با خوش شانسی، شما با خداوند ملاقات خواهید کرد. ||1||
من گورو، یوگی، موجود اولیه را ملاقات کرده ام. من از عشق او خوشحالم.
گورو با عشق خداوند آغشته است. او برای همیشه در Nirvaanaa ساکن است.
با بخت و اقبال فراوان، با موفق ترین و داناترین پروردگار آشنا شدم.
ذهن و بدن من غرق در عشق خداوند است. ||2||
بیایید، ای مقدسین - بیایید با هم ملاقات کنیم و نعم، نام خداوند را بخوانیم.
در سنگات، جماعت مقدس، سود ماندگار نعم را به دست آوریم.
بیایید به مقدسین خدمت کنیم و در شهد آمبروسیال بنوشیم.
با کارما و سرنوشت از پیش تعیین شده شخص، آنها ملاقات می کنند. ||3||
در ماه ساوان، ابرهای شهد آمبروسیال بر فراز جهان آویزان است.
طاووس ذهن غوغا می کند و کلمه شاباد را در دهان خود می گیرد.
شهد آمبروسیال خداوند می بارد و پادشاه خداوند مقتدر ملاقات می کند.
بنده نانک با عشق پروردگار عجین شده است. ||4||1||27||65||
گاری معجه، مهل چهارم:
بیایید، ای خواهران - بیایید فضیلت را طلسمات خود بسازیم.
بیایید به مقدسین بپیوندیم و از لذت عشق خداوند لذت ببریم.
چراغ خرد معنوی گورو پیوسته در ذهنم می سوزد.
خداوند در حالی که خشنود و متأثر شده بود، مرا به دیدار او رساند. ||1||
ذهن و بدن من پر از عشق به پروردگار عزیزم است.
گورو واقعی، واسطه الهی، مرا با دوستم متحد کرده است.
من ذهنم را به گورو که مرا به دیدار خدای خود سوق داده است، تقدیم می کنم.
من برای همیشه قربانی خداوند هستم. ||2||
ای محبوب من ساکن باش، ای پروردگار من، ساکن باش. پروردگارا، به من رحم کن و در ذهن من ساکن شو.
ثمره آرزوهای ذهنم را به دست آوردم ای پروردگار من. من غرق در خلسه هستم و به گورو کامل خیره شده ام.
عروس های روح شاد، نام خداوند را دریافت می کنند، ای پروردگار من. شب و روز ذهنشان سعادتمند و شاد است.
به بخت و اقبال، پروردگار من پیدا شد، ای پروردگار من. با کسب سود مداوم، ذهن از شادی می خندد. ||3||
خداوند خود می آفریند و خداوند خود می بیند. خداوند خود همه را به وظایف آنها اختصاص می دهد.
برخی از فضل خداوند بهره مند می شوند که هرگز تمام نمی شود، در حالی که برخی دیگر فقط تعداد انگشت شماری دریافت می کنند.
برخی به عنوان پادشاه بر تاج و تخت می نشینند و از لذت های دائمی لذت می برند، در حالی که برخی دیگر باید برای صدقه گدایی کنند.
کلام شاباد در همه جاری است ای پروردگار من. خدمتکار نانک در نعم تعمق می کند. ||4||2||28||66||
گاری معجه، مهل چهارم:
از درون ذهنم، از درون ذهنم، ای پروردگار من، من از درون ذهنم با عشق پروردگار آغشته شده ام.
عشق پروردگار با من است، اما دیده نمی شود، ای پروردگار من. گورو کامل مرا به دیدن غیب سوق داده است.
نام پروردگار، حر، حر، ای پروردگار من نازل کرده است. تمام فقر و درد از بین رفته است.
من مقام عالی پروردگار را به دست آورده ام ای پروردگار من. با خوش شانسی، من در نعم جذب شده ام. ||1||
با چشم او ای حبیب من با چشم او ای پروردگار من - آیا تا به حال کسی خداوند را به چشم خود دیده است؟
روح و جسمم غمگین و افسرده است ای پروردگار من. بدون شوهرش، عروس روح در حال پژمرده شدن است.