یک اوانکار، انرژی اولیه، از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافت
من به گورو واقعی که پادشاه واقعی پادشاهان است درود می فرستم.
جماعت مقدس سرای حقیقت است که درهای ذهن در آن گشوده می شود.
چشمه شهد برای همیشه در اینجا جاری است و درباریان نغمهای را مینوازند.
در مجلس پادشاهان نوشیدن جام عشق بسیار دشوار است.
گورو پیشخدمت محبوب می شود و آن را می نوشد، لذت فنجان چشیده او چند برابر می شود.
هر کس در بیم عبادت محبت حرکت کند، بی خیال دنیاپرستی است.
مهربان با عابدان، خداوند سرپرست آنها می شود و همه آرزوهایشان را برآورده می کند.
در زبان فارسی فقط یک نکته «محرم» را محرم، مجرم، مجرم می کند.
گورمخ ها در جماعت مقدس شادمان می مانند و دوست ندارند به مجالس دیگر بروند.
به خواست خداوند آنها با قدرت خدمت می کنند و سعی می کنند آن را علنی نکنند.
این گونه گورمخ ها به ثمره سعادت و دست کشیدن از غرور بدن می رسند و بی جسم می شوند و متفکری جدی می شوند.
کلام گورو بت آنهاست و جماعت مقدس جایگاه خداوند بی شکل است.
با تعظیم در برابر پوروسای ازلی، در ساعات آمبروسیال کلمه (gurbani) را می جوند.
آگاهی از پویایی آن پروردگار آشکار، تجربه بسیار عمیقی است، و گفتن چیزی در مورد آن پروردگار غیرقابل وصف یک وظیفه هرکولی است.
تنها گورمخ ها در حالی که به دیگران نیکی می کنند رنج می برند.
زندگی آن گورمخ خوشبخت است که ملاقات با سیک های گورو به پناهگاه گورو آمده است.
او در برابر پوروسا (خدا) اولیه تعظیم می کند و پس از مشاهده چنین گوروی، سعادتمند می شود.
او پس از طواف بر پاهای نیلوفر آبی گورو تعظیم می کند.
با مهربان شدن، گورو مانترای واقعی وهگورو را برای او می خواند.
سیک با سرمایه فداکاری خود به پای گورو می افتد و تمام جهان در مقابل پای او تعظیم می کنند.
خداوند (گورو) شهوت، خشم و مقاومت او را ریشه کن می کند و طمع، شیفتگی و نفس او را از بین می برد.
در عوض، گورو او را وادار می کند که حقیقت، رضایت، دارما، نام، صدقه و وضو را تمرین کند.
با پذیرش آموزه های گورو، فرد سیک گورو نامیده می شود.
گورمخها با جذب آگاهی در کلام، در مرکز ملاقات واقعی جماعت مقدس ملاقات می کنند.
آنها به خواست پروردگار حرکت می کنند و با پاک کردن نفس خود باعث نمی شوند که مورد توجه قرار گیرند.
با الهام از آموزههای گورو، آنها همیشه مشتاق انجام اعمال ثروت عمومی هستند.
آنها با خوردن جام بزرگ معرفت وصف ناپذیر خداوند و ادغام در تعادل، انرژی غیر قابل تحمل و همیشه نزولی خداوند را تحمل می کنند.
آنها شیرین صحبت می کنند، متواضعانه حرکت می کنند و کمک های مالی را برای همه آرزو می کنند.
با از بین بردن دوگانگی و احساس دوگانگی آنها، آنها با عقل واحد آن پروردگار یکتا را می پرستند.
گورمخ ها خود را به صورت میوه لذت می شناسند و به سعادت عالی می رسند.
شاگردی گورو مانند لبه شمشیر و کوچه باریک بسیار ظریف است.
پشه ها و مورچه ها نمی توانند آنجا بایستند.
از مو نازکتر است و چون روغن کنجد پس از له کردن آن در سنگ شکن به سختی به دست می آید، شاگردی گورو به راحتی به دست نمی آید.
گورمخ ها از نسل قوها هستند و با منقار متفکر خود آب را از شیر جدا می کنند.
مانند لیسیدن سنگ بی نمک یاقوت و جواهرات را برای خوردن برمی دارند.
گورمخ ها با انکار همه امیدها و آرزوها در راه جدایی حرکت می کنند و پرده مایا را در هم می ریزند.
