یک اوانکار، انرژی اولیه، از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافت
آن واقعیت برتر همگن (خدا) ابتدا به صورت عدد یک mulmantr - فرمول اعتباری) نوشته شد و سپس او به عنوان هجای Ura از گورموکی حک شد و سپس به عنوان Oankar تلفظ شد.
سپس او را ساتینامو، حقیقت به نام نامیدند. Kartapurakh، پروردگار خالق، nirbhau، نترس، و Nirvair، بدون کینه توزی.
سپس به عنوان آکال موراتی جاودانه ظاهر شد تا به عنوان متولد نشده و خود موجود شناخته شود.
جریان این حقیقت بدوی (خدا) که از طریق فیض گورو، وصی الهی تحقق یافته است، از قبل از آغاز و در طول اعصار پیوسته در حرکت بوده است.
او حقيقت است و تا ابد حق خواهد بود.
گوروی واقعی نگاهی اجمالی به این حقیقت را (برای من) در دسترس قرار داده است.
کسی که ظلم خود را در کلام ادغام می کند، رابطه ای بین گورو و شاگرد برقرار می کند، آن شاگردی که خود را وقف گورو می کند و از دنیاپرستی پیش می رود، آگاهی خود را در خداوند و با او هماهنگ می کند.
گورمخ ها نگاهی اجمالی به پروردگاری نامحسوس داشتند که ثمره خوشی هاست
با فرض این که خداوند بی شکل به عنوان اکانکار بی کران نامیده شد.
اکانکار به اوانکار تبدیل شد که یک ارتعاش آن به عنوان خلقت گسترش یافت.
سپس پنج عنصر و پنج دوست (حقیقت، رضایت و شفقت و غیره) و پنج دشمن (پنج گرایش شیطانی) مخلوقات خلق شد.
انسان از بیماری های صعب العلاج پنج گرایش شیطانی و سه ویژگی طبیعت استفاده کرد و شهرت با فضیلت خود را که یک سادو بود حفظ کرد.
پنج گورو یکی پس از دیگری هزاران سرود را سروده اند، خفاش در ستایش اکانکار.
حامل نام پنج حرفی، ناناک دیو، مانند خدا برجسته شد و گورو نامیده شد.
این گوروها گورو ناناک دیو واقعی هستند که گورو آنگاد را از اندام خود خلق کردند.
گورو رام داس از گورو آنگاد، گورو آمار داس، دست یافتن به مقام جاودانه گورو و از گرفتن نام شهد خداوند توسط او، گورو رام داس مورد علاقه مردم قرار گرفت.
از گورو رام داس، گورو آرجان دیو، مانند سایه او پدیدار شد
پنج گورو اول دست مردم را گرفتند و گورو ششم هارگوبیند خدا-گوروی غیرقابل مقایسه است.
او پادشاه معنویت و همچنین موقتی است و در واقع امپراتور غیرقابل تغییر همه پادشاهان است.
با جذب دانش غیرقابل تحمل پنج فنجان قبلی (گوروها) در هسته درونی ذهن خود، او همچنان میانجی شاد و خردمند برای بشریت باقی می ماند.
علیرغم فلسفه های شش گانه ای که در اطراف گسترده شده است، او با رسیدن به توریه (بالاترین مرحله مراقبه) به واقعیت عالی دست یافته است.
او تمام فلسفه های شش گانه و فرقه های آنها را در تار یک فلسفه قرار داده است.
او جوهره زندگی مرتاضان ممتاز، پیروان حقیقت، قانعان، سیدها و نث ها (یوگی ها) و (به اصطلاح) تجسم های خدا را به وجود آورده است.
تمام یازده رودر در اقیانوس باقی میمانند، اما آنهایی (غواصان) که به دنبال زندگی در مرگ هستند، جواهرات ارزشمندی را به دست میآورند.
تمام دوازده آواز زودیاک از خورشید، شانزده مرحله ماه و صورت های فلکی متعدد، نوسان زیبایی را برای او فراهم کرده است.
این گورو دانای کل است اما معصومیتی کودکانه دارد.
گورو هارگوبیند خداوند به شکل گورو است. قبلاً یک شاگرد او اکنون یک. گورو یعنی گوروهای قبلی و گورو هارگوبیند یکسان هستند.
ابتدا خداوند بی شکل شکل اکاریکار را به خود گرفت و بعداً همه اشکال (یعنی جهان) را آفرید.
