با پیروی از آموزه های گورو، قلب فرد روشن می شود و تاریکی از بین می رود.
به حکم فرمانش همه چیز را می آفریند. او در تمام جنگل ها و مراتع نفوذ می کند و نفوذ می کند.
او خودش همه چیز است. گورموک دائماً نام خداوند را می خواند.
از طریق شاباد، فهم می آید. خود خداوند واقعی به ما الهام می کند که بفهمیم. ||5||
سالوک، مهل سوم:
به او انصراف داده نمی شود که آگاهی اش پر از شک باشد.
کمک های مالی به او پاداش های متناسبی را به همراه دارد.
او تشنه مقام عالی خداوند بی باک و بی آلایش است.
ای نانک چه نادر هستند کسانی که این غذا را به او تقدیم می کنند. ||1||
مهل سوم:
به آنها انصراف داده نمی شود که در خانه دیگران غذا می برند.
به خاطر شکمشان لباسهای مذهبی مختلف می پوشند.
ای نانک، آنها به تنهایی انکار می کنند که در جان خود وارد می شوند.
آنها پروردگار شوهر خود را میجویند و مییابند. آنها در خانه درون خود ساکن هستند. ||2||
پاوری:
آنها آسمان و زمین از هم جدا هستند، اما پروردگار واقعی از درون آنها را پشتیبانی می کند.
درست است همه آن خانه ها و دروازه هایی که نام واقعی در آنها ثبت شده است.
حكم امر پروردگار حق در همه جا مؤثر است. گورموک در پروردگار واقعی ادغام می شود.
او خودش حق است و حق است تخت او. او با نشستن بر آن، عدالت واقعی را اجرا می کند.
حقیقت حق همه جا را فرا گرفته است. گورمخ غیب را می بیند. ||6||
سالوک، مهل سوم:
در اقیانوس جهانی، پروردگار نامتناهی ساکن است. باطل در تناسخ می آیند و می روند.
کسی که مطابق میل خود راه برود، عذاب وحشتناکی می بیند.
همه چیز در اقیانوس جهانی است، اما آنها فقط با کارمای اعمال خوب به دست می آیند.
ای ناناک، او به تنهایی نه گنج را به دست می آورد که در اراده خداوند قدم می زند. ||1||
مهل سوم:
کسی که به طور شهودی به گورو واقعی خدمت نمی کند، جان خود را در خودخواهی از دست می دهد.
زبان او ذات والای پروردگار را نمی چشد و نیلوفر دلش شکوفا نمی شود.
منموک خودخواه زهر می خورد و می میرد; او از عشق و وابستگی به مایا ویران شده است.
بدون نام پروردگار یکتا، زندگی او نفرین شده و خانه او نیز نفرین شده است.
وقتی خدا خودش نظر لطفش را می دهد، آنگاه شخص بنده بندگانش می شود.
و سپس، شب و روز، او به گورو واقعی خدمت می کند، و هرگز کنار او را ترک نمی کند.
همانطور که گل نیلوفر آبی بدون تأثیر در آب شناور است، او نیز در خانه خود جدا می ماند.
ای بنده نانک، خداوند عمل می کند و به همگان الهام می کند که مطابق رضای اراده خود عمل کنند. او گنجینه فضیلت است. ||2||
پاوری:
برای سی و شش سال، تاریکی مطلق وجود داشت. سپس خداوند خود را آشکار کرد.
او خود تمام جهان را آفرید. او خود آن را با درک برکت داد.
او سیمریت ها و شاسترها را آفرید. حساب فضیلت و رذیلت را محاسبه می کند.
او تنها او را می فهمد که خداوند به او الهام می کند که کلام راستین شاباد را درک کند و از آن خشنود شود.
او خودش همه چیز را فرا گرفته است. او خودش می بخشد و با خودش متحد می شود. ||7||
سالوک، مهل سوم:
این بدن همه خون است. بدون خون، بدن نمی تواند وجود داشته باشد.
کسانی که با پروردگارشان همخوانی دارند، بدنشان از خون طمع پر نمی شود.
در خوف خدا تن لاغر می شود و خون طمع از بدن می گذرد.