برخی در باطل گیر کردهاند و پاداشهایی که دریافت میکنند دروغ است.
آنها در عشق به دوگانگی، زندگی خود را بیهوده تلف می کنند.
آنها خودشان را غرق می کنند و تمام خانواده خود را غرق می کنند. دروغ می گویند، زهر می خورند. ||6||
چقدر نادر هستند کسانی که به عنوان گورمخ به درون بدنشان، به ذهنشان نگاه می کنند.
از طریق فداکاری محبت آمیز، نفس آنها تبخیر می شود.
سیداها، جویندگان و حکیمان ساکت پیوسته، عاشقانه آگاهی خود را متمرکز می کنند، اما ذهن را در بدن ندیده اند. ||7||
خود خالق به ما الهام می کند که کار کنیم.
کس دیگری چه کاری می تواند انجام دهد؟ با انجام ما چه کاری می توان انجام داد؟
ای نانک، خداوند نام خود را می بخشد. ما آن را دریافت می کنیم و آن را در ذهن تثبیت می کنیم. ||8||23||24||
ماجه، مهل سوم:
درون این غار گنجی تمام نشدنی وجود دارد.
در این غار، پروردگار نامرئی و نامتناهی ساکن است.
او خود پنهان است و او خود آشکار است. از طریق کلمه شاباد گورو، خودخواهی و خودپسندی از بین می رود. ||1||
من قربانی هستم، جان من قربانی، برای کسانی که آمبروسیال نعم، نام خداوند را در ذهن خود ثبت می کنند.
طعم Ambrosial Naam بسیار شیرین است! از طریق آموزه های گورو، در این شهد آمبروسیال بنوشید. ||1||مکث||
با فروکش کردن خودخواهی، درهای سفت و سخت باز می شوند.
Naam بیارزش توسط استاد گورو به دست میآید.
بدون شباد، نعم حاصل نمی شود. به لطف گورو، در ذهن کاشته می شود. ||2||
گورو مرهم واقعی حکمت معنوی را به چشمان من زده است.
در اعماق درون، نور الهی طلوع کرده و تاریکی جهل از بین رفته است.
نور من در نور ادغام شده است. ذهن من تسلیم شده است و من در بارگاه خداوند جلال دارم. ||3||
کسانی که به بیرون بدن می نگرند و خداوند را جستجو می کنند،
نعم را دریافت نخواهند کرد. آنها در عوض مجبور به تحمل دردهای وحشتناک بردگی خواهند شد.
منمخ های کور و خودخواه نمی فهمند; اما هنگامی که آنها یک بار دیگر به خانه خود باز می گردند، به عنوان گورمخ، مقاله اصلی را پیدا می کنند. ||4||
به لطف گورو، خداوند واقعی پیدا شد.
در ذهن و بدن خود، خداوند را ببینید و پلیدی خودپرستی از بین خواهد رفت.
در آن مکان نشسته، برای همیشه ستایش خداوند را بخوان و در کلام راستین شاباد غرق شو. ||5||
کسانی که نه دروازه را می بندند و ذهن سرگردان را مهار می کنند،
بیا تا در خانه دروازه دهم ساکن شوی.
در آنجا، ملودی ناساخته شباد، شبانه روز می لرزد. از طریق آموزه های گورو، شاباد شنیده می شود. ||6||
بدون شاباد، تنها تاریکی در درون وجود دارد.
مقاله اصیل یافت نشد و چرخه تناسخ به پایان نمی رسد.
کلید در دستان گورو واقعی است. هیچ کس دیگری نمی تواند این در را باز کند. با تقدیر کامل، او ملاقات می کند. ||7||
شما در همه جا پنهان و آشکار هستید.
با دریافت فیض گورو، این درک حاصل می شود.
ای نانک، نعم را تا ابد ستایش کن. به عنوان گورمخ، آن را در ذهن ثبت کنید. ||8||24||25||
ماجه، مهل سوم:
گورمخ ها با خداوند ملاقات می کنند و دیگران را نیز برای دیدار با او الهام می کنند.
مرگ آنها را نمی بیند و درد آنها را نمی گیرد.
آنها با تسلط بر خودپرستی، تمام پیوندهای خود را می شکنند. به عنوان گورمخ به کلام شاباد آراسته شده اند. ||1||
من فدای جانم فدای کسانی که به نام خداوند زیبا به نظر می رسند، حر، حر.
گورمخ ها آواز می خوانند، گورموک ها می رقصند و آگاهی خود را بر خداوند متمرکز می کنند. ||1||مکث||