ای ناناک، بدون خدمت به گورو واقعی، آنها را در شهر مرگ می بندند و کتک می زنند. با چهره های سیاه برمی خیزند و می روند. ||1||
مهل اول:
آداب و رسومی را که شما را به فراموشی پروردگار عزیز می کشاند بسوزانید.
ای نانک، والا آن عشقی است که آبروی مرا نزد پروردگارم حفظ می کند. ||2||
پاوری:
پروردگار یگانه، بخشنده بزرگ را خدمت کنید. در پروردگار یگانه تفکر کن
از پروردگار یگانه بخشنده بزرگ بخواهید و به خواسته های قلبی خود خواهید رسید.
اما اگر از دیگری التماس کنی، شرمنده و هلاک خواهی شد.
کسی که خداوند را خدمت می کند، ثمرات پاداش او را به دست می آورد. تمام گرسنگی اش سیر می شود.
نانک قربانی کسانی است که شب و روز در دل خود به نام خداوند می اندیشند. ||10||
سالوک، مهل سوم:
او خود از بندگان فروتن خود خشنود است. پروردگار محبوب من آنها را به خود متصل می کند.
خداوند به فدائیان فروتن خود با سلطنت برکت می دهد. او تاج واقعی را بر سر آنها می سازد.
آنها همیشه در صلح و صفا هستند. آنها خدماتی را برای گورو واقعی انجام می دهند.
گفته نمی شود که آنها پادشاهانی هستند که در درگیری می میرند و سپس دوباره وارد چرخه تناسخ می شوند.
ای نانک، بدون نام خداوند، با آبروریزی بینی بریده سرگردانند. اصلا احترامی قائل نیستند ||1||
مهل سوم:
با شنیدن معارف، قدر آنها را نمی داند، تا زمانی که گورمخ، دلبسته به کلام شاباد نباشد.
در خدمت گورو واقعی، ناام در ذهن می ماند و تردیدها و ترس ها فرار می کنند.
همانطور که او گورو واقعی را می شناسد، دگرگون می شود، و سپس، با عشق آگاهی خود را بر روی Naam متمرکز می کند.
ای نانک، از طریق نعم، نام خداوند، عظمت حاصل می شود. او از این پس در بارگاه خداوند میدرخشد. ||2||
پاوری:
ذهن گورسیخ ها مملو از محبت پروردگار است. آنها می آیند و گورو را پرستش می کنند.
آنها با محبت به نام خداوند تجارت می کنند و پس از به دست آوردن سود از نام خداوند می روند.
چهرههای گورسیخها درخشان است. در بارگاه خداوند تأیید می شوند.
گورو، گورو واقعی، گنجینه نام خداوند است. سیک هایی که در این گنجینه فضیلت سهیم هستند چقدر خوش شانس هستند.
فدای آن گورسیخ هایی هستم که نشسته و برخاسته به نام پروردگار می اندیشند. ||11||
سالوک، مهل سوم:
ای نانک، نعم، نام خداوند، گنجی است که گورمخها به دست می آورند.
منمخ های خودخواسته کور هستند; آنها متوجه نمی شوند که این خانه در خانه خودشان است. آنها با پارس و گریه می میرند. ||1||
مهل سوم:
آن بدن طلایی و بی آلایش است که به نام حقیقی پروردگار حقیقی متصل است.
گورمخ نور خالص پروردگار نورانی را به دست می آورد و تردیدها و ترس هایش فرار می کنند.
ای نانک، گورمخ ها آرامشی پایدار پیدا می کنند. شب و روز، در حالی که در عشق خداوند هستند، جدا می مانند. ||2||
پاوری:
خوشا به حال آن گورسیخ ها که با گوش های خود به تعالیم گورو درباره خداوند گوش می دهند.
گورو، گورو واقعی، ناام را در آنها کاشته و خودپرستی و دوگانگی آنها خاموش می شود.
هیچ دوستی جز نام خداوند نیست. بندگان فروتن خداوند در این مورد تأمل می کنند و می بینند.