به شکل Oatikär (گورو) لاک های جریان های زندگی پناه می گیرند.
رودخانه ها به دریاها می ریزند و هر هفت دریا در اقیانوس ها ادغام می شوند.
در دیگ آرزوهای آتش، موجودات اقیانوسی که در سیخ قلاب شده اند، بریان می شوند.
همه این موجودات سوزان با یک قطره صندل لذت گورو به آرامش می رسند.
و لاک هایی از این گونه صندل ها از شستن پای نیلوفرهای گورو ایجاد شده است.
به دستور خدای متعالی و اولیۀ کامل، سایبان
و چتر سلطنتی بالای سر گورو هارگوبیند است.
هنگامی که ماه به خانه خورشید می رسد، (طبق طالع بینی) دشمنی ها و مخالفت های زیادی فوران می کند.
و اگر خورشید وارد خانه ماه شود، دشمنی فراموش می شود و عشق پدید می آید.
گورمخ که هویت خود را با نور عالی تثبیت کرده است، همیشه آن شعله را در قلب خود نگه می دارد.
او با درک رمز و راز راههای دنیا، ارزش آفرینی و معرفت شسترها، جام عشق را در مجلس (جماعت مقدس) می کوبد.
همانطور که شش فصل توسط یک خورشید ایجاد می شود، به طور مشابه، تمام شش فلسفه نتیجه دانش یکپارچه یک گورو (خداوند) است.
همانطور که هشت فلز با هم مخلوط می شوند تا یک آلیاژ بسازند، به طور مشابه با گورو ملاقات می کنند، همه واماها و فرقه ها پیرو راه گورو هستند.
نه دست و پا، نه خانه مجزا را تشکیل می دهند، اما تنها دروازه دهم آرامش، به رهایی بیشتر می انجامد.
جیو با درک فضای خالی (سانی) مانند اعداد nil و anti بی نهایت می شود و از سقوط آب غیرممکن عشق او لذت می برد.
سپس این جیو فراتر از شمارش بیست، بیست و یک، میلیونها یا کرورها، بیشمار، یوگهای غمگین، ترتاس یوگها، یعنی جیو از چرخه زمانی آزاد میشود.
همانطور که چهار ماده در یک فوفل زیبا و همگن می شوند، به همین ترتیب این گورو خیرخواه حیوانات و ارواح را به خدایان تبدیل می کند.
چگونه می توان این سرزمین مقدس را با پول و ثروت تهیه کرد.
معاملات چهار فرقه (مسلمانان)، چهار واما (هندو) و شش مکتب فلسفی در جهان جاری است.
در تمام مغازه های چهارده جهان، آن بانکدار بزرگ (خداوند خداوند) به شکل سیوا و ساکتی، قانون فراگیر کیهانی، تجارت می کند.
کالای واقعی در فروشگاه گوروها، جماعت مقدس، در دسترس است، که در آن ستایش و جلال خداوند خوانده می شود.
علم، مراقبه، ذکر، عبادت محبت آمیز و ترس از پروردگار همیشه در آنجا مطرح و بحث می شود.
گورمخ ها که در ذکر نام پروردگار و وضو و صدقه ثابت قدم هستند، در آنجا جواهرات (فضیلت) معامله می کنند.
گورو واقعی خیرخواه است و خداوند بی شکل در سرای حقیقت او ساکن است.
گورمخ ها با تمرین تمام مهارت های چهارده گانه، عشق به حق را ثمره همه لذت ها دانسته اند.
همه چیز پایین تر از حق است، اما برای گورمخ ها، رفتار راست از حق بالاتر است.
از آنجایی که عطر صندل کل پوشش گیاهی را معطر می کند، تمام دنیا از طریق آموزه های گورو فرا می رسد.
جیو با نوشیدن شهد آموزش گورو، بیدار و هوشیار می شود.
خادمان، معتاد و همچنین تتوتالر، ممکن است در مجاورت باشند، اما وزیر
هرکسی که دربار را می داند هرگز توصیه های آنها را نمی پذیرد.
نادانی که سعی می کند زیرک باشد یا خود را بی تفاوت جلوه دهد، توسط وزیر از دربار اخراج می شود.
در گفتار و نوشتن مانند این وزیر، شاگردان فداکار وفادار، توسط گورو خلق شده اند.
آن معتادانی که از طریق حکمت گورو نگاهی اجمالی به خداوند نداشته اند، هرگز با تتوتولان (مقدسان) معاشرت نمی کنند.