جماعت مقدس، سرای حق و عرش پروردگار حقیقی، منصاروار برای گورمخها است.
با بالا رفتن از پله های غیر دوگانگی، کلام گوروی بی شکل را می پذیرند.
آنها از داستان وصف ناپذیر او لذت می برند، مانند لذت بردن از یک فرد گنگ شیرینی.
گورمخها از طریق عبادت طبیعی به میوه لذت می رسند.
گورمخ هایی که میل به ثمره لذت را دارند با تمام عشق، پای مرشد را می شویند.
از شهد پای نیلوفر فنجانی درست می کنند و با کمال لذت آن را می پزند.
با در نظر گرفتن مجموع پاهای گورو، آنها مانند نیلوفر آبی شکوفا می شوند.
دوباره با تبدیل شدن به نیلوفر آبی که به سمت ماه جذب می شود، از شهد پای نیلوفر آبی لذت می برند.
برای داشتن عطر پای نیلوفر آبی بسیاری از خورشیدها زنبور سیاه می شوند.
وقتی خورشید طلوع می کند، ستاره های بی شماری که قادر به حفظ خود نیستند، پنهان می شوند.
به همین ترتیب با نور گلبرگ های پای نیلوفر آبی، خورشیدهای بی شماری پنهان می شوند.
شاگردان با دریافت آموزه های گورو، خود خانه همه لذت ها شده اند.
همانطور که در برگ فوفل همه رنگ ها مخلوط می شوند و به یک رنگ قرمز تبدیل می شوند، به همین ترتیب با مخلوط کردن همه وارناها یک سیک ایجاد شده است.
اختلاط هشت فلز یک فلز (آلیاژ) را می سازد. به همین ترتیب هیچ تفاوتی بین وداها و کاتبها (کتاب مقدس سامی) وجود ندارد.
صندل کل پوشش گیاهی را معطر می کند، چه عاری از میوه باشد و چه پر از میوه.
دست زدن به سنگ فیلسوف و تبدیل شدن آهن به طلا، باز هم به زیبایی بیشتر آن اشاره می کند (مفید ساختن خود برای نیازمندان).
سپس در طلا به صورت گورمخ، رنگ (اسم) و اکسیر (عشق) وارد می شود و از جهان اطراف بی خیال می شود.
اکنون تمام صفات یاقوت، مروارید، الماس در آن طلا-گورمخ ظاهر می شود.
تبدیل شدن به جسم الهی و رؤیت الهی، آگاهی گورمخ بر نور کلام الهی متمرکز می شود.
به این ترتیب، گورمخ ها با پذیرفتن لذت عبادت، سرشار از لذت های فراوان می شوند.
گورموک ها (مردم) عاشق اتم سوخ فال هستند.
سیکهای گورو با خوردن جام عشق در جماعت مقدس، آگاهی خود را در کلام جذب میکنند.
همانطور که چاکور پرنده روی ماه مدیتیشن می کند تا از خنکی لذت ببرد، از دید آنها نیز شهد می ریزد.
با گوش دادن به غرش ابرها مثل پرنده بارانی و طاووس می رقصند.
برای چشیدن شهد پای نیلوفر، خود را به زنبور سیاه تبدیل می کنند و با خزانه لذت (خداوند) یکی می شوند.
راه گورمخها بر کسی معلوم نیست. شبیه ماهی ها در اقیانوس شادی زندگی می کنند.
شهد می نوشند; از آنها چشمه های شهد می جوشد. آنها غیرقابل تحمل ها را جذب می کنند، اما هنوز آنها را مورد توجه هیچ کس قرار نمی دهند.
با عبور از تمام مراحل (طبیعت سه بعدی-پراکارتی) به ثمرات لذت می رسند.
شگفت انگیز واهگورو است که عظمت آن بزرگ است.
لاک پشت تخم های خود را در شن ها می گذارد اما با مراقبت کامل از آنها در زمان بلوغ آنها را به رودخانه می آورد.
فلوریکن نیز تحت مراقبت کامل خود باعث می شود تا بهار خود را در آسمان پرواز کند.
قو همچنین به روش بسیار طبیعی خود به بچه های خود می آموزد که روی آب و همچنین روی زمین حرکت کنند.
کلاغ از فرزندان فاخته نگهداری می کند، اما وقتی بزرگ شدند، با تشخیص صدای مادرشان، می روند و او را ملاقات می کنند.
