یک اوانکار، انرژی اولیه، از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافت
(سَدَه=راست. Sadhay=Sadhke. Sadhu=بزرگ و خیرخواه. Orai=Urai، در پناه، درون.)
گورو واقعی امپراتور واقعی است که سرای حقیقت را در قالب جماعت مقدسین بنا نهاده است.
سیک هایی که در آنجا زندگی می کنند با آموزش گورو، نفس خود را از دست می دهند و هرگز مورد توجه قرار نمی گیرند.
سیک های گورو تنها پس از انجام انواع نظم و انضباط خود را سادوس می نامند.
آنها به هر چهار وارنا موعظه می کنند و خود در میان مایا بی تفاوت می مانند.
آنها به وضوح توضیح می دهند که همه چیز زیر حقیقت است، یعنی حقیقت بالاترین است و فقط این مانترا باید با صداقت عمیق خوانده شود.
همه چیز در حکم الهی است و هر کس در برابر امر او سر خم کند در حق در هم می آمیزد.
آگاهی هماهنگ با کلام، انسان را قادر می سازد که خداوند نامرئی را ببیند.
گورموک ها با غلبه بر سیوا و ساکتی (کیفیت های راجاس و تاماس)، ماه و خورشید (ایرا، پینگالا) و همچنین زمان شناخته شده با روز و شب را تربیت کرده اند.
لذت و درد و شادی و رنج را مسخر کرده و از جهنم و بهشت و گناه و فضیلت فراتر رفته اند.
زندگی، مرگ، رهایی در زندگی، حق و باطل، دشمن و دوست را فروتن کرده اند.
از آنجایی که پیروز راج و یوگا (زمانی و معنویت) هستند، اتحاد و جدایی را منظم کرده اند.
آنها با غلبه بر خواب، گرسنگی، امید و آرزو، خانه خود را در طبیعت واقعی خود ساخته اند.
آنها فراتر از ستایش و تهمت، محبوب هندوها و همچنین مسلمانان شده اند.
در برابر همه سر تعظیم فرود می آورند و خود را خاک می دانند.
گورموک ها از سه جهان، سه گوناس (راجاس، ساتوا و تاماس) و برهما ویسنو ماسها جلوتر رفته اند.
آنها راز آغاز، میانه، پایان، گذشته، حال و آینده را می دانند.
آنها ذهن، گفتار و کردار خود را در یک خط کنار هم نگه می دارند و بر تولد، زندگی و مرگ پیروز می شوند.
همه مرض ها را زیر سلطه خود درآورده اند، این دنیا و بهشت و جهان خوار را ذلیل کرده اند.
با کسب مقام های برتر، متوسط و پایین ترین دوران کودکی، جوانی و پیری را فتح کرده اند.
با عبور از تریکوتی، پیوند سه ناری - ایرا، پینگالا، سوسومنا در بین ابروها، در تریونی، مرکز زیارتی در محل تلاقی گنگ، یامونا و ساراسواتی غسل کرده اند.
با ذهن متمرکز، گورموک ها فقط یک پروردگار را می پرستند.
گورمخها چهار مین زندگی (تخم مرغ، جنین، عرق، گیاه) و چهار سخنرانی (پارا، پوسیانتی، مدیما، وایخاری) را تحت تسلط خود در می آورند.
چهار جهت، چهار یوگا (عصر)، چهار وارنا و چهار ودا هستند.
با فتح دارما، آرتا، کاما، موکسا و عبور از سه مرحله راجاس، ساتوا و تاماس وارد مرحله چهارم توریا، مرحله سعادت عالی می شوند.
آنها ساناک، سنندان سناتان، سناتکومار، چهار آشراما و چهار رزمنده (در زمینه خیریه، دارما، شفقت و جنگ) را کنترل می کنند.
همانطور که در چاوپار (بازی مانند سیاهبازی که با تاس بلند انجام میشود) با بردن هر چهار طرف پیروز میشود و دو نفر کشته نمیشوند.
تمبول رنگهای مختلفی دارد، وقتی رسا شد، چند رنگ نشانه یک رنگ شد. (گال کی کات، آهک، فوفل و بتل به رنگ قرمز درآمد، چهار کاست با هم یک شکل الهی شدند).
پس گورمخ نیز با پروردگار یگانه جفت می شود و شکست ناپذیر می شود.
گورمخ فراتر از هوا، آب، آتش، زمین و آسمان است.
او با مقاومت در برابر شهوت و خشم از حرص، شیفتگی و منیت عبور می کند.
او طرفدار حقیقت، رضایت، شفقت، دارما و استقامت است.
او از مودراهای خچار بوچار چاچار، آنمان و آگوچار (همه حالت های یوگا) بر خداوند یگانه تمرکز می کند.
او خدا را در پنج نفر می بیند (نفر برگزیده) و پنج صدای پنج کلمه نشانه های خاص او می شود.
