یک اوانکار، انرژی اولیه، از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافت.
وار سه
من در برابر پروردگار اولیه که به عنوان علت اولیه همه گفته شده است تعظیم می کنم.
حقیقت تجسم آن گورو واقعی از طریق کلمه تحقق می یابد.
فقط آنان به او پی بردهاند که سورهاش پس از پذیرش دستورات کلام در حقیقت آمیخته شده است.
جماعت مقدس اساس اصیل و سرای اصیل حقیقت است.
جایی که فرد با الهام از فداکاری محبت آمیز از لذت ذاتی لذت می برد.
پروردگار مهربان با فدائیان و جلال فقرا، خود را نیز در جماعت مقدس جذب می کند.
حتی برهما، ویسنو، مهسا هم نمی توانستند اسرار او را بدانند.
سساناگ که او را با هزار کلاه خود یاد می کرد نتوانست او را درک کند.
راستی خوشایند گورمخ هایی است که در دروی جماعت مقدسه شده اند.
راه های گورو و مرید مرموز و نامحسوس است.
گورو (ناناک) و مرید (انگاد) هر دو خوشبخت هستند (زیرا هر دو در یکدیگر ادغام شده اند).
جایگاه آنها حکمت گورو است و هر دو در حمد و ثنای خداوند متعصبند.
با روشن شدن کلمه آگاهی آنها نامحدود و تغییر ناپذیر شده است.
فراتر از همه امیدها، خرد ظریفی را در شخص خود جذب کرده اند.
با غلبه بر شهوت و خشم خود را در حمد و ثنای (خداوند) غرق کرده اند.
فراتر از خانه های سیوا و ساکتی به سرای حقیقت و رضایت و سعادت رسیده اند.
به دلیل بی تفاوتی نسبت به خانواده (لذت ها)، حقیقت گرا هستند.
مرید و مرید اکنون به نسبت بیست و یک رسیده اند، یعنی مرید جلوتر از گورو رفته است.
به شاگردی که دستورات گورو را اطاعت می کند گورمخ می گویند.
اعمال گورمخ هيبت برانگيز است و شكوه آنها وصف ناشدني است.
با در نظر گرفتن خلقت به عنوان صورت خالق، احساس می کند برای آن قربانی می شود.
در دنیا خودش را مهمان و دنیا را مهمان خانه می کند.
حقیقت گورو واقعی اوست که به او صحبت می کند و به او گوش می دهد.
مانند یک بارد، در درهای جماعت مقدس، سرودهای گورو (قربانی) را می خواند.
برای او جماعت مقدس مبنای آشنایی او با پروردگار عالم است.
آگاهی او در کلام برازنده حقیقی جذب می شود.
دادگاه عدالت واقعی برای او جماعت مقدس است و از طریق کلمه هویت واقعی آن را در قلب خود تثبیت می کند.
شاگرد از گورو کلام شگفت انگیز را به دست می آورد
و به عنوان یک شاگرد، با ادغام آگاهی خود در آن، با پروردگار نامحسوس روبرو می شود.
با ملاقات با گورو، مرید به توریا، مرحله چهارم و آخرین آرامش معنوی دست می یابد.
او خداوند غیرقابل درک و آرام را در قلب خود نگه می دارد.
بی خیال شدن آن شاگرد واقعی خود را در حقیقت می آمیزد.
و با تبدیل شدن به پادشاه پادشاهان دیگران را مطیع خود می کند.
فقط او اراده الهی را دوست دارد.
و فقط او شهد را در قالب حمد پروردگار چشیده است.
او با در نظر گرفتن آگاهی به عمق کلمه، ذهنی را شکل نداده است.
شیوه زندگی گورمخ ها بسیار ارزشمند است.
نمی توان آن را خریداری کرد؛ در ترازو نمی توان آن را وزن کرد.
تثبیت در خود و بیهوده نشدن در شیوه زندگی.
این راه متمایز است و حتی با پیوستن به دیگری آلوده نمی شود.
داستانش قابل وصف نیست
این راه از تمام غفلت ها و همه نگرانی ها فراتر می رود.
جذب تعادل در این گورموک شیوه زندگی به زندگی تعادل می بخشد.
گورموخ از مخزن شهد می ریزد.
نتیجه نهایی کمبود تجربیات این است که گورموک هرگز نفس خود را به نمایش نمی گذارد.
از دکان جماعت مقدس، از طریق کلمه، کالای نام خدا تهیه می شود.
