خدای یکتا خالق جهانی. حقیقت نام است. شخصیت خلاق. بدون ترس. بدون نفرت تصویر Undying. فراتر از تولد. خود موجود. به لطف گورو:
Raag Wadahans، First Mehl، First House:
برای معتاد، هیچ چیز مانند مواد مخدر وجود ندارد. برای ماهی هیچ چیز دیگری مانند آب وجود ندارد.
کسانی که با پروردگارشان هماهنگ هستند، همه مورد رضایت آنها هستند. ||1||
من قربانی هستم، تکه تکه شده، فدای نام تو، ای استاد. ||1||مکث||
خداوند درخت پربار است. نام او شهد آمبروسیال است.
کسانی که آن را می نوشند راضی می شوند. من فدای آنها هستم. ||2||
تو برای من قابل مشاهده نیستی، اگرچه با همه ساکنی.
با آن دیوار بین من و حوض چگونه می توان تشنگی را سیراب کرد؟ ||3||
نانک تاجر شماست. تو ای استاد پروردگار، کالای من هستی.
ذهن من از شک پاک می شود، تنها زمانی که تو را می ستایم، و تو را دعا می کنم. ||4||1||
واداهانس، اول مهل:
عروس با فضیلت از خداوند شوهرش لذت می برد. چرا بی لیاقت فریاد می زند؟
اگر او با فضیلت می شد، پس او نیز می توانست از خداوند شوهرش لذت ببرد. ||1||
پروردگار شوهرم دوست داشتنی و بازیگوش است. چرا عروس روح باید از دیگران لذت ببرد؟ ||1||مکث||
اگر عروس روح کار نیک انجام دهد و آن را به نخ ذهن خود ببندد،
او جواهری را به دست میآورد که به هیچ قیمتی نمیتوان آن را خرید و بر نخ هشیاری او میبندد. ||2||
من می پرسم، اما راهی را که به من نشان داده شده دنبال نکن. هنوز هم ادعا می کنم به مقصدم رسیده ام.
من با تو سخن نمی گویم ای شوهرم پروردگارا. پس چگونه می توانم در خانه تو جایی داشته باشم؟ ||3||
ای نانک، بدون پروردگار یکتا، اصلاً دیگری وجود ندارد.
اگر عروس روح به تو دلبسته بماند، از پروردگار شوهرش لذت خواهد برد. ||4||2||
واداهانس، مهل اول، خانه دوم:
طاووس ها خیلی شیرین می خوانند، ای خواهر. فصل بارانی ساوان فرا رسیده است.
چشمان زیبای تو مانند رشته ای از طلسم است که عروس روح را مجذوب و مجذوب خود می کند.
برای رؤیت مبارک درشان خود را تکه تکه می کردم. من فدای نام تو هستم
من به تو افتخار می کنم؛ بدون تو به چه چیزی می توانستم افتخار کنم؟
پس ای عروس جان، دستبندهایت را با تختت بشکن و بازوهایت را با بازوان مبل بشکن.
با وجود تمام تزئیناتی که کردی ای عروس جان، شوهرت از دیگری لذت می برد.