انتهکران، اساس هر پنج عنصر بیرونی توسط گورمخ در جماعت مقدس پرورش و پرورش داده می شود.
به این ترتیب با غوطه ور شدن در خلسه بدون مزاحمت، از چرخه انتقال رهایی می یابد.
گورموک با دستیابی به نظم معنوی در طول شش فصل، حتی شش فلسفه را هم درمی آورد.
او شش طعم (ترش، شیرین، قابض، تلخ، ترش و شور) زبان را تسخیر می کند و همراه با شش آهنگ موسیقایی و همسرانشان با ارادت کامل تسلیم می شوند.
او روش های زندگی شش جاودانه، شش یاتی (زهد) و شش چاکرای یوگا را می فهمد و به انجام می رساند.
او با غلبه بر شش قانون رفتار و شش فلسفه، دوستی با شش گورو (معلمان این فلسفه ها) را پرورش می دهد.
روی خود را از پنج عضو بیرونی به اضافه یک اندام باطنی، یعنی ذهن و همراه آنها، سی و شش نوع نفاق برمی گرداند.
با رسیدن به جماعت مقدس، آگاهی یک گورمخ در کلام گورو جذب می شود.
گورمخ که از هفت اقیانوس و هفت قاره فراتر رفته، چراغ علم را روشن می کند.
او هفت رشته (پنج اندام، ذهن و خرد) بدن را به یک رشته (آگاهی بالا) میپیوندد و از هفت زیستگاه (اسطورهای) (پوریس) عبور میکند.
او با درک معنای ذاتی هفت ساتی، هفت ریشی و هفت نت موسیقی، در تصمیمات خود ثابت قدم می ماند.
گورموک با عبور از مراحل هفت گانه معرفت، ثمره علم براهم، اساس همه مراحل را به دست می آورد.
او با کنترل هفت جهان زیرین و هفت آسمان از آنها فراتر می رود.
او با عبور از هفت نهر، ارتش بهایراو و دیگر محافظان جهان را از بین می برد.
هفت روهینی هفت روزه و هفت زن متاهل و فعالیت های تشریفاتی آنها نمی تواند او را ناراحت کند.
گورمخ همیشه در جماعت واقعی ثابت می ماند.
گورموک با به دست آوردن هشت سیذی (قدرت) به ثمره خلسه ماهر (سید سامدی) دست یافته است.
اعمال هشت خاندان اجدادی سساناگ نتوانست راز او را درک کند.
یک ماوند (واحد توزین هندی قدیمی) از هشت پانسری (حدود پنج کیلوگرم) تشکیل شده است و پنج عدد ضرب در هشت برابر با چهل است.
چرخی که هشت پره دارد، هوشیاری خود را در یک نخ متمرکز نگه می دارد.
هشت ساعت، هشت یوگای اندام، شاوال (برنج)، راتی، رایس، ماسا (همه واحدهای اندازه گیری زمان و وزن هندی قدیمی) با یکدیگر رابطه هشت را دارند یعنی هشت رایس = یک شاوال، هشت شاوال = یک راتی و هشت راتی را دارند. = یک ماسا
گورمخ با كنترل ذهن مشتمل بر هشت گرايش، آن را يكنواخت كرده است چنان كه هشت فلز پس از اختلاط يك فلز مي شوند.
جلال جماعت مقدس بزرگ است.
گرچه گورمخ 9 نث (یوگی های زاهد) را تسخیر می کند، اما خود را بی پدر یعنی فروتن ترین و خدا را پدر بی پدران می داند.
نه گنج در فرمان اوست و اقیانوس بزرگ دانش مانند برادرش با او می رود.
فدائیان نئو 9 نوع عبادت آیینی را انجام می دهند، اما گورموک در عبادت محبت آمیز غوطه ور می ماند.
با نعمت های گورو و زندگی خانگی، او تمام نه سیاره را کنترل می کند.
او حتی با فتح 9 بخش زمین، هرگز از هم نمی پاشد و با فراتر رفتن از توهمات نه دری بدن، در خود ساکن می شود.
از نه عدد بی نهایت شمرده شده است و با کنترل نه لذت (راس) در بدن، گورمخ در اعتدال می ماند.
فقط گورمخ ها میوه دست نیافتنی لذت عالی را دریافت می کنند.
سانیاسی ها با دادن ده نام به فرقه های خود، اما در واقع تهی بودن از نام واقعی، (از نظر خودپسندی) نام خود را به حساب آورده اند.
حتی ده تجسم زمانی که به شکل (انسان) آمدند، آن اوانکار نامرئی را ندیدند.
جشن های ده روز فرخنده (بی ماه، روزهای ماه کامل و غیره) در مراکز زیارتی نمی تواند اهمیت واقعی گورپورب، سالگرد گوروها را بداند.
