یک اونکار، انرژی اولیه، که از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافته است
نگاه اجمالی گورو (ناناک دیو) به صورت حقیقتی است که مرا با چیزهای کامل و شگفت انگیز روبرو کرده است.
او با اعطای شعار اسم راستین و پروردگار خالق، مردم را به یاد ب متعالی انداخت.
معرفت حقیقت کلام گورو است که از طریق آن ملودی شگفت انگیز الهامنگرفته شنیده میشود.
گورو با راه اندازی گورموک پانت، (سیک، شاهراه گورموک ها) الهام بخش یک نفر و همگان شد که پیوسته جذب شوند.
صمغ با تعلیم و تربیت مردم و مرید خود، جماعت مقدس را که سرای حقیقت است، بنا نهاده است.
گورو با تسلیم سرمایه حقیقت به مردم، آنها را وادار به تعظیم در برابر پای (نیلوفر آبی) (خداوند) کرد.
او جلال پاها (خداوند) را به مردم فهماند.
از آنجایی که گناهان در زیارتگاهها محو میشوند، مردم نام برافراشتهکنندگان درگذشتگان را بر آنها میگذارند.
اما مراکز زیارتی تنها با دیدن سادوها در آنجا معنا پیدا می کنند.
سادوها هستند که با نظم دادن به ذهن، آن را در پای گورو قرار داده اند. ory of sadhu غیر قابل درک است و
یکی از کرورها ممکن است سادو (واقعی) باشد.
با این حال سادوها به شکل سیک های گورو آناک) بی شمارند زیرا دارامشیاها، مراکز مقدس، شکوفا می شوند.
مردمی که در زیر پای سیک های گورو تعظیم می کنند، پای خود را می شویند و همان را عبادت می کنند.
گورمخ در آنجا نگاهی اجمالی به پروردگار نامحسوس و ثمره لذت داشته است.
گورمخ ها چون زمین با پرورش فضایل هر پنج عنصر در دل خود حس نفس را از دست داده اند.
آنها به پناهگاه پاهای گورو آمده اند و از آن فروشگاه - خانه همه نوع مزایا به دست می آورند.
از قرارداد و دانش ارائه شده توسط گورو نیز همین (نتیجه گیری) به دست می آید که غبار (پاهای) سده
کسانی که افتاده اند، شایسته می شوند و شایسته ها بیشتر به مقدسات تبدیل می شوند.
شکوه شستن شهد پای سادوس بی حد و حصر است. حتی Stesanag (هزار مار اسطوره ای کلاهدار) در حالی که
ستایش خداوند توسط بسیاری از آن دهان نمی تواند آن را بشناسد. گرد و غبار پای سادو همه بدهی ها را از بین برده است و به خاطر آن شهد شستشوی پا، ذهن نیز تحت کنترل قرار گرفته است.
گورمخ ابتدا خود به پاهایش تعظیم کرد و سپس همه دنیا را زیر پای او انداخت.
گنگ، شستن پاهای اربابان، بهشت را ترک کرد و به آرت فرود آمد.
نهصد و نود و نه نهر و شصت و هشت زیارتگاه در آن پدید آمد.
در هر سه جهان معتبر است و مهادف، آیوا) آن را بر سر خود حمل کرده است.
خدایان و الهه ها همگی آن را می پرستند و عظمت را درود می فرستند.
هزاران آسمان و ارباب بهشت ها از جمله دامنه ها، غرق در مراقبه اعلام می کنند،
که گرد و غبار پای سادو کمیاب است و تنها با قرار گرفتن در پناه گورو واقعی بدست می آید.
ارزش حتی یک گلبرگ پای نیلوفر آبی فراتر از ارزیابی است.
لکها قدرتهای نامرئی پناهگاه پای الهه ثروت (لاکسمی) را زینت میدهند.
همه سعادت ها، قدرت های معجزه آسا و گنج ها خدمتگزار او هستند و بسیاری از افراد موفق در او غرق شده اند.
تمام چهار واما، شش فلسفه، جشن ها، سوتی ها و نه ریاضی توسط او ساخته شده اند.
او به طرز فریبنده ای در هر سه جهان، چهارده منزل، خشکی، دریا و جهان های تهی نفوذ کرده است.
آن الهه کامالا (لاکسمی) به همراه همسرش (ویسنو) به دنبال پناهگاه جماعت مقدس هستند.
که در آن، گورمخ ها که به پای مقدسین تعظیم می کنند، نفس خود را از دست داده اند و همچنان از خود غافل مانده اند.
عظمت لذت-میوه گورمخ ها بسیار زیاد است.
به شکل وامان (برهمن کوتاه قد) و ناکام ماندن در فریب دادن پادشاه بالی
خودش گول خورد. وامان که دو قدم و نیم زمین خواست، بدنش را بزرگ کرد.