فرزندان قوها در حین زندگی در ماناساروار، مخزن مقدس، یاد می گیرند که مرواریدها را بردارند.
گورو با دادن تکنیک دانش، مراقبه و یادآوری به سیک، او را برای همیشه آزاد می کند.
سیک اکنون آینده، حال و گذشته را میداند، اما با فروتنی به افتخارات میرسد.
امثال گورمخ ها بزرگ است اما مردم این حقیقت را نمی دانند.
با عطر چوب صندل کل پوشش گیاهی صندل می شود.
صندل اگرچه خود بدون میوه است اما همیشه پرهزینه محسوب می شود.
اما گیاهی که از عطر صندل صندل می شود، نمی تواند صندل گیاهی دیگری بسازد.
هشت فلز که سنگ فیلسوف را لمس می کنند به طلا تبدیل می شوند اما آن طلا نمی تواند طلای بیشتری تولید کند.
همه اینها فقط در زمان حال انجام میشود (اما سیک گورو بسیاری را شبیه خود میکند؛ آنها توانایی تبدیل دیگران را به شیوه زندگی سیکها بیشتر میکنند).
رودخانه ها، نهرها و حتی گنگ در کنار اقیانوس ها شور می شوند.
جرثقیل هرگز به قو تبدیل نمی شود حتی اگر در Manasarovar بنشیند.
این اتفاق می افتد زیرا یک فرد معمولی همیشه درگیر شمارش بیست و بیشتر یعنی پول است.
با عبور از پله های هویت، گورموک تحت هدایت گورو در طبیعت واقعی خود ساکن می شود.
جماعت مقدّس، مایه ذكر پروردگار، رؤیت و لمس او، منزلگاه اعتدال است.
جماعت مقدس طلایی است که مواد تشکیل دهنده آن یعنی افرادی که در آن صنوبر بودند و زمانی که صفات آهن خود را می شناختند، اکنون طلا شده و به صورت طلا دیده می شود.
حتی درخت مارگوسا، Azadirachta indica، در کنار درخت صندل تبدیل به صندل می شود.
آبی که توسط پاها کثیف می شود نیز با برخورد با گنگ خالص می شود.
هر کلاغی از نژاد خوب ممکن است به قو تبدیل شود، اما قو کمیاب است که به عنوان قوی برتر و نادر و عالی تبدیل می شود.
در خاندان گورمخ، پارامحان (مردی با بالاترین مرتبه معنوی) به دنیا آمد که با خرد بصیر خود شیر و آب حق و باطل را جدا می کند.
(در جماعت مقدس) مرید مرشد است و مرشد (متواضع ترین) مرید می شود.
همانطور که فرزندان لاک پشت تحت تأثیر امواج دریا قرار نمی گیرند، در مورد سیک های گورو نیز چنین است. آنها تحت تأثیر امواج اقیانوس جهانی نیستند.
پرنده فلوریکن همراه با فرزندانش به راحتی در آسمان پرواز می کند اما آسمان از نظر او افتضاح به نظر نمی رسد.
نتاج قوها در ماناسارووار بسیار قوی زندگی می کنند.
غاز و بلبل فرزندان خود را به ترتیب از مرغ ها و کلاغ ها جدا می کنند و اگرچه در میان شیرکار کریشنا زندگی می کردند در نهایت به واسودف رفتند. به همین ترتیب، گورمخ از تمام تمایلات شیطانی دست می کشد تا در جماعت مقدس ادغام شود.
از آنجایی که سگ گل سرخ ماده و کبک سرخدار به ترتیب با خورشید و ماه ملاقات می کنند، گورموک نیز با عبور از مایا سیوا و ساکتی به بالاترین حالت تعادل می رسد.
پرنده مقعدی فرزندان خود را حتی بدون هیچ مبنایی برای شناسایی خود می شناسد.
این حالت سیک است که آگاهی خود را در کلمه ادغام می کند و عشق واقعی (خداوند) را مشخص می کند.
گورمخ ها ثمرات لذت را شناسایی و تثبیت می کنند.
از همان دوران کودکی گورو ناناک) تارو مستقل، سیک از قبیله پاپات را آزاد کرد.
یک مولا با طبیعت شگفت انگیز آنجا بود. او به عنوان خدمتگزار خادمان گورو رفتار می کرد.
پیرتا و خدا از کاست سوئیری نیز به دلیل پناه گرفتن از پاهای گورو، با هم ادغام شدند.
