برای چراغی که شعله اش خاموش می شود مانند روغن است.
مانند آبی است که بر آتش سوزان ریخته شود.
مثل این است که شیر در دهان کودک ریخته شود. ||1||
همانطور که برادر در میدان جنگ یاور می شود.
همانطور که گرسنگی فرد با غذا سیر می شود;
همانطور که انفجار ابر باعث نجات محصولات زراعی می شود.
همانطور که در لانه ببر محافظت می شود؛||2||
مانند طلسم جادویی گارودا عقاب بر لب، از مار نمی ترسید.
همانطور که گربه نمی تواند طوطی را در قفس خود بخورد.
همانطور که پرنده تخم های خود را در قلبش گرامی می دارد.
همانطور که دانه ها در امان می مانند، با چسبیدن به پست مرکزی آسیاب؛||3||
جلال تو بسیار بزرگ است. من فقط می توانم یک ذره کوچک از آن را توصیف کنم.
پروردگارا، تو دست نیافتنی، دست نیافتنی و غیرقابل درک هستی.
تو والا و والا، بی نهایت بزرگ و بی نهایت هستی.
تعمق به یاد پروردگار، ای نانک، به عرض می رود. ||4||3||
ملای غوراء، مهل پنجم:
خواهش می کنم کارهای من پربار و پربار باشد.
لطفاً بنده خود را گرامی بدارید و بزرگ کنید. ||1||مکث||
پیشانی ام را روی پای مقدسین گذاشتم،
و با چشمانم شب و روز به رؤیای مبارک دارشان می نگرم.
با دستانم برای مقدسین کار می کنم.
نفس زندگی، ذهن و ثروتم را وقف مقدسین می کنم. ||1||
ذهن من عاشق انجمن مقدسین است.
فضایل قدیسان در آگاهی من وجود دارد.
وصیت نامه مقدسین برای من شیرین است.
با دیدن مقدسین، نیلوفر آبی قلب من شکوفا می شود. ||2||
من در انجمن مقدسین ساکن هستم.
من عطش زیادی برای مقدسین دارم.
کلمات قدیسان مانتراهای ذهن من هستند.
به لطف اولیای الهی، فساد من برطرف می شود. ||3||
این راه رهایی گنج من است.
ای خدای مهربان این هدیه را به من عطا کن.
خدایا رحمتت را بر نانک ببار.
من پاهای مقدسین را در قلب خود جای داده ام. ||4||4||
ملای غوراء، مهل پنجم:
او با همه است. او دور نیست.
او عامل علل است که همیشه در اینجا و اکنون حاضر است. ||1||مکث||
با شنیدن نام او زنده می شود.
درد از بین می رود؛ صلح و آرامش در درون زندگی می کنند.
خداوند، حر، حر، همه گنج است.
حکیمان ساکت به او خدمت می کنند. ||1||
همه چیز در خانه او است.
هیچ کس با دست خالی برگردانده نمی شود.
او همه موجودات و مخلوقات را گرامی می دارد.
تا ابد، پروردگار مهربان را بندگی کنید. ||2||
عدالت عادلانه برای همیشه در دادگاه او اجرا می شود.
او بی خیال است و مدیون هیچ کس نیست.
او خودش، خودش، همه کارها را انجام می دهد.
ای ذهن من، در مورد او تفکر کن. ||3||
من فدای سعد سنگات، گروه مقدس هستم.
با پیوستن به آنها، نجات پیدا کردم.
ذهن و بدن من با نعم، نام خداوند هماهنگ است.
خداوند این هدیه را به نانک عطا کرده است. ||4||5||
Maalee Gauraa، مهل پنجم، Dho-Padhay:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
من به دنبال حرم پروردگار قادر مطلق هستم.
روح و جسم و مال و سرمایه من از آن خدای یگانه و عامل اسباب است. ||1||مکث||
اندیشیدن به یاد او، آرامش ابدی یافتم. او منبع زندگی است.
او فراگیر است و در همه جا نفوذ می کند. او در ذات لطیف و شکل آشکار است. ||1||