مولای من در کنار بنده ناناک است. خداوند توانا و دانا بهترین دوست من است.
با دیدن توزیع غذا، همه آمدند و به پای گورو واقعی افتادند، که ذهن همه غرور خودپرستانه آنها را پاک کرد. ||10||
سالوک، اول مهل:
یکی دانه را می کارد، دیگری محصول را درو می کند و دیگری دانه کاه را می کوبد.
ای نانک، معلوم نیست غله را چه کسی خواهد خورد. ||1||
مهل اول:
او به تنهایی منتقل می شود که خداوند در ذهن او ساکن است.
ای نانک، این به تنهایی اتفاق می افتد که مورد رضایت اوست. ||2||
پاوری:
خداوند متعال مهربان مرا به سراسر اقیانوس جهانی برده است.
گورو کامل دلسوز تردیدها و ترس های من را ریشه کن کرده است.
میل جنسی ارضا نشده و خشم حل نشده، شیاطین وحشتناک، کاملاً نابود شده اند.
من گنج آمبروسیال نعم را در گلو و قلب خود جای داده ام.
ای نانک، در سعد سنگات، گروه مقدس، تولد و مرگ من آراسته و رستگار شده است. ||11||
سالوک، مهل سوم:
کسانی که نعم، نام خداوند را فراموش می کنند، دروغ می گویند.
پنج دزد خانههایشان را غارت میکنند و خودپرستی وارد میشود.
بدبین های بی ایمان با بداندیشی خود فریب خورده اند. آنها ذات والای پروردگار را نمی شناسند.
کسانی که شهد آمبروسیال را از طریق شک و تردید از دست می دهند، درگیر فساد می مانند.
با بدکاران دوست می شوند و با بندگان فروتن خداوند مجادله می کنند.
ای نانک، بدبینان بی ایمان به دست رسول مرگ بسته و دهانشان بسته شده و در جهنم رنج می برند.
آنها بر اساس کارمای اعمالی که قبلا انجام داده اند عمل می کنند. همانطور که خداوند آنها را حفظ می کند، آنها نیز زندگی می کنند. ||1||
مهل سوم:
کسانی که به گورو واقعی خدمت می کنند، از ناتوان به قدرتمند تبدیل می شوند.
با هر نفس و لقمه غذا، پروردگار برای همیشه در ذهن آنها می ماند و رسول مرگ حتی نمی تواند آنها را ببیند.
نام خداوند، حر، حر، قلب آنها را پر می کند و مایا بنده آنهاست.
کسی که بنده بندگان خداوند شود، بزرگترین گنج را به دست می آورد.
ای نانک، من برای همیشه فدای آن کسی هستم که خدا در ذهن و جسم او ساکن است.
کسی که چنین سرنوشتی از پیش تعیین شده دارد، تنها عاشق مقدسین فروتن است. ||2||
پاوری:
هر چه گورو واقعی کامل بگوید، خداوند متعال می شنود.
سراسر جهان را فرا گرفته و رسوخ می کند و بر دهان تک تک موجودات است.
جلال بزرگ خداوند بسیار زیاد است که حتی قابل شمارش نیست.
حقیقت، آرامش و سعادت در گورو واقعی قرار دارد. گورو جواهر حقیقت را می بخشد.
ای نانک، خداوند متعال، مقدسین را که شبیه خداوند حقیقی می شوند، زینت می دهد. ||12||
سالوک، مهل سوم:
خودش را نمی فهمد; او معتقد است که خداوند خداوند بسیار دور است.
او فراموش می کند که به گورو خدمت کند. چگونه می تواند ذهن او در حضور خداوند باقی بماند؟
منموک خودخواسته عمر خود را در طمع و باطل بی ارزش تلف می کند.
ای نانک، خداوند می بخشد و آنها را با خود می آمیزد. از طریق کلام واقعی شاباد، او همیشه حاضر است. ||1||
مهل سوم:
ستایش خداوند خداوند صادق است. گورمخ نام پروردگار عالم را می خواند.
حمد و ستایش نعم در شب و روز و تعمق در پروردگار، ذهن سعادتمند می شود.
با اقبال بسیار خوب، خداوند را یافتم، تجسم کامل سعادت عالی.
بنده نانک نعم را می ستاید. ذهن و بدن او دیگر هرگز متلاشی نخواهد شد. ||2||