مردانا، فرد باهوش و باهوش و نوازنده خوب رباب در مجالس، شاگرد گورو نانک بود.
پیرتی مالو از کاست ساهاگالو و راما (فداکار کاست دیدی) از طبیعت جدا شده بودند.
دولت خان لودهی فردی خوب بود که بعداً به عنوان یک پیر زنده، یک روحانی معنوی شناخته شد.
مالو و مانگا دو سیک بودند که همیشه غرق در شادی قربانی، سرودهای مقدس میماندند.
کالو، خشتریه با داشتن آرزوها و آرزوهای فراوان به گورو آمد و تحت تأثیر قربانی در دربار پروردگار احسان کرد.
خرد گورو، یعنی گورمات، عبادت محبت آمیز را در سراسر جهان گسترش می دهد.
فدایی به نام باگاتا اگر کاست اوهاری و باگات از خانواده جاپووانسی دو سیک بودند که به گورو خدمت می کردند.
سیهان، اوپال و یکی دیگر از فداییان کاست اوپال برای گورو واقعی بسیار عزیز بودند.
یکی از Bhagirath از شهر Malsihan آنجا بود که قبلاً از جانبازان کالی، الهه بود.
جیتای رانداوا نیز سیک خوبی بود و بای بودا، که نام قبلی او بورا بود، خداوند را با فداکاری واحد یاد می کرد.
بهای فیرانا از کاست خیرا، جود و جیوا همیشه در خدمت گورو بودند.
یکی از سیکهای کاست لوهار به نام گوجار آنجا بود که سیک را برای سیکهای گورو موعظه کرد.
دینگا، آرایشگر که به گورو خدمت میکرد، تمام خانوادهاش را آزاد کرد.
گورمخ ها که خود پروردگار را می بینند، دیگران را نیز به همان نگاه می کنند.
یک سیک با درجه عالی (پارامهان) بای پارو از کاست جولکا بود که گورو بر او سرشار از لطف بود.
سیک به نام مالو بسیار شجاع بود و بای کدارا یک فدایی بزرگ بود.
من فدای بای دیو، بای ناریان داس، بای بولا و بهای دیپا هستم.
بهای لالو، بای دورگا و جیواندا در میان خردمندان جواهری بودند و هر سه نوع دوست بودند.
زیرکاسه جاگا و دارانی و سانسارو با خداوند بی شکل یکی بود.
خانو و مایا پدر و پسر بودند و گوویند از طبقه فرعی باندری قدردان افراد شایسته بود.
جود، آشپز، به گورو خدمت کرد و در سراسر اقیانوس جهان شنا کرد.
گورو کامل افتخار خود را حفظ کرد.
پوران ساتگورو به (فداکارانش) حق سواری داد.
پیراتی مال، تولاسا و مالهان به خدمت گورو اختصاص داشتند.
رامو، دیپا، اوگارسین، ناگوری بر روی جهان گورو متمرکز میشوند.
موهان، رامو، مهتا، آمارو و گوپی حس خود را از بین برده بودند.
برای ساهارو و گانگو از کاست بالا و برای باگو، فداکار، ارادت خداوند بسیار عزیز بود.
خانو، چورا، تارو، شنا کرده بودند (اقیانوس جهان).
اوگار، سود، پورو جانتا، کسانی شدند که صلیب را برداشتند (گورموک).
بسیاری از درباریان دربار گوروها مانند مالیا، ساهارو، بهلاس و چاپگرهای کالیکو اتفاق افتاده اند.
پانها و بولا به عنوان خواننده و نویسنده سرودهای گورو شناخته می شوند.
گراند مجموعه ای از ساکنان دالا بود.
بهای تیرتا در میان تمامی سیک های زیر کاست سابهاروال رهبر بود.
بای پیرو، مانیک چیاند و بیسان داس پایگاه کل خانواده شده اند، یعنی کل خانواده را آزاد کرده اند.
تارو، بهارو داس، سیک ها در درگاه گورو به عنوان ایده آل برای همه سیک ها برگزار می شوند.
ماهانند مرد بزرگی است و بیدهی چند خردی وارسته.
براهام داس از کاست خوترا است و دونگر داس به بهلا معروف است.
دیگر دیپا، جتا، تیراتا، سایسارو و بولا هستند که رفتارشان صادقانه است.
مایا، جاپا و نایا از زیر کاست Khullar هستند.