آن فرد با ذهن متمرکز خود در مورد خداوند تأمل نکرد و از جماعت مقدسی که در هر ده جهت در حال اجراست بی بهره بود.
ده روز محرم مسلمین و قربانی ده اسب (اسوامده) در گورمات (سیک) حرام است.
گورموک، کنترل ده اندام، حرکت ذهن را در ده جهت متوقف می کند.
او متواضعانه به پای گورو تعظیم می کند و تمام دنیا زیر پای او می افتد.
گورموک مانند یک همسر وفادار، روزه اکاداسی را به شکل تمرکز ذهن دوست دارد (هندوها عموماً در روز یازدهم ماه قمری روزه می گیرند).
یازده رودرا (اشکال مختلف سیوا) نتوانستند رمز و راز این جهان - اقیانوس را درک کنند.
گورمخ تمام یازده (ده عضو و ذهن) را کنترل کرده است. یازده شیء آنها را نیز کنترل کرده و با مالیدن آن بر سنگ محک عبادت، ذهن - طلا را تطهیر کرده است.
او با پرورش یازده فضیلت، ذهن دیرهنگام را تراشیده و تثبیت کرده است.
او با فرض یازده فضیلت (حقیقت، رضایت، شفقت، دارما، کنترل، فداکاری و غیره) دوگانگی و شبهه را از بین برده است.
گورموک که یازده بار به مانترا گوش می دهد، آموزش گورو را می پذیرد، گورسیخ نامیده می شود.
در جماعت مقدس فقط کلمه گورو در قلب فرد ساکن است.
گورموک ها با پیروزی بر دوازده فرقه یوگی، راهی ساده و مستقیم (برای رهایی) را آغاز کردند.
به نظر می رسد که خورشید در دوازده ماه زمین را طواف می کند و ماه را در یک ماه، اما واقعیت این است که کاری که فرد دارای صفات تماس و راجاس در دوازده ماه انجام می دهد، توسط شخص دارای کیفیت ساتوا در یک ماه انجام می شود.
با ترکیب دوازده (ماه) و شانزده (فاز ماه) خورشید در ماه ادغام می شود، یعنی راجاس و تاما در ساتوا فرو می روند.
گورموک با انکار دوازده نوع علامت روی پیشانی، تنها نشان عشق پروردگار را بر سر او نگه می دارد.
گورموک با غلبه بر دوازده علامت زودیاک، در پایتخت رفتار صادقانه جذب می شود.
آنها با تبدیل شدن به طلای خالص دوازده ماسا (بیست و چهار هویج) به ارزش خود در بازار جهانی می رسند.
با لمس سنگ فیلسوف به شکل گورو، گونوخ ها نیز به سنگ فیلسوف تبدیل می شوند.
سیزده ضرب موسیقی ناقص است، اما گورموک با اجرای ریتم (زندگی خانگی) لذت می برد.
سیزده جواهر نیز برای گورمخ که جواهر تدریس گورو را به دست می آورد بیهوده است.
مردمان تشریفاتی در سیزده نوع مناسک خود بر مردم هول کرده اند.
هزاران قربانی سوختنی (یجنا) را نمی توان با شهد پای گورمخ یکی دانست.
حتی یک دانه گورمخ برابر با میلیون ها یجن و نذری و خوراکی است.
و گورمخها با شاگردان همکار خود از محتوای گورو خوشحال می مانند.
خداوند فریب ناپذیر است، اما بندگان از او طفره می روند.
گورموک ها با به ثمر رساندن مهارت های چهارده گانه، مهارت وصف ناپذیر خرد گورو (گورمات) را به کار می گیرند.
با عبور از چهارده جهان، آنها در خود زندگی می کنند و در حالت نیروانا غوطه ور می مانند.
یک دو هفته شامل پانزده روز است. یکی دوهفته تاریکی (کرسنا) و دومی مهتابی روشن (سوکلا) دو هفته ای.
مانند بازی تاس، بیرون انداختن شانزده شمارنده و ساختن جفت فقط، فرد به بی باکی می رسد.
وقتی ماه، استاد شانزده مرحله (پر از کیفیت ساتویک) به خورشید (پر از راجاس و تاماس) وارد می شود، محو می شود.
زن نیز با استفاده از شانزده نوع زینت به بالین شوهرش می رود و از نهایت لذت می برد.
قدرت (ساکتی) سیوا یعنی مایا با هفده سخنرانی یا تغییراتی از قدرت هایش حفظ می شود.
گورموک ها با درک کامل هجده گوترا، زیر کاست ها، هجده پورانا را طی می کنند.
پریدن از بالای نوزده، بیست و بیست و یک.
آنها عدد بیست و سه، بیست و چهار و بیست و پنج را معنادار می کنند.
