یک اوانکار، انرژی اولیه، از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافت
حتی اگر سگی بر تخت نشسته باشد، آسیاب آرد را میلیسد.
اگر مار از شیر هم تغذیه شود از دهانش زهر می ریزد.
اگر سنگ در آب نگه داشته شود، سختی آن نرم نمی شود.
خر با انکار عطر و بوی چوب صندل، بدن خود را در غبار غلت می دهد.
به همین ترتیب غیبت کننده هرگز (عادت خود به غیبت) را ترک نمی کند
و خود را از ریشه کنده می کند تا وجود خود را از بین ببرد.
کلاغ هرگز کافور را بر نمی دارد. دوست دارد در اطراف زباله باشد.
فیلی که در آب غسل میکند، گرد و غبار روی سرش میریزد.
کولوسینت (توما) حتی اگر با شهد آبیاری شود از تلخی آن جدا نمی شود.
حتی اگر درخت پنبه ابریشم به خوبی سرو شود (با آب و کود و غیره) میوه ای از آن به دست نمی آید.
غیبت کنندگان که از نعیم خداوند بی بهره اند، جماعت مقدس را دوست ندارند.
اگر رهبر نابینا باشد، کل شرکت ناگزیر است (اموال با ارزش آنها) دزدیده شود.
بوی سیر را نمی توان پنهان کرد حتی اگر در گوشه ای دور خورده شود.
هیچ صابونی چقدر استفاده می شود، نمی تواند پتوی سیاه را به سفید تبدیل کند.
هر کس به کندوی زنبورهای سمی دست بزند، صورتش ورم کرده است.
سبزی پخته شده بدون نمک کاملاً بی فایده است.
بدون آگاهی از گورو واقعی، غیبت کننده نام خداوند را نادیده گرفته است.
نه اینجا و نه آنجا به سعادت می رسد و همیشه ناله می کند و توبه می کند.
جادوگر مرد خوار است اما در مورد پسرش هم در فکر اشتباه نیست.
او حتی به عنوان شرورترین مرد شناخته می شود، اما در مقابل دختر و خواهرش احساس شرمندگی می کند.
پادشاهان که نسبت به یکدیگر خیانت می کنند، هیچ آسیبی به سفیران نمی رسانند (و آنها به راحتی زندگی می کنند).
گناهانی که در گنگ (مکان های مذهبی) مرتکب شده اند به سختی صاعقه هستند و هرگز محو نمی شوند.
یاما جهنم با شنیدن پستی برهنه تهمت زن هم می لرزد.
غیبت از هر کس بد است، اما اهانت به مرشد بدترین (روش زندگی) است.
هیرتیاکیاپو در مورد خدا بد صحبت کرد و نتیجه به دست آمده مشخص است که او در نهایت کشته شد.
روان نیز به همین دلیل لانکا را غارت کرد و ده سر او را کشت.
کانز به همراه ارتش کاملش کشته شد و تمام شیاطین او از بین رفتند.
کائوراواها سلسله خود را از دست دادند و هزاران ارتش خود را نابود کردند.
به همین دلیل، دانتاواکتر و سیوپال شکست سختی خوردند.
وداها همچنین بیان می کنند که هیچ موفقیتی از طریق نیش زدن به پشت امکان پذیر نیست
. (به دلیل این اهانت) Durvasà. Yadays را نفرین کرد و همه آنها را شکست داد.
موهای همه پوشیده است اما خانم کچل زمزمه می کند.
زن زیبا درآمد را می پوشد اما بی گوش غر می زند.
دخترانی که به تازگی ازدواج کردهاند حلقههای بینی میبندند، اما بیبینیها احساس ناراحتی میکنند (به دلیل اینکه نمیتوانند حلقهی بینی ببندند).
خانم های آهو چشم در کولیریوم می گذارند اما یک چشم ها ناله می کنند و گریه می کنند.
همه راه رفتن دلپذیری دارند اما لنگ لنگ می زند.
کسانی که به گورو تهمت می زنند، عمر خود را در غم و اندوه می گذرانند.
کپر وحشی بدون برگ کارین سبز نمی شود اما فصل بهار را مقصر می داند.
زن نازا بچه را به دنیا نمی آورد اما شوهرش را سرزنش می کند.
باران ابرها نمی تواند باعث رشد و تولید میدان قلیایی شود.
افراد شایسته در جمع افراد شرور دچار شرارت و شرمساری می شوند.
در اقیانوس، حتی از صدف ها نیز مرواریدهای زیادی به دست می آید، یعنی همراهی با خوبی ها نتایج خوبی به بار می آورد.
با تهمت زدن به گورو، تمام زندگی بیهوده می گذرد.
کوه های آسمان گیر نیز وزن چندانی ندارند (از شخص ناسپاس).
