق در نعم، نام خداوند، عظمت واقعی حاصل می شود. ||21||1|| سوده||