تولاسا بوهرا به عنوان الهام گرفته از آموزه های گورو شناخته می شود.
گورو واقعی به تنهایی یکی و همه را اسکنه می کند.
Bhai puria، Chaudhari Chuhar، Bhai Paira و Durga Das به دلیل ماهیت خیریه خود شناخته شده اند.
بالا و کیسانا از کاست جیگران مجالس خردمندان را می پرستند.
شجاع تیلوکو از کاست سوهار است و ساموندا، سیک دیگر، همیشه پیش گورو می ماند.
بای کولا و بای بولا از کاست جانجی و بای باگیرات از کاست سونی رفتاری صادقانه دارند.
لاو و بالو ویج هستند و هاریداس همیشه شاد می ماند.
نیهالو و تولسیا برای تحمل هستند و بولا چاندیا پر از فضیلت های فراوان است.
توداتوتا و مادو از خانواده مهتا از شهر گوخا متفکر کلمه گورو هستند.
جانجو، موکند و قدارا کرتان را اجرا می کنند، قبل از گورو گوربانی می خوانند.
عظمت جماعت مقدس آشکار است.
گانگو یک آرایشگر است و راما، دارما، اودا برادران ساگال هستند.
بای جاتو، باتو، بانتا و فیرانا برادران سود هستند و یکدیگر را بسیار دوست دارند.
Bholu، Bhattu و Tivari به دیگران شادی می بخشند و به سیک های دربار گورو معروف هستند.
دالا، باگی، جاپو و نیوالا به پناهگاه گورو آمده اند.
مولا، سوجا از کاست داوان و چاندو از کاست چاوجهار (در دادگاه گورو) خدمت کرده اند.
رام داس آشپز گورو بالا و سای داس (گورو) دیانی بود.
ماهیگیران بیسانو، بیبارا و ساندار که خود را به گورو معرفی می کنند آموزه های گورو را پذیرفته اند.
عظمت جماعت مقدس بزرگ است.
(چای چایل = عاشقان. سوچاره = اعمال نیک.)
همراه با نیهالا، جاتو، بانو و تیراتا از کاست چادا، گورو را بسیار دوست دارند.
آنها خدمتکاران نزدیکی هستند که همیشه در برابر گورو باقی می مانند.
Nau و Bhallu به عنوان Sadhus از کاست Sekhar شناخته می شوند و سیک هایی با رفتار خوب هستند.
جاتو از کاست بهیوا و مولا بزرگ به همراه خانوادهاش سیکهای گورو هستند.
چاتور داس و مولا کالپور کشترییا و هارو و گارو از کاست ویج هستند.
یک سیک به نام فیرانا از زیرمجموعه باهال است و بهای جتا یک رهایی بخش بسیار خوب خانواده است.
ویسا، گوپی، تولاسیس و همکاران. همه متعلق به خانواده بهاردواج (برهمین) هستند و همیشه در کنار گورو باقی می مانند.
Bhaiara و Govind فداییان متعلق به Ghai Caste هستند. آنها در درگاه گورو می مانند.
گورو کامل به سراسر اقیانوس جهان رسیده است.
(سارا=عالی.بالیهارا=به وارنا میروم.)
بای کالو، چاو، بامی و بای مولا عاشق کلام گورو هستند.
گورو به همراه هما، تاجر پنبه، گووینگ گای را نیز در مقابل خود برد.
Bhikkha و Todi هر دو Bhatts بودند و Dharu Sud یک عمارت بزرگ داشت.
گورموک از کاست کوهلی و رامو به همراه نوکر نیهلو نیز آنجا هستند.
چاجو بهلا بود و مای دیتا یک سادوی فقیر.
Devotte Tulasa از کاست بوهارا است و من فدای دامودار و آکول هستم.
بانا، ویگاه مال و بودو، چاپگر خطاطی نیز به دربار گورو آمده اند.
سلطانپور انبار ارادت (و عابد) است.
یک سیک مطیع به نام دیپا از کاست کاسارا چراغی بر درگاه گورو بود.
در شهر پتی، بای لال و بای لانگاه از کاست دیلون به خوبی نشسته اند.
عجب، عجایب و عمر متعلق به کاست سانگه، خادمان (مسند) گورو هستند.
پائیرا از کاست چهجال و کندو از کاست سنقر است. آنها با یک لبخند گرم از همه استقبال می کنند.
کاپور دیو همراه با پسرش وقتی با سیک ها ملاقات می کند شکوفا می شود.