او هر سه جهان را در دو قدم و در نیم قدم بدن پادشاه بالی را اندازه گرفت.
پذیرفتن پادشاهی جهان پایین بهتر از بهشت، بالی شروع به حکومت کرد.
اکنون خداوند، که برهما، ویسنو و ماهن را در بر می گیرد و عاشق فدائیانش می شود، به عنوان دروازه بان پادشاه بالی خدمت می کند.
بسیاری از تجسمات مقدس مانند وامان نیز آرزوی داشتن خاک پای جماعت مقدس را دارند.
آنها همچنین پاهای گورو را در جمع مقدسان می اندیشند.
پادشاهی به نام ساهاسرباهو به عنوان مهمان به جاماداگنی ریشی آمد.
با دیدن گاو پر آرزو با ریشی حریص شد و جامداگنی را کشت.
با شنیدن ناله های رنوکا، مادرش، پارانا رام به سمت او آمد.
او که پر از خشم شد، بیست و یک بار این زمین را از کشتریاها پاک کرد، یعنی همه کشتریاها را کشت.
فقط کسانی که زیر پای Parasu Rim افتادند نجات یافتند. هیچ کس دیگری نمی توانست بر علیه او سلاح بلند کند.
او همچنین نتوانست نفس خود را از بین ببرد و اگر چه تبدیل به یک انسان زنده شد.
او همیشه نفس خود را نشان می داد و هرگز نمی توانست گرده پای نیلوفر آبی (خداوند) را دریافت کند.
دایسارات و کاوسالیا در قصر لذت خود غرق شادی های خود بودند.
آنها در شادی خود در حال برنامه ریزی بودند که نام پسرشان را که هنوز به دنیا نیامده بود چه باشد.
آنها فکر می کردند که نام باید رام چندر باشد زیرا فقط نام رام را می خواند
آنها از شر سه قتل (قتل جنین و والدینش) خلاص می شدند.
رام رای (پادشاهی رام) که در آن از حقیقت، رضایت و دارما محافظت می شد،
در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد. ریم از مایا جدا ماند و در نزدیکی واسیست نشسته بود و به قصههای او گوش میداد
مردم از طریق Rtimayatt دریافتند که سنگ (Ahalya) با لمس پاهای ریم زنده شده است.
آن رام نیز از رسیدن به گرد و غبار جماعت سادوها خوشحال شد (و به جنگل رفت تا پاهای آنچ را بشوید.
فصل دهم باگاوات شکوه تجسم کرشنا را در جهان تعریف می کند.
او بسیاری از اعمال شگفت انگیز بوگ (شادی) و یوگا (انصراف) انجام داد.
او با ساختن کائوراوها (پسران درترتراستر) و پانداها علیه یکدیگر، آنها را شگفت زده کرد.
ایندر و برهما و همکاران. حد عظمت او را نمی شناسد
هنگامی که رایسفی توسط یودهستار ترتیب داده شد، همه وظایف خود را به عهده گرفتند.
خود کرشنا وظیفه شستن پاهای همه را بر عهده گرفت تا از طریق این خدمات
او می توانست اهمیت خدمت جماعت مقدس و کلام گورو را درک کند.
گفته می شود که ویستا به شکل ماهی (بزرگ) خود را مجسم کرد و با شجاعت خود وداها را نجات داد.
سپس به شکل لاک پشت اقیانوس را به هم ریخت و جواهراتی را از آن بیرون آورد.
او در قالب سومین تجسم ویرا، شیاطین را نابود کرد و زمین را آزاد کرد.
در تجسم چهارم، او شکل مرد-شیر و دیو سیلی (Hiranyakasipu) را به خود گرفت که پرهالید را نجات داد.
ویسمی که ده بار در این جهان واحد تجسم یافت، خودپرست هم شد.
اما، لرد اوانکار که کرورها از دنیاها را جمع کرده است
در هر تریکوم او هزاران نفر از چنین افرادی را مدیریت کرده است.
با این وجود، پای نیلوفر آبی گورو غیرقابل دسترس و فراتر از هر محدودیتی است.
پس از گوش دادن به شستراها، وداها و پوراناها، مردم بیشتر آنها را می خوانند و گوش می دهند.
میلیونها نفر به رگنود (اقدامات موسیقی) و ملودی بیصدا گوش میدهند و همان را میخوانند.
SesanEg و میلیونها ریشی لوما تمرکز میکنند تا پویایی آن پروردگار آشکار را بدانند.
میلیونها برهما، ویسنس و سیواس که روی او تمرکز میکنند و درباره او صحبت میکنند، هنوز حتی یک ذره از او را نادیده میگیرند.
