ماجه، مهل پنجم:
حیات دنیا، رزق زمین، رحمت خود را فرو ریخته است.
پاهای گورو در ذهن من ساکن شده اند.
خالق مرا از آن خود ساخته است. شهر غم را ویران کرده است. ||1||
شخص حقیقی در ذهن و بدن من ساکن است.
اکنون هیچ مکانی برای من دشوار به نظر نمی رسد.
همه بدکاران و دشمنان اکنون دوستان من شده اند. من فقط آرزوی پروردگار و سرورم را دارم. ||2||
هر کاری انجام می دهد، همه را خودش انجام می دهد.
هیچ کس نمی تواند راه های او را بشناسد.
او خود یاور و پشتیبان اولیای خود است. خداوند شبهات و توهمات مرا از خود دور کرده است. ||3||
پاهای نیلوفر او تکیه گاه بندگان حقیر اوست.
بیست و چهار ساعت در روز به نام خداوند معامله می کنند.
در کمال آرامش و شادی ستایش پروردگار عالم را می خوانند. ای نانک، خدا در همه جا نفوذ کرده است. ||4||36||43||
ماجه، مهل پنجم:
درست آن معبدی است که در آن شخص در مورد خداوند واقعی تعمق می کند.
خوشا به حال آن قلبی که در آن تسبیحات با شکوه خداوند خوانده می شود.
زیباست آن سرزمینی که بندگان فروتن خداوند در آن ساکن هستند. من فدای نام واقعی هستم. ||1||
میزان عظمت پروردگار واقعی را نمی توان شناخت.
قدرت خلاقیت و نعمت های او قابل توصیف نیست.
بندگان حقیر تو با تعمق و تأمل در تو زندگی می کنند. ذهن آنها کلمه واقعی شاباد را گنجینه می کند. ||2||
حمد و ثنای شخص حقیقی با اقبال بسیار به دست می آید.
به لطف گورو، ستایش های با شکوه خداوند خوانده می شود.
کسانی که با عشق تو آغشته شده اند برای تو خشنود هستند. نام واقعی بنر و نشان آنهاست. ||3||
هیچ کس حدود پروردگار واقعی را نمی داند.
در همه جاها و فضاها، حقيقت فراگير است.
ای نانک، تا ابد در مورد حقیقت، جستجوگر دلها، دانای همه، تأمل کن. ||4||37||44||
ماجه، مهل پنجم:
شب زیباست و روز زیباست
وقتی کسی به انجمن مقدسین می پیوندد و نعم آمبروسیال را سر می دهد.
اگر لحظه ای، حتی برای یک لحظه، خداوند را در مراقبه به یاد آورید، آنگاه زندگی شما پربار و پر رونق خواهد شد. ||1||
با یادآوری نعم، نام خداوند، همه اشتباهات گناه پاک می شوند.
در باطن و ظاهر، خداوند خداوند همیشه با ماست.
ترس، ترس و شک توسط گورو کامل از بین رفته است. اکنون، من خدا را همه جا می بینم. ||2||
خداوند توانا، وسیع، بلند مرتبه و بی نهایت است.
نعم مملو از نه گنج است.
در ابتدا، در میانه و در پایان، خدا وجود دارد. هیچ چیز دیگری حتی به او نزدیک نمی شود. ||3||
بر من رحم کن، ای پروردگار من، مهربان به حلیم.
من یک گدا هستم، گدای خاک پای مقدس.
بنده نانک برای این هدیه التماس می کند: بگذار تا همیشه تا ابد در خداوند تعمق کنم. ||4||38||45||
ماجه، مهل پنجم:
تو اینجا هستی و آخرت هم هستی.
همه موجودات و مخلوقات توسط تو آفریده شده اند.
بدون تو ای خالق دیگری نیست. شما پشتیبان و محافظ من هستید. ||1||
زبان با ذکر و تعمق در نام خداوند زندگی می کند.
خداوند متعال دانای باطن و جستجوگر دلهاست.
کسانی که خداوند را خدمت می کنند آرامش پیدا می کنند. آنها جان خود را در قمار از دست نمی دهند. ||2||
بنده حقیر تو که داروی نعم را به دست میآوری.