سامان در شهبازپور از سیک ها مراقبت می کند.
جودا و جالان در تولاسپور و موهان در علم گنج زندگی می کنند.
این مسندهای بزرگ از یکدیگر پیشی می گیرند.
بهای وسی امد بای جودا و هوسان براهمین ها و بای گوبیند و گولا با چهره های خندان ملاقات می کنند.
گفته می شود که موهان از کاست کوک است و جودا و جاما روستای دوتا را زینت می دهند.
منجه، بهترین و پیرانا و همکاران. رفتار به خواست گورو
بهای هاماجا که گفته می شود جاجا است و بالا، مرواها رفتار لذت بخشی دارند.
نانو اوهاری ذهن پاکی دارد و سوری، چوداری، در کنار او باقی میماند.
ساکنان کوه ها بای کالا و مهرا هستند و بای نیهالو نیز با آنها خدمت می کند.
کالو قهوه ای رنگ شجاع است و رام داس از کاست کاد مطیع سخنان گورو است.
شخص ثروتمند سوباگا در شهر چوهانیا زندگی می کند و باگ مال و اوگواندا، سیک های آرورا، با او هستند.
همه اینها فداکارانی هستند که از یکدیگر پیشی می گیرند.
Paira از کاست Chandali و Jetha از کاست Sethi و چنین سیک هایی که کار یدی انجام می دهند.
بای لاتاکان، گورا، گوردیتا از شاگردان گورمات هستند.
بای کاتارا یک تاجر طلا است و بای باگاوان داس دارای طبیعت عبادی است.
یک سیک به نام موراری که ساکن روستای روهتاس و از کاست داوان است در پناه گورو آمده است.
آدیت، شجاع متعلق به کاست سونی و چوهار و سین داس نیز به دنبال پناهگاه گورو بوده اند.
در کنار نیهال، لالا (لالو) همچنین می داند که چگونه هوشیاری را در Word ادغام کند.
گفته می شود راما از کاست جانجی است. همو همچنین حکمت گورو را پذیرفته است.
جاتو بانداری یک سیک خوب است و تمام این جماعت در شاهادرا (لاهور) با خوشحالی زندگی می کنند.
عظمت خانه گورو در پنجاب قرار دارد.
در لاهور از خانواده سودیس، عموی مسن سحری مال سیک نزدیک گورو است.
Sain Ditta از کاست Jhanjhi و Saido، Jatt، متفکران کلام گورو هستند.
از خانواده سفالگران، Sadhu Meta به فداییان بی شکل معروف است.
از میان پاتولیس ها، بای لاخو و بای لادا نوع دوست هستند.
بای کالو و بای نانو، هر دو ماسون، و از میان کوهلیس ها، بای هاری یک سیک بزرگ است.
کالیانا سود شجاع است و بانو، فداکار، متفکر کلام گورو است.
مولا بری، تیرتا و موندا آپار سیک ها را می شناسند.
فدایی از موجانگ به نام کیسانا شناخته می شود و من فدای مانگینا، فرد ثروتمند هستم.
یک زرگر به نام نیهلو به همراه خانواده اش نزد گورو حضور دارند.
همه اینها از ارادت کامل گورو لذت می برند.
بهنا ملهان و رخ رائو، شاگردان گورو، شناخته شده اند که در کابل زندگی می کنند.
مادو سودی سنت سیک ها را در کشمیر رواج داد.
سیک های واقعا فداکار و نزدیک بهای بهیوا، سی چاند و روپ چاند (از سیرهیند) هستند.
بای پارتاپو از سیکهای شجاع است و کاست ویتار بای ناندا نیز به گورو خدمت کرده است.
بای سامی داس از کاست باچر الهام بخش جماعت تانسار به سمت خانه گورو شد.
گوپی، یک مهتا سیک معروف است و تیرات و ناتا نیز در پناه گورو آمده اند.
گفته میشود که بای باو، موکال، بای دیلی و بای ماندال نیز در گورمات تعمید داده شدهاند.
بهای جیواندا، بای جاگاسی و تیلوکا به خوبی در fatehpur خدمت کرده اند.
عظمت گورو واقعی است.
ساکتو مهتا و نیهالو چادا از آگرا خوشبخت شده اند.
گفته می شود بهای گارهیل و ماتارا داس و خانواده هایشان به رنگ قرمز عشق به گورو رنگ آمیزی شده اند.