چگونه او را ستایش کنیم؟ معیارهای سنجش پروردگار کامل کامل است.
انبار پادشاه واقعی هرگز کم نیست.
با پرورش گوروی واقعی، کسانی که از طریق او به دست میآورند در هستی پایان ناپذیر او ادغام میشوند.
جمع اولیاء آشکارا بزرگ است. باید همیشه در آن و با آن بود.
پوسته به شکل مایا باید از برنج زندگی جدا شود
با ضربات انضباط در طول این زندگی.
تمام پنج گرایش شیطانی، باید نابود شوند.
همانطور که آب چاه مزارع را سبز نگه می دارد، مزرعه آگاهی را نیز باید سرسبز نگه داشت (به کمک شاباد).
خداوند خود گوروی واقعی است که نامحسوس است.
با اراده خود او را برپا می کند یا ریشه کن می کند.
گناه و فضیلت خلقت و فنا اصلاً به او نمی رسد.
هرگز کسی را متوجه او نمی کند و نعمت و نفرین به او نمی چسبد.
گورو واقعی کلمه را تلاوت می کند و عظمت آن پروردگار غیرقابل توصیف را آشکار می کند.
مداحی وصف ناپذیر (پروردگارا) در ریا و نیرنگ افراط نمی کند.
درخشش گوروی کامل، نفس جویندگان دانش را تمام می کند.
گورو که سه رنج (فرستاده خدا، جسمی و روحی) را از بین می برد، اضطراب مردم را کاهش می دهد.
با سیر شدن از آموزه های چنین گوروی، فرد در فطرت ذاتی خود باقی می ماند.
گورو کامل حقیقتی است که با گورموک شدن تحقق می یابد.
آرزوی گورو واقعی این است که کلام باید حفظ شود.
سوزاندن نفس در بارگاه پروردگار عزت خواهد یافت.
فرد باید با در نظر گرفتن خانه خود به عنوان مکانی برای پرورش دارما، تکنیک ادغام در خداوند را بیاموزد.
رهایی برای آنها قطعی است که از آموزه های گورو تبعیت می کنند.
آنها که در دل خود ارادت محبت آمیزی دارند شادمان می مانند.
چنین افرادی امپراتورهای سرشار از لذت هستند.
با بینیت شدن به سنگت، جماعت، با آوردن آب، آسیاب کردن ذرت و غیره برای آن خدمت میکنند.
آنها در فروتنی و شادی زندگی کاملاً متمایزی دارند.
گورو به سیک موعظه می کند که در رفتار پاک باشد.
پیوستن او (گورمخ) به جماعت همچنان در کلام جذب می شود.
در جمع گلها روغن کنجد نیز معطر می شود.
دماغ - رشته اراده خدا در بینی سیک گورو باقی می ماند، یعنی او همیشه خود را آماده می کند تا مطیع خداوند باشد.
حمام کردن در ساعات آمبروسیون در منطقه خداوند شیفته باقی می ماند.
با یادآوری گورو در قلبش با او یکی می شود.
او که ترس از پروردگار و فداکاری عاشقانه دارد، به عنوان سادوی بلند قامت شناخته می شود.
رنگ تند خداوند بر روی گورمخ ترکیب می شود.
گورمخ تنها نزد پروردگار متعال می ماند که بخشنده لذت و بی باکی عالی است.
روی کلمه گورو تمرکز کنید و آن را شکل گوروی در نظر بگیرید که همیشه با شماست.
به دلیل علم کلام، گورموک خداوند را همیشه نزدیک و نه دور می یابد.
اما بذر کارماها طبق کارماهای قبلی رشد می کند.
خدمتکار شجاع در انجام خدمت به گورو رهبر می شود.
خدایا، انبار عالی همیشه پر و همه جا حاضر است.
جلال او در جماعت مقدس اولیا می درخشد.
درخشندگی هزاران ماه و خورشید در برابر نور جماعت مقدس فرو رفته است.
میلیون ها ودا و پورانا در برابر ستایش خداوند ناچیز هستند.
خاک پای حبیب رب گورمخ عزیز است.
یکی بودن گورو و سیک با یکدیگر، خداوند را محسوس (به شکل گورو) کرده است.
با شروع توسط گورو، مرید یک سیک شده است.
آرزوی خداوند این بود که گورو و شاگرد یکی شوند.
به نظر می رسد که الماسی که الماس را تراش می دهد، الماس دیگری را در یک رشته آورده است.