به نام بیست و شش، بیست و هفت، بیست و هشت، خداوند را ملاقات می کنند.
با عبور از بیست و نه، سی و رسیدن به سی و یک، در قلب خود احساس خوشبختی و لذت می کنند.
با به انجام رساندن سی و دو ویژگی مقدس، مانند دهرو، سی و سه کرور خدا و الهه را به لرزه در می آورند و به دور (آنها) می چرخند.
با لمس سی و چهار، آنها متوجه پروردگار نامرئی می شوند، یعنی گورموک ها که از همه اعداد بالاتر می روند، در عشق به پروردگاری که فراتر از همه شمارش است، به وجد می آیند.
خدا فراتر از وداها و کتبها (کتب مقدس ادیان سامی) است و نمی توان او را تجسم کرد.
فرم او بزرگ و حیرت انگیز است. او از دسترس اعضای بدن خارج است.
او این کیهان را با یک انفجار بزرگ خود ایجاد کرد که در هیچ مقیاسی قابل سنجش نیست.
او وصف ناپذیر است و بسیاری از انسانها برای رسیدن به او با قرار دادن هوشیاری خود در کلام خسته شده اند.
عقل، عقل و همه اعمال، فراتر از ذهن، گفتار و کردار، امید به تسخیر او را نیز بر جای گذاشته است.
فریب ناپذیر، فراتر از زمان و غیر دوگانه، خداوند نسبت به فدائیان مهربان است و در میان جماعت مقدس نفوذ می کند.
او بزرگ است و عظمت او نیز بزرگ است
پوشش گیاهی در مکان های متروک جنگل ناشناخته باقی مانده است.
باغبانان چند گیاه را انتخاب کرده و برمی دارند و در باغ پادشاهان می کارند.
آنها با آبیاری رشد می کنند و افراد متفکر از آنها مراقبت می کنند.
در فصل میوه می دهند و میوه های آبدار ارائه می دهند.
در درخت مزه ای وجود ندارد اما در میوه طعم و مزه وجود دارد.
در جهان، برهم کامل در جماعت مقدس گورمخ ها ساکن است.
در واقع خود گورمخ ها میوه بی نهایت لذت بخش دنیا هستند.
آسمان دیده می شود اما هیچ کس وسعت آن را نمی داند.
مقدار آن به صورت واکوم برای کسی معلوم نیست.
پرندگان در آن پرواز می کنند و حتی پرنده مقعدی که همیشه در حال پرواز است از راز آسمان خبر ندارد.
رمز و راز منشأ آن برای هیچ کس مشخص نیست و همه شگفت زده شده اند.
من فدای طبیعت او هستم. حتی میلیون ها آسمان هم نمی توانند عظمت او را بیان کنند.
آن پروردگار واقعی در جماعت مقدس ساکن است.
فقط یک عابد که از نظر نفس مرده می شود، می تواند او را شناسایی کند.
گورو کپی برام کامل است که مانند خورشید همه قلب ها را روشن می کند.
همانطور که نیلوفر آبی خورشید را دوست دارد، گورموک نیز چنین است که از طریق فداکاری عاشقانه خداوند را می شناسد.
کلام گورو برام کاملی است که به عنوان جریانی واحد از همه کیفیت ها تا ابد در میان یکی و همه جریان دارد.
به خاطر آن جریان، گیاهان و درختان می رویند و گل و میوه می دهند و صندل نیز خوشبو می شود.
چه برخی بی ثمر باشند یا پر از میوه، همه به یک اندازه بی طرف می شوند. شیفتگی و بدبینی آنها را به دردسر نمی اندازد.
رهایی در زندگی و لذت عالی، گورمخ از طریق ارادت به دست می آید.
در جماعت مقدس حالت اعتدال در واقع شناسایی و شناخته می شود.
فرد باید کلام گورو را به عنوان گورو بپذیرد و با گورموک شدن آگاهی خود را شاگرد کلام می کند.
هنگامی که شخص به صورت جماعت مقدس به سرای حقیقت دلبسته می شود، از طریق عبادت محبت آمیز خداوند را ملاقات می کند.
در هنر دانش، مراقبه و یادآوری، جرثقیل سیبری، لاک پشت و قو به ترتیب ماهر هستند (در گورموک همه این سه ویژگی یافت می شود).
همانطور که از درخت میوه و از میوه (دانه) دوباره درخت می روید، یعنی (درخت و میوه یکی هستند)، فلسفه ساده این است که گورو و سیک یکسان هستند.
کلمه گورو در جهان وجود دارد، اما فراتر از آن، ekankar (ikis) است که در بازی نامرئی او (آفرینش و نابودی) مشغول است.
تعظیم در برابر آن پروردگار اولیه که قدرت کلام در حکم او در او می آمیزد.
ساعات آمبروسیون زمان مناسب برای ستایش اوست.