خدایان و الهه ها آن خداوند را می پرستند، اما خدمتشان آنها را به راز او نمی برد.
میلیون ها ماچندر نات (ماتسی اندرانات)، گوراخناث ها و سیدها (زاهدان عالی رتبه) از طریق اعمال یوگای خود (دائتر و نتی و غیره) بر او تمرکز می کنند.
همه آنها پای گورو را غیرقابل دسترس اعلام می کنند
اگر از خانه بیرون برویم با یک برهمن (که به طبقه بالای خود در هند افتخار می کند) برخورد کنیم، مردم سنتی آن را در نظر می گیرند.
سر که به جایگاه بلندش افتخار می کند با عمامه بسته می شود.
چشم ها نیز مورد ستایش قرار نمی گیرند زیرا با حس دوگانگی می بینند.
بینی نیز پرستش نمی شود زیرا با دیدن یک فرد پست بینی به نشانه تحقیر بالا می رود.
اگرچه گوش ها بالاتر قرار می گیرند، اما به دلیل اینکه به مداحی و همچنین تهمت گوش می دهند، پرستش نمی شوند.
زبان نیز پرستش نمی شود زیرا اطراف آن نیز با دندان احاطه شده است و طعم خوراکی و غیر خوراکی را می دهد.
فقط به دلیل پست ترین بودن، پاها به احترام عبادت با دست لمس می شوند.
فیل مغرور غیرقابل خوردن است و هیچ کس شیر قدرتمند را نمی خورد.
بز متواضع است و از این رو در همه جا مورد احترام است.
در مواقع مرگ، شادی، ازدواج، یجنا و غیره فقط گوشت آن پذیرفته نمی شود.
در میان اهل خانه، گوشت آن را مقدس می دانند و با روده آن سازهای زهی درست می کنند.
از چرم آن، کفشها برای استفاده توسط قدیسان ساخته شده است که در مراقبهشان بر خداوند ادغام شدهاند.
طبل ها از پوست آن سوار می شوند و سپس در جماعت مقدس کرتان شادی بخش، مداحی خداوند، خوانده می شود.
در حقیقت، رفتن به جماعت مقدس، همان رفتن به پناهگاه گوروی واقعی است.
همه بدن ها مفیدند، اما بدن انسان بی فایده ترین و آلوده ترین بدن است.
در شرکت آن، بسیاری از غذاهای خوشمزه، شیرین و غیره به ادرار و مدفوع تبدیل می شوند.
در شرکت شیطانی آن لباس های ابریشمی، فوفل، کامفر و غیره نیز خراب می شوند.
رایحه صندل و چوب جوس و غیره نیز به بوی مرغ تبدیل می شود.
پادشاهان بر پادشاهی های غیر حکومت می کنند و در دعواهای خود با یکدیگر می میرند.
بدون رفتن به جماعت مقدس و در پناه مرشد، این بدن انسان نیز بی ثمر است.
فقط آن بدن معنادار است که با فروتنی به آغوش گورو آمده است
آن گورمخ هایی که در پناه عبادت مقدسه رفته اند به میوه لذت رسیده اند.
این فداییان عبارتند از دهرو، پراهالاد، آمباریس، بالی، جاناک، جایدف، والمیلچی و همکاران.
آنها از طریق جماعت مقدس عبور کرده اند. Bent، Trilochan، Namdev، Dhanna،
سادانا را قدیسان نیز می نامند. کبیر به عنوان باگات، عابد و راویداس پذیرفته می شود.
ویدور و همکاران همچنین مورد محبت خداوند قرار گرفته اند. چه در طبقه بالا متولد شده باشد و چه در طبقه پایین،
گورموک که پای نیلوفر آبی را در قلب خود پذیرفته است،
از بین بردن نفس او (به عنوان عابد) شناخته شده است.
افراد به اصطلاح آگاه که به وداها به عنوان دانش خود در مورد جهان بر اساس شنیده ها گوش داده اند.
آنها همچنین در مورد آسمان ها، زمین مادر و تمام شانس های هفت گانه یاد می کنند، اما هنوز حقیقت واقعی را نمی دانند.
آنها نه آینده و حال گذشته را به دست می دهند و نه رمز و راز آغاز را میانه، بلکه به سادگی شگفت زده می شوند.
از طریق طبقهبندیهایشان وارناهای متوسط و پایین نمیتوانند بازی عالی را درک کنند.
غرق در اعمال (راجوگونی)، اینرسی (تاموگونی) و آرامش (ساتوگونی) نیز صحبت می کنند و گوش می دهند.
اما بدون درک امت مقدس و گوروی واقعی، آنها در فعالیت ها و اعمال خود سرگردان هستند.