یا موج آب در آب یکی شده یا نور چراغی در چراغ دیگری ساکن شده است.
به نظر می رسد عمل شگفت انگیز (خداوند) به مَثَل تبدیل شده است.
گویی پس از کوبیدن کشک، قیمه متبرک تولید شده است.
نور واحد در هر سه جهان پراکنده شده است.
گویی پس از کوبیدن کشک، قیمه متبرک تولید شده است. را
گورو واقعی ناناک دیو گورو گوروها بود.
او گورو انگاد دیو را بر تخت سلطنت نامرئی و مرموز نصب کرد.
با ادغام عمار داس به خداوند خارجی، او را نادیدنی کرد.
Guru Ram Das ساخته شد تا لذت شهد عالی را بنوشد.
Guru Arjan Dev خدمات بزرگی را دریافت کرد (از Guru Ram Das).
گورو هارگوبیند نیز دریا (از ورد) را به هم زد.
و به لطف همه این شخصیت های راستگو، حقیقت خداوند در دل مردم عادی ساکن شده است که خود را کاملاً وقف کلام کرده اند.
حتی دلهای خالی مردم را صباد، کلمه پر کرده است
و گورمخ ها خوف و اوهام را از بین برده اند.
ترس (از خدا) و محبت (به انسان) در جماعت مقدس پراکنده شود، حس عدم دلبستگی همیشه حاکم است.
گورمخها ذاتاً هوشیار هستند، یعنی آگاهی آنها با سباد، کلمه، هماهنگ می ماند.
آنها کلمات شیرین می گویند و منیت را قبلاً از وجود خود بیرون کرده اند.
با رفتار مطابق با حکمت گورو، آنها همیشه در عشق (خداوند) غوطه ور می مانند.
آنها احساس خوشبختی می کنند جام عشق (خداوند) را می خورند.
با درك نور حق تعالي در ذهن خود صلاحيت روشن كردن چراغ علم الهي را پيدا مي كنند.
به دلیل خرد به دست آمده از گورو، آنها شور و شوق نامحدودی دارند و از مایا و کثیفی تمایلات شیطانی دست نخورده می مانند.
در زمینه دنیاپرستی، همیشه در جایگاه برتر قرار می گیرند، یعنی اگر دنیا بیست باشد، بیست و یک هستند.
حرف گورمخ را همیشه باید در دل داشت.
با نگاه خیرخواهانه گورمخ انسان سعادتمند و سعادتمند می شود.
به ندرت کسانی هستند که به حس نظم و خدمت می رسند.
گورمخ ها سرشار از عشق با فقرا مهربانند.
گورموک همیشه ثابت قدم است و همیشه به آموزه های گورو پایبند است.
از گورمخ ها باید جواهر و یاقوت جست.
گورمخ ها از فریب بی بهره اند; آنها، بدون اینکه قربانی زمان شوند، به لذت بردن از فداکاری ادامه می دهند.
گورمخ ها در قوها (که می توانند شیر را از آب جدا کنند) حکمت تبعیض آمیز دارند و با ذهن و جسم خود پروردگار خود را دوست دارند.
با نوشتن 1 (یک) در آغاز، نشان داده شده است که اکانکار، خدایی که همه صورتها را در خود قرار می دهد، تنها یک (و نه دو یا سه) است.
اورا، اولین نامه گورموکی، به شکل اوانکار، قدرت کنترل جهان آن خداوند یکتا را نشان می دهد.
آن خداوند به عنوان نام واقعی، خالق و بی باک شناخته شده است.
او عاری از کینه، فراتر از زمان و فارغ از چرخه مهاجرت است.
درود بر پروردگار! نشان او حقیقت است و او در شعله ای درخشان می درخشد.
پنج حرف (1 Oankar) نوع دوست هستند. آنها قدرت شخص خداوند را در خود دارند.
درک اهمیت آنها با نگاه برازنده خداوند که جوهره لذتهاست، برای فرد سعادتمند می شود.
همانطور که اعداد یک تا نه با اضافه کردن صفر با آنها به تعداد بی نهایت می رسند
کسانی که جام عشق را از معشوق خود می خورند، صاحب قدرت های بی نهایت می شوند.
اهل هر چهار ورنا در جمع گورمخها با هم می نشینند.
همه مریدان به گورموک تبدیل می شوند که برگ فوفل، آهک و چاتهو با مخلوط شدن به یک رنگ قرمز تبدیل می شود.