دژهای نمایان نیز به اندازه او (ناسپاس) سنگین نیستند.
آن اقیانوسهایی که رودخانهها در آنها به هم میآیند نیز به سنگینی او نیستند.
درختان مملو از میوه نیز به سنگینی او نیستند
و نه آن موجودات بی شمار به اندازه او سنگین هستند.
در حقيقت، شخص ناسپاس سربار زمين است و او از شرّ است.
گوشت سگ پخته شده در شراب همراه با بوی بد آن در جمجمه انسان نگهداری می شد.
با پارچه آغشته به خون پوشیده شده بود.
به این ترتیب، زن لاشخور (چی: ثان) پس از رفع شهوت، آن کاسه را حمل می کرد.
در مورد (مطالب پوشیده مکروه) پرسیده شد
او با گفتن اینکه گوشت را پوشانده بود تا پنهان شود، شک را برطرف کرد
از نظر شخص ناسپاس برای دوری از آلودگی آن.
دزد وارد خانه یک فرد ثروتمند شد.
با دقت در حال تماشای چهار گوشه به اتاق بالا آمد.
پول و طلا را جمع کرد و در بسته ای بست. اما باز هم حرصش او را به تأخیر انداخت.
از حرص و طمع بی تاب شده بود، نمکدان را گرفت.
کمی از آن را بیرون آورد و چشید. او همه چیز را آنجا گذاشت و بیرون آمد.
آن دزد هم می دانست که ناسپاس را مانند طبل می زنند (در بارگاه پروردگار).
انسان با خوردن نمک (کسی) که نوکر می شود، آب می آورد و ذرت را آسیاب می کند.
چنین مؤمنی، در میدان نبرد تکه به تکه برای استاد کشته می شود.
پسران و دختران مؤمن تمام ننگ های خانواده را می شویند.
خادم نمک خوار همیشه با دستان بسته می ایستد.
رهگذر از کسی که نمکش خورده مداحی می کند.
اما ناسپاس مرتکب گناه می شود و جان خود را بیهوده از دست می دهد و می میرد.
همانطور که گوشت گاو در آیین رفتار هندو ممنوع است.
مسلمانان در برابر گوشت خوک و سود پول تعهد میکنند.
برای پدر شوهر، حتی آب خانه داماد هم مثل شراب حرام است.
کاوشگر خرگوش نمی خورد، هرچند پولش سخت باشد.
همانطور که مگس مرده طعم شیرین را بد می کند و شیرینی که سمی می شود بی فایده می شود،
همین طور چشم دوختن به کسب و کار دینی مانند خوردن زهر قندی است.
او همیشه غمگین است که هوس در دل دارد.
او طلا را لمس می کند و آن به توده خاک تبدیل می شود.
دوستان عزیز، پسران، برادران و سایر اقوام از او ناراضی هستند.
چنین بد اندیشی همیشه دچار لعنت دیدار و جدایی می شود یعنی رنج هجرت را متحمل می شود.
او مانند زنی رها شده سرگردان است و جدا از در (لد) ایستاده است.
دچار پریشانی، گرسنگی، فقر شدید می شود و پس از مرگ (بدنی) به جهنم می رسد.
دیگ پر شیر با یک قطره سرکه خراب می شود.
هزار تپه پنبه با یک جرقه می سوزد.
آبگوشه آب را خراب می کند و شلاک دلیل نابودی درخت می شود.
انسان دیوانه در اثر اسهال استخراج می شود و انسان عادی در اثر سل (مصرف) نابود می شود.
همانطور که پرندگان از طمع بذرها در تور گیر می کنند،
میل به ذخیره غیرقابل تحمل (کسب درآمد از مکان مذهبی) در دل مرتد ادامه دارد.
هوس کردن برای مواد ذخیره (برای سیک ها) نادرست است.
اما کسانی که چنین تمایلی دارند، باید مواد را برگردانند، زیرا مگسی که با غذا به داخل رفته است توسط بدن استفراغ می کند.
او که تیغه علف در چشمانش است چگونه می تواند آرام بخوابد.
از آنجایی که آتش را نمی توان در زیر چمن خشک نگه داشت، به همین ترتیب،
هوس غارنورد را نمی توان کنترل کرد و غیرخوراکی برای او خوراکی می شود.
سیکهای گورو میلیونها نفر هستند، اما فقط کسانی که به فیض خداوند دست مییابند از اقیانوس جهانی عبور میکنند.
او (مرتد) مانند چوب شپشک خورده ضعیف و ناتوان می شود.
او شبیه مترسک بی جانی است که برای ترساندن (پرندگان) در مزرعه قرار داده است.
چگونه از میان ابرهای دود باران می تواند رخ دهد.
