لباس سفید می پوشی و غسل می کنی و خودت را با روغن چوب صندل مسح می کنی.
اما شما پروردگار بی باک و بی شکل را به یاد نمی آورید - شما مانند فیلی هستید که در گل غسل می کند. ||3||
هنگامی که خدا مهربان می شود، شما را به ملاقات استاد واقعی هدایت می کند. تمام صلح به نام خداوند است.
گورو مرا از اسارت رها کرده است. بنده ناناک تسبیحات با شکوه خداوند را می خواند. ||4||14||152||
گاری، مهل پنجم:
ای ذهن من، همیشه روی گورو، گورو، گورو ساکن باش.
گورو جواهر این زندگی انسانی را پر رونق و پربار ساخته است. فدای رؤیت مبارکش درشان هستم. ||1||مکث||
به اندازه نفس و لقمه ای که می کشی، ای ذهن من - بارها تسبیحات او را بخوان.
هنگامی که گورو واقعی مهربان می شود، آنگاه این خرد و درک به دست می آید. ||1||
ای فکر من، با گرفتن نعم، از اسارت مرگ رهایی خواهی یافت و آرامش همه آرامش پیدا خواهد شد.
با خدمت به پروردگار و استاد خود، گورو واقعی، بخش دهنده بزرگ، ثمره آرزوهای ذهن خود را به دست خواهید آورد. ||2||
نام خالق دوست و فرزند محبوب توست. ای ذهن من، تنها با تو همراه خواهد بود.
پس به گورو واقعی خود خدمت کنید و نام را از گورو دریافت خواهید کرد. ||3||
هنگامی که خداوند، مرشد مهربان، رحمت خود را بر من نازل کرد، همه نگرانی هایم برطرف شد.
ناناک آرامش کرتان ستایش خداوند را یافته است. تمام غصه هایش برطرف شده است. ||4||15||153||
راگ گاری، مهل پنجم:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
تشنگی تنها چند نفر رفع می شود. ||1||مکث||
مردم ممکن است صدها هزار، میلیونها، دهها میلیون نفر را جمع کنند، و با این حال ذهنشان مهار نمیشود. آنها فقط آرزوی بیشتر و بیشتر را دارند. ||1||
آنها ممکن است انواع و اقسام زنان زیبا داشته باشند، اما با این حال، در خانه دیگران مرتکب زنا می شوند. آنها خوب و بد را تشخیص نمی دهند. ||2||
آنها در اطراف گمشده سرگردانند و در پیوندهای بی شمار مایا به دام افتاده اند. ستایش گنج فضیلت را نمی خوانند. ذهنشان غرق در زهر و فساد است. ||3||
کسانی که خداوند به آنها رحم می کند، در حالی که زنده اند مرده می مانند. در Saadh Sangat، گروه مقدس، آنها از اقیانوس مایا عبور می کنند. ای نانک، آن حقیر در بارگاه پروردگار شرفیابند. ||4||1||154||
گاری، مهل پنجم:
خداوند جوهر همه است. ||1||مکث||
برخی یوگا تمرین می کنند، برخی به لذت می پردازند. برخی در خرد معنوی زندگی می کنند، برخی در مراقبه زندگی می کنند. برخی حاملان هیات هستند. ||1||
برخی در مدیتیشن شعار می دهند، برخی مراقبه عمیق و سختگیرانه را تمرین می کنند. برخی او را با ستایش می پرستند، برخی مراسم روزانه را انجام می دهند. برخی زندگی سرگردانی دارند. ||2||
برخی در کنار ساحل زندگی می کنند، برخی روی آب زندگی می کنند. برخی وداها را مطالعه می کنند. ناناک عاشق پرستش خداوند است. ||3||2||155||
گاری، مهل پنجم:
خواندن کرتان ستایش خداوند گنج من است. ||1||مکث||
تو دلخوشی منی، تو ستایش منی. تو زیبایی منی، تو عشق منی. خدایا تو امید و تکیه گاه منی. ||1||
تو افتخار منی، تو ثروت منی. تو افتخار منی، تو نفس زندگی منی. گورو چیزی را که شکسته بود تعمیر کرده است. ||2||
شما در خانواده هستید و در جنگل هستید. تو در دهکده هستی و در بیابان. نانک: تو نزدیکی، خیلی نزدیک! ||3||3||156||