سالوک، مهل پنجم:
تهمت زنی ها با تلاش خود تمام آثار باقی مانده از خود را از بین برده اند.
حمایت مقدسین، ای ناناک، آشکار است و همه جا را فرا گرفته است. ||1||
مهل پنجم:
کسانی که در همان ابتدا از وجود اولیه گمراه شدند - کجا می توانند پناه ببرند؟
ای نانک، آنها را قادر مطلق، عامل اسباب، می زند. ||2||
پاوری، مهل پنجم:
طناب را به دست می گیرند و شبانه بیرون می روند تا دیگران را خفه کنند، اما ای فانی خدا از همه چیز آگاه است.
آنها از زنان مردان دیگر جاسوسی می کنند که در مخفیگاه های آنها پنهان شده اند.
آنها به مکان های محافظت شده نفوذ می کنند و در شراب شیرین لذت می برند.
اما آنها پشیمان خواهند شد - آنها کارمای خود را ایجاد می کنند.
عزراء مارماهی، فرشته مرگ، آنها را مانند دانه های کنجد در دستگاه روغن گیری خرد خواهد کرد. ||27||
سالوک، مهل پنجم:
بندگان پادشاه واقعی قابل قبول و تایید هستند.
آن نادانانی که به دوگانگی خدمت می کنند، ای نانک، می پوسند، تباه می شوند و می میرند. ||1||
مهل پنجم:
سرنوشتی که از ابتدا توسط خداوند از پیش تعیین شده بود، محو نمی شود.
ثروت نام خداوند سرمایه نانک است. او برای همیشه در آن تأمل می کند. ||2||
پاوری، مهل پنجم:
کسی که لگدی از جانب خداوند خداوند دریافت کرده است - پای خود را کجا می تواند بگذارد؟
او مرتکب گناهان بی شماری می شود و پیوسته زهر می خورد.
با تهمت زدن به دیگران، تلف می شود و می میرد. درون بدنش می سوزد.
کسی که توسط پروردگار و استاد واقعی ضربه خورده است - اکنون چه کسی می تواند او را نجات دهد؟
ناناک وارد حرم پروردگار غیب، موجود اولیه شده است. ||28||
سالوک، مهل پنجم:
در وحشتناک ترین جهنم، درد و رنج وحشتناکی وجود دارد. جایگاه ناسپاسان است.
ای نانک، آنها را خدا می زند و به مرگ بدی می میرند. ||1||
مهل پنجم:
ممکن است انواع داروها تهیه شود، اما تهمت زن درمان ندارد.
ای ناناک، کسانی را که خود خداوند گمراه می کند، در تناسخ می گندد و می پوسد. ||2||
پاوری، مهل پنجم:
با خشنودی خود، گوروی حقیقی، ثروت پایان ناپذیر نام خداوند حقیقی را به من ارزانی داشته است.
تمام اضطراب من پایان یافته است. من از ترس مرگ خلاص شدم.
میل جنسی، خشم و سایر شرارت ها در Saadh Sangat، شرکت مقدس، فروکش کرده است.
کسانی که به جای پروردگار واقعی به دیگری خدمت می کنند، در نهایت ناکام می میرند.
گورو ناناک را با بخشش برکت داده است. او با نعم، نام خداوند متحد شده است. ||29||
سالوک، مهل چهارم:
او توبهکار نیست که در دلش حریص باشد و دائماً مانند جذامی دنبال مایا میرود.
وقتی این توبهکار برای اولین بار دعوت شد، از صدقه ما سر باز زد. اما بعد توبه کرد و پسرش را که در جماعت نشسته بود فرستاد.
بزرگان روستا همه خندیدند و گفتند که امواج طمع این توبهکار را از بین برده است.
اگر فقط اندکی مال ببیند، زحمت رفتن به آنجا را ندارد; اما چون مال فراوان ببیند توبه کننده نذر خود را ترک می کند.
ای خواهر و برادر سرنوشت، او توبه کننده نیست - او فقط یک لک لک است. جماعت مقدس با هم نشستن چنین تصمیمی گرفته است.
توبهكننده به وجود اوليه حقيقت تهمت ميزند و عالم مادي را ستايش ميكند. به خاطر این گناه، او مورد لعنت خداوند است.
بنگر میوه ای که توبه کننده به خاطر تهمت زدن به وجود بزرگ اولیه جمع می کند. تمام زحمات او بیهوده بوده است.
وقتی بیرون در میان بزرگان می نشیند، توبه کننده نامیده می شود; اما وقتی در جماعت می نشیند، توبه کننده گناه می کند. خداوند گناه پنهانی توبه کننده را برای بزرگان آشکار کرده است.