در خدمت گورو، عمارت حضور خداوند به دست می آید و اقیانوس صعب العبور جهان عبور می کند. ||2||
با نگاه لطف تو آرامش حاصل می شود و گنج ذهن را پر می کند.
آن بنده ای که به او رحمت می کنی مورد تایید و قبول است. ||3||
چقدر نادر است که کسی در جوهر آمبروسیال کرتان لرد بنوشد.
نانک کالای یک نام را به دست آورده است. او با ذکر و تعمق در قلب خود زندگی می کند. ||4||14||116||
آسا، مهل پنجم:
من کنیز خدا هستم. او از همه بالاتر است.
گفته می شود که همه چیز اعم از کوچک و بزرگ متعلق به اوست. ||1||
جان و نفس و مالم را به پروردگارم می سپارم.
از طریق نام او، من درخشان می شوم. من به عنوان غلام او شناخته می شوم. ||1||مکث||
تو بی خیال، تجسم سعادت. نام تو یک جواهر است، یک جواهر.
کسی که تو را مولای خود دارد، برای همیشه راضی، سیر و شاد است. ||2||
ای همراهان و دوشیزگان من، لطفاً این درک متوازن را در من بکارید.
با عشق به مقدسین خدمت کنید و گنج خداوند را بیابید. ||3||
همه بندگان خداوند استاد هستند و همه او را از خود می خوانند.
او تنها در صلح ساکن است، ای ناناک، که خداوند او را زینت می دهد. ||4||15||117||
آسا، مهل پنجم:
خادم مقدسین شوید و این شیوه زندگی را بیاموزید.
از بین همه فضایل، والاترین فضیلت این است که پروردگار شوهرت را نزدیک ببینی. ||1||
پس این ذهنت را به رنگ عشق پروردگار رنگ کن.
از زیرکی و حیله دست بردار و بدان که روزی دنیا با توست. ||1||مکث||
هر چه خداوند شوهرتان می گوید، آن را بپذیرید و آن را زینت خود قرار دهید.
عشق دوگانگی را فراموش کنید و این برگ فوفل را بجوید. ||2||
کلام شاباد گورو را چراغ خود قرار ده و بگذار بستر تو حقیقت باشد.
بیست و چهار ساعت در روز، در حالی که کف دستهای خود را به هم فشار داده اید، بایستید، و خداوند، پادشاه شما، شما را ملاقات خواهد کرد. ||3||
او به تنهایی فرهیخته و آراسته است و به تنهایی زیبایی بی نظیری دارد.
او تنها عروس روح شاد است، ای نانک، که مورد رضایت پروردگار خالق است. ||4||16||118||
آسا، مهل پنجم:
تا زمانی که شک و تردید در ذهن وجود دارد، فانی متزلزل می شود و سقوط می کند.
گورو تردیدهای مرا برطرف کرد و من محل استراحت خود را پیدا کردم. ||1||
آن دشمنان ستیزگر از طریق گورو غلبه کرده اند.
من اکنون از دست آنها فرار کرده ام و آنها از من فرار کرده اند. ||1||مکث||
او نگران «مال من و تو» است و بنابراین در اسارت است.
هنگامی که مرشد جهل مرا برطرف کرد، آنگاه طناب مرگ از گردنم بریده شد. ||2||
تا زمانی که او فرمان مشیت خدا را نفهمد، بدبخت می ماند.
با ملاقات با گورو، او اراده خدا را تشخیص می دهد و سپس خوشحال می شود. ||3||
من هیچ دشمن و دشمنی ندارم. هیچکس نسبت به من بد نیست
آن بنده که خدمت پروردگار را به جا می آورد، ای نانک، عبد پروردگار است. ||4||17||119||
آسا، مهل پنجم:
آرامش، آرامش آسمانی و سعادت مطلق با خواندن کرتان ستایش خداوند به دست می آید.
گورو واقعی با اعطای نام خود، نشانه های بد را از بین می برد. ||1||
من فدای استادم هستم. برای همیشه و همیشه، من قربانی او هستم.