معتادان با معتادان آشنا هستند، به همین ترتیب، تتوتالها با افراد معتاد ملاقات میکنند.
محبت بین پادشاه و وزیرش به گونه ای است که گویی جریان زندگی واحد در دو بدن جریان دارد.
این رابطه نیز مانند رابطه شمشیر در غلاف است; این دو ممکن است جدا باشند، اما یکی هستند (یعنی شمشیر در غلاف هنوز فقط شمشیر نامیده می شود).
رابطه گورمخ ها با گورو نیز همین گونه است. آنها به گونه ای مانند شیره و نیشکر در یکدیگر قرار می گیرند.
خدمتکاران، معتاد (به نام خداوند) و همچنین افراد تهی از میتن به حضور پادشاه خداوند آمدند.
حاضرین با علامت حاضر و غایبان غایب اعلام می شوند.
پادشاه هوشمند (خدا) چند نفر را برای درباریان خود انتخاب کرد.
او که فردی باهوش بود، هم باهوش و هم بی تفاوت را خوشحال کرد و سر کار گذاشت.
در حال حاضر، به اصطلاح تتوتالرها (افراد مذهبی) برای سرو نوشیدنی (نام) برای معتادان مشغول بودند.
این دومی به نام پروردگار به وجد آمد و به آرامش رسید
اما افراد به اصطلاح مذهبی (تعالی که به مردم خدمت می کردند) همچنان درگیر دعا و عبادت مناسکی بودند.
آنها تحت ظلم و ستم کتب دینی خود، وداها و کاتبها، به مناظره و بحثهای استکباری مشغول بودند.
هر گورمخ نادری به ثمره لذت (نوشیدن نوشیدنی به نام خداوند) می رسد.
امپراطور (خداوند) که در پنجره ای (جماعت مقدس) نشسته است، در بارگاهی منظم به مردم مخاطب می دهد.
در داخل افراد ممتاز را جمع کنید، اما در خارج افراد عادی را جمع آوری کنید.
امپراطور (خداوند) خودش جام (عشق) را میجوشد و ترتیبی میدهد تا از برگزیدگان داخل آن خدمت کند.
خود او با در نظر گرفتن دو دسته معتادان احتمالی و تیزپول ها (به اصطلاح مذهبی ها) شراب عشق را بین آنها تقسیم می کند.
تتوتالر (مشغول به تشریفات) نه خود شراب عشق می نوشد و نه به دیگران اجازه نوشیدن می دهد.
با خشنود شدن، آن خداوند جام فیض خود را به افراد کمیاب می دهد و هرگز پشیمان نمی شود.
هیچ کس مقصر نیست، دروغ خود مخلوقات را مرتکب جنایت میکند و خودش در حکم، اراده الهی، گناهان آنها را میبخشد.
هیچ کس دیگری راز لذت عشق او را درک نمی کند. فقط خودش می داند یا کسی که او را می شناسد.
هر گورمخ نادری نگاه اجمالی آن پروردگار نامحسوس را می بیند.
علمای هندو و مسلمان بدون عشق (خداوند) به ترتیب وداها و کاتبها را توصیف می کنند.
مسلمانان مردان خدا هستند و هندوها هاری (ویسنو)، خدای برتر را دوست دارند. مسلمانان به کلیمه، فرمول مقدس مسلمانان، سنت، ایمان دارند.
و ختنه، و هندوها با پوسته پوسته، علامت خمیر صندل و نخ مقدس احساس راحتی می کنند، جنت
مرکز زیارتی مسلمانان مکه و زیارت هندو بنارا است که در ساحل گنگ واقع شده است.
اولی روضه، روزه و نماز و نماز می خوانند، در حالی که دومی (در عبادت و روزه) احساس وجد می کنند.
هر کدام چهار فرقه یا کاست دارند. هندوها شش فلسفه خود را دارند که در هر خانه ای تبلیغ می کنند.
مسلمانان سنت های مرید و پیرس دارند
در حالی که هندوها به ده تجسم (خدا) عشق می ورزند، مسلمانان تنها خدای خود را دارند، الله.
هر دو بیهوده تنش های زیادی ایجاد کرده اند.
شیفتگان خاص که در مجلس (جماعت مقدس) گرد آمده اند، در جام محبت، نامحسوس (پروردگار) را نظاره کرده اند.