هر پنج صدا (که توسط سازهای مختلف تولید می شود) گورمخ ها را سرشار از شادی می کند.
در امواج کلام گوروی واقعی، گورموک ها همیشه در شادی باقی می مانند.
با پیوستن آگاهی خود به آموزه های گورو، آنها آگاه می شوند.
آنها روز و شب خود را غرق در طنین عظیم قربانی، سرودهای مقدس می کنند.
غرق در کلام نامتناهی و رنگ ثابت آن تنها (خدا) واحد است.
از دوازده راه (یوگی ها) راه گورمخ ها راه صحیح است.
در دوران ازلی خداوند مقدر کرد.
کلام گورو با کلمه-خدای سبدا براهم ملاقات کرد و نفس مخلوقات پاک شد.
این کلمه بسیار هیبت انگیز، کولیریوم گورمخ ها است.
پذیرفتن گورمات، حکمت گورو، با لطف گورو، از هذیان ها دور می شود.
آن موجود اولیه فراتر از زمان و نابودی است.
او بر بندگانش مانند سیوا و ساناکس و دیگران فیض می بخشد.
در تمام اعصار تنها او به یاد میآید و تنها او مورد تمرکز سیکهاست.
از طریق طعم جام عشق که عشق عالی شناخته می شود.
از زمان اولیه، او همه را خوشحال کرده است.
فقط با مرده شدن در زندگی، یعنی جدا شدن کامل، و نه از طریق اصطلاحات کلامی صرف، می توان به یک شاگرد واقعی تبدیل شد.
تنها پس از قربانی شدن برای حقیقت و قناعت و با دوری از هذیان و ترس، می توان چنین شخصی شد.
شاگرد واقعی، برده خریداری شده ای است که همیشه مشغول خدمت به استاد است.
گرسنگی، خواب، غذا و استراحت را فراموش می کند.
آرد تازه را آسیاب می کند (برای آشپزخانه رایگان) و با آوردن آب سرو می کند.
او (جماعت) را دوست میدارد و پاهای گورو را به خوبی میشوید.
بنده همیشه منضبط می ماند و کاری به ناله و خنده ندارد.
این گونه درویش درگاه پروردگار می شود و در دلخوشی های باران عشق غرق می شود.
او به عنوان اولین ماه روز عید (که مسلمانان مشتاقانه منتظر آن هستند تا افطار کنند) دیده می شود و تنها او به عنوان یک انسان کامل بیرون می آید.
با تبدیل شدن به خاک پاها، شاگرد باید نزدیک پای گورو باشد.
با تبدیل شدن به شیفتگی مشتاق شکل (کلمه) گورو و مرده بودن به طمع، شیفتگی و سایر تمایلات رابطه ای، باید در دنیا زنده بماند.
با انکار همه پیوندهای دنیوی، او باید به رنگ پروردگار درآید.
در جستجوی هیچ پناهگاهی در جای دیگر، باید ذهن خود را در پناه خدا، گورو، غرق نگه دارد.
جام محبت معشوق مقدس است. او باید فقط آن را بپذیرد.
فروتنی را سرای خود قرار دهد، باید در آن آماده شود.
با طلاق ده عضو که در توری آنها گرفتار نشود، باید به تعادل برسد.
او باید در مورد کلام گورو کاملاً آگاه باشد و نباید اجازه دهد که ذهن در توهم گرفتار شود.
جذب هوشیاری در کلام او را هوشیار می کند و از این طریق از کلمه - اقیانوس عبور می کند.
او سیک واقعی است که در برابر گورو تسلیم می شود و سرش را خم می کند.
که عقل و پیشانی خود را بر پای گورو می گذارد;
کسی که آموزه های گورو را در قلب خود نگه می دارد، نفس را از خود بیرون می کند.
کسی که مشیت پروردگار را دوست دارد و با گوروگرا شدن، گورموک، به تعادل رسیده است.
که با ادغام شعور خود در کلام به اراده الهی (حکم) عمل کرده است.
او (سیک واقعی) در نتیجه عشق و ترس از جماعت مقدس به نفس خود (اتما) می رسد.
او مانند زنبور سیاه به پای نیلوفر آبی گورو چسبیده است.
با غرق شدن در این لذت، او به خوردن شهد ادامه می دهد.
خوشا به حال مادر چنین شخصی. فقط آمدنش به این دنیا مثمر ثمر است.