بنابراین (طبقه بندی) مسلمانان و هندوها
در ساتیوگ، کل کشور به دلیل اعمال شیطانی یک فرد خاطی رنج برد.
در ترتیا تمام شهر محاصره شده بود و در دواپار همه خانواده به جهنم دچار می شدند.
عدالت کالی یوگ صادق است زیرا تنها کسی که اعمال بد را انجام می دهد رنج می برد.
در ساتيوگ حقيقت، در ترتا ياجتي، در دواپار پرستش آييني انجام شد.
در کالی یوگ از طریق هیچ اقدامی جز به خاطر سپردن مداوم نام خداوند نمی توانست به رهایی دست یابد.
در تمام یوگ ها (اعصار) انسان آنچه را که کاشته است درو می کند و رنج ها و خوشی ها را به تناسب دیش به دست می آورد.
در کالیوگ، فرد میخواهد از ثمرههای اعمال شایسته برخوردار باشد، هرچند در اعمال گناه آلود باقی بماند.
گورمخ ها تنها با از دست دادن حس نفس خود به میوه لذت می رسند
دارما به شکل گاو نر با دیدن بی عدالتی Satyug غمگین شد.
حتی پادشاه خدایان، ایندر، و دیگر پادشاهان با امپراتوری های وسیع، خودپرستی غرق شده، عاری از قدرت و خرد نیز نمی توانستند از آن دفاع کنند.
در ترتا - یک پایش لیز خورد و اکنون مذهبی ها از اجرای صرف مراسم احساس رضایت می کنند.
در دواپار تنها دو فوت دارما باقی مانده بود و اکنون مردم فقط جذب عبادت آیینی شدند.
در کالی یوگ، دارما فقط یک پا دارد و در نتیجه کاملاً ضعیف شده است.
گوروی واقعی، قدرت افراد ناتوان، آن را (دارما) با و از طریق ایجاد همایش های مقدس آشکار ساخته است.
گورموک ها دارما را که قبلاً به خاک تبدیل شده بود به کمال رسانده اند.
از آنجایی که گورو واقعی هر چهار وارنا را در یک ادغام کرد، این مجموعه از وارناها به عنوان کلاهبردار مقدس شناخته شد.
در میان شش فصل و شش فلسفه، فلسفه گورمخ مانند خورشید (در میان سیارات) تثبیت شده است.
گورو با از بین بردن تمام دوازده راه (یوگی ها) راه قدرتمند گورموک (پانت) را ایجاد کرده است.
این پانت خود را از مرزهای وداها و کاتبها دور نگه می دارد و همیشه uns را به یاد می آورد و همچنین می خواند.
مرید در این راه تواضع مطلق و تبدیل شدن به خاک پای صمغ، رفتار صحیح را می آموزد.
این پانت در میان مایا جدا میماند و با محو کردن حس منیت، خود به خود خداوند را یاد میکند یعنی همیشه رما.
بسیار فراتر از تأثیر نعمت ها و نفرین ها رفته است.
هنگامی که دو مسلمان ملاقات می کنند با گفتن سلام (سلام) به یکدیگر سلام می کنند.
هنگامی که یوگی ها ملاقات می کنند، وس را به آن پروردگار اولیه سلام می کنند.
سانیاسیها با لباسهای مختلف میگویند "On Namah"، "Om Namah Narayanah".
هنگامی که در برابر برهمنی تعظیم می کند، از نظر جایگاه شخص نیز بر همین اساس صلوات می دهد.
در میان سیک ها، هنگام ملاقات، سنت صلوات با لمس پا وجود دارد و این بهترین سنت است.
در این عمل شاه و فقیر با هم برابرند و فرقی بین پیر و جوان دیده نمی شود.
فداییان مانند چوب صندل هیچ تبعیضی قائل نمی شوند (در حالی که عطر خود را پخش می کنند).
هر نادری آموزش گورو را تمرین می کند که خود را پست ترین در میان افراد پست می خواند.
وقتی یک روپیه به شصت پائیسا تبدیل می شود، قدرت آن پراکنده می شود و ضعیف می شود.
اگر طلا مُحر (سکه) را ده روپیه عوض کنند، ارزش خود را از دست می دهد.
و اگر الماس را به هزار سکه به دست آورند، چنان سبک می شود که در گردن بند می بندند (و می پوشند).
مردی که با دست زدن به پاها و خاک شدن پاها (گورو) توهمات و ترس های گفتار را از بین می برد.
و اعمال از ذهن او و در جماعت مقدس، گرایش های پنج گانه شیطانی را از بین می برد، ذهن را بیشتر مهار می کند.
چنین کسی یک سادو (گورمخ) واقعی است و سخنان او غیرقابل توصیف است.