قید مهره ها (تسبیح مسلمین) را می شکنند و برای آنها عدد صد یا صد و هشت مهره بی اهمیت است.
آنها مرو (آخرین مهره تسبیح هندو) و امام (آخرین مهره تسبیح مسلمانان) را ترکیب می کنند و هیچ تمایزی بین رام و رحیم (به عنوان نام های خداوند) قائل نیستند.
با پیوستن به یکدیگر، آنها به یک بدن تبدیل می شوند و این دنیا را بازی تاس های کشیده در نظر می گیرند.
آنها با فراتر رفتن از پدیده واهی اعمال سیوا و ساکتی او، جام عشق را می کوبند و در خود تثبیت می شوند.
با فراتر رفتن از سه خصلت طبیعت، راجاس، تاماس و سات، به مرحله چهارم تعادل عالی می رسند.
گورو، گوبیند و خدا و پیر همه یکی هستند و سیک های گورو حقیقت درونی پیر و مرید را نگه می دارند و می دانند. یعنی رهبر معنوی و مرید پیرو.
با روشن شدن کلام حقیقی و ادغام آگاهی خود در کلمه، آنها حقیقت خود را در حقیقت عالی جذب می کنند.
آنها فقط امپراطور واقعی (خداوند) و حقیقت را دوست دارند.
گورو واقعی برهم کامل متعالی است و در جماعت مقدس ساکن است.
با جذب آگاهی در کلام، او مورد ستایش قرار می گیرد و عشق، فداکاری و هیبت خود را گرامی می دارد، او خود به خود در قلب شکوفا می شود.
او هرگز نمی میرد و غمگین نمی شود. او همیشه به بخشش ادامه می دهد و نعمت هایش هرگز تمام نمی شود.
مردم می گویند که گورو از دنیا رفته است، اما جماعت مقدس با لبخند او را به عنوان فنا ناپذیر می پذیرند.
گورو (Hargobind) ششمین نسل از گوروها است اما چه کسی می تواند در مورد نسل سیک ها بگوید.
مفاهیم نام حقیقی، نگاه اجمالی حقیقی، و سرای حقیقی تنها در جماعت مقدس تبیین می شود.
جام محبت در جماعت مقدس می کوبند و در آنجا فقط لمس سنگ فلسفی (پروردگار) محبت به ارادتمندان پذیرفته می شود.
در جماعت مقدس، بی شکل شکل می گیرد و در آنجا فقط زاده نشده و بی زمان
بودن مورد ستایش قرار می گیرد. حقیقت فقط در آنجا غالب است و همه بر روی سنگ محک حقیقت در آنجا آزمایش می شوند.
واقعیت عالی با فرض شکل اوانکار سه کیفیت (ماده) و پنج عنصر را ایجاد کرد.
او با خلق برهما، ویسنو و ماهسآ ورزشهای ده تجسم را انجام داد.
او با تولید شش فصل، دوازده ماه و هفت روز، تمام جهان را خلق کرد.
او با نوشتن نوشته های تولد و مرگ، وداها، شستراها و پوراناها را خواند.
درباره آغاز و پایان جماعت مقدس، تاریخ، روز و ماهى را تعیین نکرده است.
جماعت مقدس سرای حقیقت است که در آن یگانه بی شکل به صورت کلام ساکن است.
خداوند با خلق میوه از درخت و درخت از میوه، یعنی شاگردی کردن گورو و سپس از شاگرد گورو، راز شکل نامحسوس کامل خود را مطرح کرده است.
خود گوروها در برابر پروردگار اولیه تعظیم کردند و دیگران را نیز وادار کردند در برابر او تعظیم کنند.
گوروی واقعی خداوند اولیه ای است که مانند نخی در تسبیح در این آفرینش نفوذ می کند.
خود گورو همان شگفتی است که با شگفتی برتر یکی است.
برهما چهار ودا داد و چهار واما و چهار مرحله زندگی (براهمچاری، گریهاست، واناپراست و سانیاها) را ایجاد کرد.
او شش فلسفه، شش متن آنها را خلق کرد. آموزه ها و فرقه های مربوط به آنها.
او تمام جهان را در چهار گوشه، هفت قاره، نه بخش و ده جهت تقسیم کرد.
آب، زمین، جنگل ها، کوه ها، مراکز زیارتی و اقامتگاه های خدایان ایجاد شد.
