وقتی در روحم بر او ساکن می شوم، تمام غم هایم از بین می روند.
بیماری اضطراب و بیماری نفس درمان می شود. او خودش مرا گرامی می دارد. ||2||
من مثل یک کودک همه چیز را می خواهم.
خداوند بخشنده و زیباست. او هرگز خالی نمی آید.
بارها و بارها به پای او می افتم. او نسبت به حلیم ها مهربان است و روزی دهنده دنیاست. ||3||
من قربانی گورو واقعی هستم،
که تمام پیوندهای من را در هم شکست
با نعم، نام خداوند، در قلبم تطهیر شدم. ای نانک، عشق او مرا با شهد آغشته کرده است. ||4||8||15||
ماجه، مهل پنجم:
ای عشق من، ای رزق دنیا، مهربان و مهربان،
بسیار عمیق، پروردگار بی نهایت جهان،
بالاترین خداوند متعال، غیرقابل درک، پروردگار و استاد بی نهایت: با یاد آوری مداوم تو در مراقبه عمیق، من زندگی می کنم. ||1||
ای نابود کننده درد، گنج بی ارزش،
بی باک، عاری از نفرت، غیرقابل درک، بی اندازه،
از فرم ناموفق، متولد نشده، خود روشن: با یادآوری تو در مراقبه، ذهن من پر از آرامشی عمیق و عمیق است. ||2||
پروردگار مسرور، رزق جهان، همنشین همیشگی من است.
بالا و پایین را گرامی می دارد.
شهد اسم ذهنم را ارضا می کند. من به عنوان گورمخ در شهد آمبروسیال می نوشم. ||3||
در رنج و آسایش بر تو فکر می کنم ای معشوق.
من این درک عالی را از گورو به دست آورده ام.
تو تکیه گاه ناناکی ای پروردگار و استاد من. از طریق عشق تو، من به سوی دیگر شنا می کنم. ||4||9||16||
ماجه، مهل پنجم:
خوشا به حال آن زمانی که من با گورو واقعی ملاقات می کنم.
با نگاه به رؤیای ثمربخش دارشان او، نجات یافتم.
خوشا به حال ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها - مبارک است که اتحاد با اوست. ||1||
با تلاش، ذهنم پاک شده است.
با قدم زدن در مسیر خداوند، همه تردیدهای من برطرف شد.
گورو واقعی به من انگیزه داده است که گنج نعم را بشنوم. تمام بیماری من برطرف شد ||2||
کلام بنی شما در داخل و خارج نیز هست.
شما خودتان آن را شعار می دهید، و خودتان آن را بیان می کنید.
گورو گفته است که او یکی است - همه یکتا است. هرگز دیگری وجود نخواهد داشت. ||3||
من در ذات آمبروسیال خداوند از گورو می نوشم.
نام خداوند لباس و غذای من شده است.
نام لذت من است، نام بازی و سرگرمی من است. ای نانک، نام را مایه لذت خود قرار دادم. ||4||10||17||
ماجه، مهل پنجم:
از همه مقدسین التماس می کنم: لطفاً کالا را به من بدهید.
من نمازم را می خوانم - غرورم را ترک کردم.
من قرباني صدها هزار بار قرباني هستم و دعا مي كنم: خواهش مي كنم خاك پاي اولياء را به من بدهيد. ||1||
شما بخشنده هستید، شما معمار سرنوشت هستید.
تو توانا هستی، بخشنده صلح ابدی.
شما همه را برکت می دهید. لطفا زندگی من را برآورده کنید. ||2||
بدن ـ معبد با رؤیت مبارک دارشان تو تقدیس می شود،
و بدین ترتیب، دژ تسخیرناپذیر روح فتح می شود.
شما بخشنده هستید، شما معمار سرنوشت هستید. هیچ جنگجوی دیگری به بزرگی تو وجود ندارد. ||3||