در قلمرو فنا ناپذیر پروردگار بی شکل، من فلوت جریان صوتی نخورده را می نوازم. ||1||
با جدا شدن، ستایش خداوند را می خوانم.
آغشته به کلام بیپیوسته و ناپیوسته شاباد، به خانه خداوند خواهم رفت که اجدادی ندارد. ||1||مکث||
سپس، دیگر نفس را از طریق کانال های انرژی آیدا، پینگالا و شوشمانا کنترل نخواهم کرد.
من به ماه و خورشید هر دو یکسان می نگرم و در نور خدا به هم می پیوندم. ||2||
من به دیدن حرم های زیارتی نمی روم و در آب آنها غسل نمی کنم. من هیچ موجود و موجودی را اذیت نمی کنم.
گورو شصت و هشت مکان زیارتی در قلبم را به من نشان داده است، جایی که اکنون در آن حمام پاکسازی می کنم. ||3||
من توجهی به این ندارم که کسی مرا ستایش کند، یا مرا نیک و نیکو خطاب کند.
نعم دایو می گوید، آگاهی من با خداوند آغشته شده است. من غرق در وضعیت عمیق سماعدی هستم. ||4||2||
زمانی که نه مادر و نه پدر، نه کارما و نه بدن انسانی وجود داشت،
وقتی من نبودم و تو نبودی پس کی از کجا آمده؟ ||1||
پروردگارا، هیچ کس متعلق به کسی نیست.
ما مانند پرندگانی هستیم که روی درخت نشسته اند. ||1||مکث||
زمانی که ماه و خورشید وجود نداشت، آب و هوا با هم ترکیب می شدند.
وقتی هیچ شاستراس و ودا وجود نداشت، پس کارما از کجا آمد؟ ||2||
کنترل نفس و موقعیت زبان، تمرکز روی چشم سوم و پوشیدن ملاس از مهره های تولسی، همه از طریق لطف گورو به دست می آیند.
Naam Dayv دعا می کند، این جوهر عالی واقعیت است. گورو واقعی این درک را الهام گرفته است. ||3||3||
رامکلی، خانه دوم:
ممکن است شخصی در بنارس ریاضتها را انجام دهد، یا در حرم مقدس زیارتی وارونه بمیرد، یا بدنش را در آتش بسوزاند، یا بدنش را جوان کند تا تقریباً برای همیشه زنده بماند.
او ممکن است مراسم قربانی کردن اسب را انجام دهد یا طلای سرپوشیده را اهدا کند، اما هیچ یک از اینها با پرستش نام خداوند برابری نمی کند. ||1||
ای منافق، از نفاق دست بردار و دست بردار. فریبکاری را تمرین نکنید
پیوسته و پیوسته نام خداوند را بخوانید. ||1||مکث||
کسی ممکن است به گنگ یا گوداواری، یا به جشنواره کومبا برود، یا در کایدار ناته استحمام کند، یا هزاران گاو را در گومتی اهدا کند.
او ممکن است میلیونها زیارت به زیارتگاههای مقدس کند یا بدنش را در هیمالیا منجمد کند. هنوز هیچ یک از اینها با پرستش نام خداوند برابری نمی کند. ||2||
ممکن است کسی اسبها و فیلها یا زنانی را که روی تختشان هستند، یا زمینی ببخشد. او ممکن است بارها و بارها چنین هدایایی بدهد.
او ممکن است روح خود را پاک کند و وزن بدن خود را به طلا صدقه دهد. هیچ یک از اینها با پرستش نام خداوند برابری نمی کند. ||3||
خشم را در دل خود پنهان نکنید و رسول مرگ را سرزنش نکنید. در عوض، وضعیت بی آلایش Nirvaanaa را درک کنید.
پادشاه مقتدر من، رام چاندرا، پسر پادشاه داسراته است. دعا می کند نعم دایو، من در شهد آمبروسیال می نوشم. ||4||4||
رامکالی، کلمه راوی دااس جی:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
آنها همه نام های خدا را می خوانند و در مورد آنها فکر می کنند. آنها گوش می دهند، اما خداوند را که مظهر عشق و شهود است نمی بینند.
چگونه می توان آهن را به طلا تبدیل کرد، مگر اینکه به سنگ فیلسوف برخورد کند؟ ||1||