گانگا متعلق به کاست ساهاگال شجاع و هاربن است، گوشه نشین در دارامسالا، مسافرخانه زائران، خدمت می کند.
موراری از کاست آناند قدیس درجه یک است و کالیانا خانه عشق و پاک مانند نیلوفر است.
بای نانو، بای لاتاکان و بیند رائو با زحمت و عشق کامل به جماعت خدمت کرده اند.
علم چاند هاندا، ساینسرا تالوار سیک هایی هستند که با شادی تمام زندگی می کنند.
جاگانا و ناندا هر دو سادو هستند و بانا از کاست سوهار مانند قو توانایی تشخیص واقعیت از دروغ را دارد.
اینها، همه شاگردان گورو، مانند جواهرات یک ریسمان هستند.
سیگارو و جایتا شجاع و دارای روحیه نوع دوستی هستند.
بهای جایتا، ناندا و پیراگا ورد را به عنوان اساس همه پذیرفته اند.
تیلوکا پاتاک علامت باشکوهی است که جماعت مقدس و خدمت آن را خیرخواه می داند.
توتا مهاتا مرد بزرگی است و مانند گورمخس میوه دلپذیر کلمه را دوست دارد.
کل خانواده بای سین داس مانند الماس ها و جواهرات ارزشمند است.
نجیب پائیرا، کهالی، فروشگاه دار دربار گوروها است.
میان جمال خوشحال شده است و باگاتو مشغول عبادت است.
رفتار گورو کامل با سیک ها رفتار کاملی است.
پراورتارا پورانا (که در بین سیک ها استفاده می شود) پورا گورو.
آنانتا و کوکو افراد خوبی هستند که مناسبت ها را زینت می دهند.
ایتا آرورا، ناوال و نیهلو در مورد کلمه می اندیشند.
تاخاتو جدی و سرسخت است و داراگهو تولی همیشه در یاد پروردگار بی شکل غرق است.
مناسادار عمیق است و تیرات اوپال نیز خدمتکار است.
کیسانا جانجی و پامی پوری نیز برای گورو عزیز هستند.
صنعتگران دینگار و مادو نجار هستند و افراد بسیار نجیبی هستند.
فدای بناوری و پراس رام که متخصص اطفال هستند.
پروردگار متعال ظلمی را که در حق فدائیان انجام می شود اصلاح می کند.
بهای تیراتا از لاسکار و هاری داس سونی متعلق به گوالیور است.
Bhava Dhir از Ujjain می آید و در Word و جماعت مقدس ساکن است.
سیک های برهان پور معروف هستند که یکدیگر را دوست دارند و در اعتدال زندگی می کنند.
باگات بهایا باگوان داس فداکار است و با او یک سیک به نام بودالا است که در خانه خود زندگی می کند و کاملاً جدا می شود.
کاتارو، نجیب و پزشک پیاتیمال از شخصیت های شناخته شده ای هستند.
گفته می شود که فداکار چورا و دالو ساکنان هاریانا هستند.
ساندار و سوامی داس هر دو توسعه دهندگان سنت سیک هستند و همیشه مانند یک نیلوفر شکوفه زندگی می کنند.
بهخاری، باوارا و سولاس سیک های گجراتی هستند.
همه این سیک ها فداکاری عاشقانه را راه زندگی خود می دانند.
در روستای سوهاندا بای مایا از کاست بره است که سرودهای مقدس را در جماعت مقدس می خواند.
چوهر از کاست چوجهار از لاکنو گورموک است که روز و شب از خداوند یاد می کند.
بهای بانا از پرایاگ یک سیک نزدیک است که امرار معاش می کند.
جاتو و تاپا، ساکنان جاونپور مطابق با گورمات با ذهنی پایدار خدمت کرده اند.
در نیروی دریایی Patna Bhai و در بین Sabhaervals نیهالا فردی متدین است.
یکی از افراد ثروتمند به نام جایتا شناخته می شود که هیچ چیز را به جز خدمات گورو دوست ندارد.
از شهر راجمهال بانو باهال است که ذهنش در خرد گورو و فداکاری عاشقانه غرق شده است.
بدالی سودی و گوپال، افراد ثروتمند گورمات را درک می کنند.
ساندار چادا از آگرا و بای موهان از ساکنان داکا خدمت کرده اند و درآمد واقعی را پرورش داده اند.
من فدای جماعت مقدس هستم.