او سنت های قرائت، انضباط زهد، خودداری، قربانی های سوختنی، مناسک، عبادات، صدقه و غیره را انجام داد.
هیچکس خداوند بیشکل را شناسایی نکرده است، زیرا فقط جماعت مقدس درباره خداوند توضیح میدهند، اما هیچکس به آنجا نمیرود تا درباره او سؤال کند.
مردم فقط بر اساس بدعت درباره او صحبت می کنند و می شنوند (هیچ کس در راه تجربه حرکت نمی کند).
ویزنو در ده تجسم خود باعث شد که جنگجویان مخالف با یکدیگر بجنگند.
او دو دسته از خدایان و شیاطین ایجاد کرد و از بین آنها به پیروزی خدایان کمک کرد و باعث شکست شیاطین شد.
او تجسم هایی را به شکل ماهی، لاک پشت، واره (گراز)، نارسینگ (مرد-شیر)، وامان (کوتوله) و بودا آفرید.
نام های پارسو رام، رام، کرشنا، کالکی نیز از تجسم های او به حساب می آیند.
آنها از طریق شخصیت های فریبنده و شوخ طبع خود، هذیان ها، فریب ها و پیچیدگی ها را افزایش دادند.
هیچ کاری انجام نشد تا نگاهی اجمالی برام بی باک، بی شکل، متعالی و کامل داشته باشیم. کساتریاها نابود شدند
و حماسه های رامیان و مهابهارات برای جلب رضایت مردم سروده شده است.
نه شهوت و خشم از بین رفت و نه طمع، شیفتگی و منیت از بین رفت.
بدون جماعت مقدس، تولد انسان بیهوده از بین رفت.
از یک، یازده رودر (سیواس) شد. حتی به عنوان یک خانه دار به او گوشه نشین می گفتند.
او عاشق جشن ها، پیروان حقیقت، قانعان، سیدها (اثبات شده ها) و ناث ها، کنترل کننده های حواس بود.
سانیاسی ها ده نام برگزیدند و یوگی ها نیز دوازده فرقه خود را تبلیغ کردند.
Riddhi، Siddhis (قدرت های معجزه آسا)، گنجینه ها، rasciree (اکسیر شیمیایی)، تانترا، مانترا و conjuration معرفی شدند.
سیواراتری به عنوان یک نمایشگاه جشن گرفته شد و بحث ها و استفاده از قدرت های معجزه آسا را افزایش داد.
جام های کنف و تریاک و شراب مصرف شد و نوش جان شد.
قوانین برای دمیدن آلات، مانند آواز - و حلزون تنظیم شد.
پروردگار اولیه با فریادهای الاخ (غیر محسوس) درود فرستاده شد، اما هیچ کس الاخ را درک نکرده بود.
بدون جماعت مقدس، همه در فریب توهم باقی ماندند.
یکی بی شکل به عنوان گورو واقعی (ناناک دیو) که گورو ابدی گوروها است، شکل گرفته است.
او به پیر پیر (معنوی گرایان مسلمان) معروف است و استاد ارباب در جماعت مقدس اقامت دارد.
او پانت گورموک، روش گورموکها را تبلیغ کرد و سیکهای گورو حتی در مایا نیز جدا باقی میمانند.
کسانی که خود را در برابر گورو حاضر می کنند به عنوان پانچ (برترین ها) شناخته می شوند و شهرت چنین پانچ ها توسط خداوند محافظت می شود.
ملاقات با گورمخ ها چنین پنچ هایی پذیرفته می شود و با شادی در جماعت مقدس، سرای حق حرکت می کند.
کلام گورو نگاه اجمالی گورو است و مستقر شدن در خود، نظم و انضباط از خودگذشتگی محبت آمیز رعایت می شود.
این رشته عبارت است از گفتار شیرین، رفتار متواضعانه، کار صادقانه، مهمان نوازی و در کنار ماندن در میان امیدها و ناامیدی ها.
زندگی در برابری و بی تفاوتی، انکار واقعی در کالی یوگ، عصر تاریک است.
تنها با ملاقات با جماعت مقدس، فرد از چرخه هجرت رهایی می یابد
زن عاشق مرد است و مرد نیز زن (همسر) خود را دوست دارد.
با پیوند زن و شوهر، در این دنیا پسرانی شایسته و نالایق به دنیا می آیند.
کسانی که در خداوند خداوند غرق می شوند، نر همه مردان، نادر هستند.
