باطل است چشمانی که به زیبایی همسر دیگری خیره می شود.
باطل، زبانی است که از ظرافت ها و مزه های ظاهری بهره می برد.
باطل اند پاهایی که می دوند تا به دیگران بدی کنند.
باطل ذهنی است که به ثروت دیگران طمع می ورزد.
باطل جسمی است که به دیگران نیکی نمی کند.
باطل بینی است که فساد را استنشاق می کند.
بدون درک، همه چیز دروغ است.
مثمر است تن ای نانک که به نام خداوند می رود. ||5||
زندگی بدبین بی ایمان کاملاً بیهوده است.
بدون حقیقت، چگونه کسی می تواند پاک باشد؟
بدن نابینایان روحانی بدون نام خداوند بی فایده است.
از دهانش بوی بدی بیرون می آید.
بدون یاد پروردگار روز و شب بیهوده می گذرد
مانند محصولی که بدون باران پژمرده می شود.
بدون تعمق در پروردگار عالم، همه کارها بیهوده است.
مانند ثروت یک بخیل که بیهوده است.
خوشا به حال کسانی که دلهایشان پر از نام خداوند است.
نانك قرباني است، فداي آنها. ||6||
او یک چیز می گوید و یک چیز دیگر.
هیچ عشقی در دلش نیست، اما با دهانش بلند حرف می زند.
خداوند دانای کل، خداوند به همه داناست.
او تحت تأثیر نمایش ظاهری قرار نمی گیرد.
کسی که به آنچه برای دیگران موعظه می کند عمل نمی کند،
در تناسخ، از طریق تولد و مرگ، می آیند و می روند.
کسی که وجودش از پروردگار بی شکل پر شده است
با تعالیم او، جهان نجات می یابد.
خدایا آنان که مورد رضایت تو هستند تو را می شناسند.
نانک به پای آنها می افتد. ||7||
دعای خود را به خداوند متعال که همه چیز را می داند، برسانید.
او خودش برای مخلوقات خودش ارزش قائل است.
او خودش تصمیم می گیرد.
برای برخی، او دور به نظر می رسد، در حالی که برخی دیگر او را نزدیک می دانند.
او فراتر از همه تلاش ها و ترفندهای هوشمندانه است.
او همه راه ها و وسایل نفس را می داند.
کسانی که از آنها راضی است به لبه ردای او چسبیده اند.
او در همه مکان ها و فضاها نفوذ می کند.
کسانی که بر آنها منت می نهد، بنده او می شوند.
هر لحظه، ای ناناک، در مورد پروردگار تعمق کن. ||8||5||
سالوک:
میل جنسی، خشم، طمع و وابستگی عاطفی - ممکن است اینها از بین بروند و خودخواهی نیز.
ناناک به دنبال حرم خداست. خواهش می کنم به من لطف خود را برکت ده، ای مرشد الهی. ||1||
آشتاپادي:
به لطف او، شما از سی و شش غذای لذیذ بهره مندید.
آن پروردگار و استاد را در ذهن خود ثبت کنید.
به لطف او روغن های معطر را به بدن خود می زنید.
با یاد او مقام عالی به دست می آید.
به لطف او، شما در قصر صلح ساکن هستید.
برای همیشه در ذهن خود در مورد او مراقبه کنید.
به فضل او، با خانواده خود در آرامش می مانید.
بیست و چهار ساعت در روز یاد او را بر زبان خود نگه دارید.
به فضل او از ذائقه ها و لذت ها لذت می برید;
ای نانک، تا ابد در مورد کسی که شایسته مراقبه است، فکر کن. ||1||
به فضل او ابریشم و ساتن می پوشید.
چرا او را رها کن تا خودت را به دیگری وابسته کنی؟
به لطف او، شما در یک تخت دنج می خوابید.
ای ذهن من، بیست و چهار ساعت در روز ستایش او را بخوان.
به لطف او، همه شما را گرامی می دارند.