رامکلی، مهل پنجم:
چه چیزی در این دنیا از شما حمایت می کند؟
ای احمق نادان، همنشین تو کیست؟
خداوند تنها همراه شماست. هیچ کس از وضعیت او خبر ندارد
شما به پنج دزد به عنوان دوستان خود نگاه می کنید. ||1||
به آن خانه خدمت کن، که تو را نجات خواهد داد، دوست من.
روز و شب تسبیحات پروردگار عالم را بخوان. در Saadh Sangat، گروه مقدس، او را در ذهن خود دوست داشته باشید. ||1||مکث||
این زندگی انسانی در خودخواهی و درگیری در حال سپری شدن است.
شما راضی نیستید؛ طعم گناه چنین است.
پرسه زدن و پرسه زدن در اطراف، درد وحشتناکی را متحمل می شوید.
شما نمی توانید از روی دریای صعب العبور مایا عبور کنید. ||2||
شما کارهایی انجام می دهید که هیچ کمکی به شما نمی کند.
همانطور که می کارید، برداشت خواهید کرد.
کسی جز خداوند نیست که شما را نجات دهد.
شما نجات خواهید یافت، تنها در صورتی که خداوند فیض خود را عطا کند. ||3||
نام تو ای خدا پاک کننده گناهکاران است.
لطفاً غلام خود را با آن هدیه برکت دهید.
خدایا لطفت را عطا کن و مرا رهایی بخش.
ناناک پناهگاه تو را چنگ زده است، خدایا. ||4||37||48||
رامکلی، مهل پنجم:
من در این دنیا آرامش پیدا کرده ام.
من مجبور نخواهم بود برای ارائه حساب خود در برابر قاضی عادل دارما حاضر شوم.
من در بارگاه خداوند محترم خواهم بود،
و دیگر مجبور نخواهم شد وارد رحم تناسخ شوم. ||1||
اکنون ارزش دوستی با مقدسین را می دانم.
خداوند در رحمت خود مرا به نام خود برکت داده است. سرنوشت از پیش تعیین شده من محقق شد. ||1||مکث||
هوشیاری من به پاهای گورو چسبیده است.
خجسته، خجسته باد این دوران خوش اتحاد.
غبار پاهای مقدسین را بر پیشانی ام ریخته ام،
و تمام گناهان و دردهای من ریشه کن شده است. ||2||
انجام خدمت واقعی به مقدسات،
ذهن فانی پاک می شود.
من رؤیای پربار غلام حقیر خداوند را دیده ام.
نام خدا در درون هر قلب ساکن است. ||3||
تمام گرفتاری ها و رنج های من برداشته شده است.
من در یگانه ای که از او سرچشمه گرفته ام ادغام شده ام.
پروردگار عالم، زیبای بی نظیر، مهربان شده است.
ای نانک، خداوند کامل و آمرزنده است. ||4||38||49||
رامکلی، مهل پنجم:
ببر گاو را به مرتع می برد،
این پوسته هزاران دلار ارزش دارد،
و فیل از بز پرستاری می کند
هنگامی که خداوند نگاه لطف خود را می دهد. ||1||
تو گنج رحمت هستی ای پروردگار محبوب من.
من حتی نمی توانم فضایل باشکوه فراوان شما را توصیف کنم. ||1||مکث||
گربه گوشت را می بیند، اما آن را نمی خورد،
و قصاب بزرگ چاقوی خود را دور می اندازد.
خداوند خالق خداوند در دل می ماند.
توری که ماهی را نگه می دارد می شکند. ||2||
چوب خشک در فضای سبز و گل های قرمز شکوفا می شود.
در صحرای بلند، گل زیبای نیلوفر آبی شکوفا می شود.
گورو واقعی الهی آتش را خاموش می کند.
بنده خود را به خدمت او پیوند می دهد. ||3||
او حتی ناسپاسان را نجات می دهد;
خدای من همیشه مهربان است
او برای همیشه یاور و پشتیبان مقدسین فروتن است.
ناناک پناهگاه پای نیلوفر خود را یافته است. ||4||39||50||
رامکلی، مهل پنجم: