اگر کسی صدها سال زندگی کند و بخورد،
تنها آن روز فرخنده خواهد بود، هنگامی که پروردگار و مولای خود را بشناسد. ||2||
با دیدن چشم خواهان، شفقت برانگیخته نمی شود.
هیچ کس بدون دادن و گرفتن زندگی نمی کند.
پادشاه فقط در صورتی عدالت را اجرا می کند که کف دستش چرب باشد.
هیچ کس به نام خدا تکان نمی خورد. ||3||
ای نانک، آنها فقط در شکل و نام انسان هستند.
با اعمال خود آنها سگ هستند - این فرمان دادگاه خداوند است.
به لطف گورو، اگر کسی خود را در این دنیا مهمان ببیند،
سپس در بارگاه خداوند عزت پیدا می کند. ||4||4||
آسا، اول مهل:
به همان اندازه که شباد در ذهن است، آهنگ تو به همان اندازه است. به همان اندازه که شکل جهان هستی، بدن تو به همان اندازه است، پروردگارا.
تو خود زبان هستی و خود بینی. مادرم از دیگری حرف نزن. ||1||
پروردگار و مولای من یکی است.
او یگانه و یگانه است. ای برادران سرنوشت، او تنهاست. ||1||مکث||
او خودش می کشد و خودش رهایی می بخشد. خودش می دهد و می گیرد.
او خودش می بیند و خودش خوشحال می شود. او خود نگاه فیض خود را می بخشد. ||2||
هر کاری که قرار است انجام دهد، همان کاری است که انجام می دهد. هیچ کس دیگری نمی تواند کاری انجام دهد.
همانطور که او خود را فرافکنی می کند، ما نیز او را توصیف می کنیم. این همه عظمت باشکوه توست، پروردگارا. ||3||
عصر تاریک کالی یوگا بطری شراب است. مایا شراب شیرینی است و ذهن مست به نوشیدن آن ادامه می دهد.
او خود انواع و اقسام اشکال را به خود می گیرد. بنابراین نانک بیچاره صحبت می کند. ||4||5||
آسا، اول مهل:
عقل خود را ابزار خود قرار ده و تنبور خود را دوست بدار.
بنابراین سعادت و لذت پایدار در ذهن شما ایجاد خواهد شد.
این عبادت عبادی است و این عمل توبه است.
پس در این عشق برقصید و ضربان را با پاهایتان حفظ کنید. ||1||
بدانید که ضرب کامل ستایش خداوند است.
رقص های دیگر فقط لذت موقتی در ذهن ایجاد می کند. ||1||مکث||
دو سنج حقیقت و رضایت را بنواز.
بگذارید زنگهای مچ پای شما رؤیای ماندگار خداوند باشد.
بگذار هارمونی و موسیقی تو از بین بردن دوگانگی باشد.
پس در این عشق برقصید و ضربان را با پاهایتان حفظ کنید. ||2||
بگذارید ترس از خدا در قلب و ذهن شما رقص چرخان شما باشد،
و ادامه دهید، چه نشسته و چه ایستاده.
غلتیدن در غبار این است که بدانی بدن فقط خاکستر است.
پس در این عشق برقصید و ضربان را با پاهایتان حفظ کنید. ||3||
با شاگردان، دانش آموزانی که عاشق تعالیم هستند، همراهی کنید.
به عنوان گورمخ، به نام واقعی گوش دهید.
ای نانک، آن را بارها و بارها بخوان.
پس در این عشق برقصید و ضربان را با پاهایتان حفظ کنید. ||4||6||
آسا، اول مهل:
او هوا را آفرید و از همه جهان حمایت می کند. آب و آتش را به هم بست.
روان کور ده سر را بریدند، اما با کشتن او چه عظمتی حاصل شد؟ ||1||
چه Glories of Yours را می توان خواند؟
شما کاملاً همه جا را فرا گرفته اید. شما همه را دوست دارید و دوست دارید. ||1||مکث||
تو همه موجودات را آفریده ای و جهان را در دستان خود نگه داری. چه عظمتی دارد که مانند کریشنا حلقه ای در بینی مار کبری سیاه بگذاریم؟
شوهر کی هستی همسرت کیست؟ شما به طور ظریفی در همه چیز پراکنده و فراگیر هستید. ||2||
برهما، نعمت بخش، با خویشاوندانش وارد ساقه نیلوفر شد تا وسعت جهان را بیابد.
در ادامه، او نتوانست محدودیت های آن را پیدا کند. با کشتن کانسا، پادشاه، چه شکوهی به دست آمد؟ ||3||
جواهرات با بریدن اقیانوس شیر تولید و به وجود آمدند. خدایان دیگر اعلام کردند که ما این کار را کردیم!