همانطور که پستانک بزی در گردن نمی تواند شیر بدهد، به همین ترتیب غاصب درآمد دینی یک مکان مذهبی در هوس یکسان به این طرف و آن طرف پرسه می زند.
نشان دقیق چنین مردی چیست؟
چنین مردی مانند آن گاوی که نسل مرده خود را زنده میداند به لیسیدنش ادامه میدهد فریب خورده میماند.
چرا باید خوشه درخت مهره را با انگور مقایسه کرد.
هیچ کس توت akk را انبه نمی نامد.
زیور آلات هدیه مانند زیور آلات طلایی نیستند.
کریستال ها با الماس برابر نیستند زیرا الماس ها گران تر هستند.
شیر کره و شیر هر دو سفید هستند اما کیفیت و طعم متفاوتی دارند
به همین ترتیب، مقدس و نامقدس با صفات و فعالیت های خود متمایز می شوند.
برگ های فوفل وقتی از شاخه کنده می شوند به رنگ سبز و زرد هستند.
دانه فوفل که به رنگ طاس پای در می آید از درخت کنده می شود.
کاتچو به رنگ قهوه ای و روشن است و مقداری از آن استفاده می شود.
آهک سفید است و سوخته و کوبیده شده است.
هنگامی که نفس خود را از دست می دهند (همدیگر را ملاقات می کنند) به طور یکنواخت به رنگ قرمز در می آیند.
به همین ترتیب مقدسین هستند که با پذیرش شرایط چهار وارنا، در عشق متقابل مانند گموخ ها زندگی می کنند که گورو گرا هستند.
در دربار امپراتور همه به عنوان خدمتکار شناخته می شوند.
آنها که خوب مسلح شده اند، با فروتنی ترین حالت تعظیم می کنند.
در مجامع اجتماعی و فرهنگی می بالند و لاف می زنند.
فیل های خود را تزئین می کنند و در کوچه و بازار با اسب های خود در حال رقصیدن پرسه می زنند.
اما فقط در میدان نبرد است که میدانیم چه کسی یک مبارز دلاور است و چه کسی باید به پاشنه او برود.
مرتدها نیز مشابه هستند، قاتلانی که به عنوان افراد نزدیک به خداوند ظاهر می شوند، در اطراف باقی می مانند، اما در نهایت شناسایی می شوند.
اگر مادر زناکار است چرا پسر باید از او بد بگوید؟
اگر گوهری توسط گاو بلعیده شود، کسی شکمش را پاره نمی کند تا آن را بیرون بیاورد.
اگر شوهر در بسیاری از خانه ها لذت می برد، زن باید عفت خود را حفظ کند.
اگر پادشاه قدرت دیکتاتوری را اعمال کند، نوکران در برابر او درمانده هستند.
اگر یک زن برهمن مست باشد، همه شرمنده می شوند و به صورت او نگاه نمی کنند.
اگر گورو قلابی انجام دهد، سیک نباید از بردباری خود دست بکشد.
در طول زمین لرزه، میلیون ها قلعه بر روی زمین می لرزند و فرو می ریزند
در طول طوفان، همه درختان در نوسان هستند.
در هنگام آتش سوزی، انواع علف های جنگل ها می سوزند.
چه کسی می تواند مانع سیل در رودخانه جاری شود.
کار دشوار و احمقانه دوختن آسمان پاره شده مانند پارچه را فقط افراد متبحر در غیبت می توانستند انجام دهند.
به ندرت افرادی هستند که در حین ساختگی کاملاً آماده می مانند.
اگر مادری به پسرش سم بدهد پس آن پسر برای چه کسی عزیزتر است.
اگر نگهبان خانه را بشکند، پس چه کسی می تواند محافظ باشد.
اگر قایقران قایق را غرق کند، چگونه میتوان از آن عبور کرد.
اگر خود رهبر مردم را به بیراهه می کشاند، دیگر چه کسی می تواند کمک کند.
و اگر حصار محافظ شروع به خوردن محصولات کند چه کسی دیگر از مزارع مراقبت خواهد کرد.
به همین ترتیب، اگر گورو یک سیک را از طریق ساختگی فریب دهد، یک سیک فقیر چه کاری می تواند انجام دهد.
با مالیدن کره به کاغذ و نمک می توان آنها را در آب ریخت (حل شدن آنها زمان بیشتری می برد).
با کمک روغن، فتیله چراغ تمام شب می سوزد.
با گرفتن ریسمان، بادبادک می تواند در آسمان پرواز کند.
با نگه داشتن یک گیاه در دهان، ممکن است مار نیش بزند.
اگر پادشاه در کسوت یک فقیه بیرون می رفت، می توانست به دردهای مردم گوش دهد و آنها را از بین ببرد.
در چنین شاهکاری تنها او در آزمون موفق می شود که توسط گورو کمک می شود.