از خداوند اولیه، مرد (اصل خلاق) به همان شیوه ای که با تأمل ایجاد می شود، بر روی کلمه، شاگرد واقعی گورو ایجاد می شود.
سنگ فیلسوفی سنگ فیلسوف دیگری را تولید می کند، یعنی از گورو مرید ظاهر می شود و همان مرید در نهایت تبدیل به یک گورو با فضیلت می شود.
گورموک ها از دودمان ابر قوها هستند، یعنی مقدس ترین آنها هستند. سیک های گورو مانند سادوها خیرخواه هستند.
شاگرد گورو رابطه برادرانه با شاگردان دیگر حفظ می کند و آنها با کلام گورو به یکدیگر سلام می کنند.
آنها از بدن، ثروت، تهمت و منیت دیگران چشم پوشی کرده اند.
من فدای چنین جماعت مقدسی هستم (که چنین تحولی ایجاد می کند).
از پدر، پدربزرگ، پدربزرگ پدربزرگ به ترتیب پسر، نوه، نوه پسر و از نوه بزرگ، صرفاً یک خویشاوند به دنیا میآیند (نات، بدون نام رابطهای خاص).
رابطه مادر، مادربزرگ، مادربزرگ، خواهر پدر، خواهر، دختر و عروس نیز محترم است.
پدربزرگ و مادر بزرگ مادری و پدربزرگ و مادر بزرگ مادری نیز شناخته شده است.
برادر بزرگتر پدر (تایا) برادر کوچکتر (chachc7a)، همسران آنها (تای، چاچی) و دیگران نیز در امور کلامی (مایا) جذب می شوند.
Mama, mann- (برادر مادر و همسرش) mast; ماسا; (خواهر مادر و شوهرش)، همه به رنگ های خودشان رنگ آمیزی شده اند.
مسار، فوفت (به ترتیب شوهر خواهر مادر و شوهر خواهر پدر)، پدر شوهر، مادرشوهر، خواهر شوهر (سالی) و برادر شوهر (صلا) نیز به هم نزدیک هستند.
رابطه چاچا شوهر و مادرشوهر و ففدشوهر به روابط نامناسب معروف است.
رابطه شوهر خواهر شوهر (ساندی) و پدر شوهر دختر یا پسر شما (کورام) لحظه ای و ساختگی است مانند مسافران یک قایق که دسته جمعی می نشینند.
رابطه واقعی با آن برادرانی است که در جماعت مقدس ملاقات می کنند. آنها هرگز از هم جدا نمی شوند.
گورمخ ها از طریق جماعت مقدس، فن انصراف را در میان لذت ها می آموزند.
محبت خواهر یا پسر عمو با محبت پدر برابر نیست.
عشق به مادر با محبت فرزندان عمو و خواهر مادر برابری نمی کند.
با خوردن شکوفه انبه میل به خوردن انبه برآورده نمی شود.
بوهای برگ تربچه و فوفل متفاوت است و از طریق بو و رویش مشخص می شود.
لامپ های روشن و ستاره ها نمی توانند با خورشید و ماه رقابت کنند.
رنگ جنون ثابت است و رنگ گلرنگ خیلی زود تغییر می کند.
نه مادر و پدر و نه همه خدایان نمی توانند به اندازه گورو واقعی مهربان باشند.
همه این روابط کاملاً آزمایش شده است.
عشق به پدر و مادر نمی تواند برابر با محبت گوروی واقعی، بخشنده آگاهی باشد.
اعتماد به بانکداران نمی تواند با اتکا به گورو واقعی که ظرفیت بی حد و حصری دارد برابری کند.
ربوبیت هیچکس برابر با ربوبیت گورو واقعی نیست. آن گورو واقعی استاد واقعی است.
خیریه هایی که دیگران می دهند نمی توانند با صدقه های اعطا شده توسط گورو واقعی برابری کنند زیرا گورو واقعی استواری در حقیقت را عطا می کند.
درمان پزشکان نمی تواند به درمان پزشک واقعی برسد زیرا گورو واقعی بیماری خودگرایی را درمان می کند.
پرستش خدایان و الهه ها نیز برابر با پرستش لذت بخش گورو واقعی نیست.
حتی جواهرات اقیانوس را نمی توان با جماعت مقدس یکی دانست، زیرا جماعت مقدس به کلام گورو آراسته شده است.
وصف ناپذیر داستان o، عظمت گورو واقعی است. شکوه او بزرگ است