او این زندگی ارزشمند انسانی را از طریق دوگانگی تلف می کند.
او خود را نمی شناسد و در دام شک و تردید، از درد فریاد می زند. ||6||
از خداوند یکتا صحبت کنید، بخوانید و بشنوید.
پشتیبان زمین به شما شجاعت، درستکاری و محافظت می دهد.
عفت و پاکی و خویشتن داری در دل جاری می شود
وقتی کسی ذهن خود را در حالت چهارم متمرکز کند. ||7||
آنها پاک و واقعی هستند و پلیدی به آنها نمی چسبد.
از طریق کلمه شاباد گورو، شک و ترس آنها از بین می رود.
شکل و شخصیت پروردگار اولیه بی نظیر است.
نانک برای خداوند تجسم حقیقت التماس می کند. ||8||1||
ذناسری، اول مهل:
آن اتحاد با خداوند قابل قبول است، که در حالت شهودی متحد است.
پس از آن، شخص نمی میرد، و در تناسخ نمی آید و نمی رود.
غلام خداوند در خداوند است و خداوند در بنده اوست.
به هر کجا که نگاه می کنم، کسی را جز پروردگار نمی بینم. ||1||
گورمخ ها خداوند را می پرستند و خانه آسمانی او را می یابند.
بدون ملاقات با گورو، می میرند و در تناسخ می آیند و می روند. ||1||مکث||
پس او را مرشد خود قرار دهید که حقیقت را در شما کاشته،
که شما را به گفتار ناگفته سوق می دهد و شما را در کلام شاباد ادغام می کند.
قوم خدا کار دیگری برای انجام دادن ندارند.
آنها پروردگار و استاد واقعی را دوست دارند و حقیقت را دوست دارند. ||2||
ذهن در بدن است و پروردگار واقعی در ذهن است.
با ادغام در پروردگار واقعی، شخص در حقیقت جذب می شود.
بنده خدا جلوی پای او تعظیم می کند.
با ملاقات با گورو واقعی، شخص با خداوند ملاقات می کند. ||3||
او خودش مراقب ماست و خودش باعث می شود ما ببینیم.
نه از لجاجت خوشش می آید و نه از لباس های مذهبی گوناگون.
او رگهای بدن را ساخت و شهد آمبروسیال را در آنها تزریق کرد.
ذهن خدا فقط با عشق به عبادت عبادی خشنود می شود. ||4||
با مطالعه و مطالعه، آدم گیج میشود و مجازات میشود.
با زیرکی زیاد، شخص به آمدن و رفتن در تناسخ متعهد می شود.
کسی که نعم، نام خداوند را بخواند و غذای خوف خدا را بخورد.
گورمخ، بنده خداوند می شود و در خداوند جذب می شود. ||5||
او سنگ ها را می پرستد، در زیارتگاه های مقدس و در جنگل ها ساکن است،
سرگردان می شود، در اطراف پرسه می زند و انکار می شود.
اما ذهن او هنوز کثیف است - چگونه می تواند پاک شود؟
کسی که پروردگار واقعی را ملاقات کند، عزت پیدا می کند. ||6||
کسی که تجسم رفتار خوب و مراقبه متفکرانه است،
ذهن او از آغاز زمان و در طول اعصار در آرامش و رضایت شهودی باقی می ماند.
او در یک چشم به هم زدن میلیون ها نفر را نجات می دهد.
به من رحم کن، ای محبوب من، و اجازه ده تا با گورو ملاقات کنم. ||7||
خدایا تو را نزد کی ستایش کنم؟
بدون تو، هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
آن طور که تو راضی است مرا تحت اراده خود نگه دار.
نانک با متانت شهودی و عشق طبیعی، ستایش شکوه تو را می سراید. ||8||2||
ذناساری، مهل پنجم، خانه ششم، آشتاپادی:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
هر که در دنیا به دنیا بیاید، در آن گرفتار شده است. تولد انسان فقط با سرنوشت خوب حاصل می شود.
ای قدیس مقدس، من به حمایت تو چشم دوخته ام. دستت را به من بده و از من محافظت کن به فضل خود اجازه دهید خداوند را ملاقات کنم، پادشاه من. ||1||
در تجسم های بی شماری سرگردان شدم، اما هیچ جا ثباتی نیافتم.
من به گورو خدمت می کنم و به پای او می افتم و دعا می کنم: "ای پروردگار عزیز جهان، لطفا راه را به من نشان بده." ||1||مکث||
من برای به دست آوردن ثروت مایا و حفظ آن در ذهنم چیزهای زیادی تلاش کرده ام. من زندگی ام را با فریادهای مداوم سپری کرده ام: "مال من، مال من!"