یک اونکار، انرژی اولیه، که از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافته است
نارایان، ارباب بینوایان، با فرض اشکال، بر همه چیره شده است.
او پادشاه بی شکل همه مردان و پادشاهانی است که اشکال مختلف را خلق کرده است.
همانطور که خالق همه علل است، او به شهرت خود صادق است.
خدایان و الههها نیز نمیتوانستند وسعت آن پروردگار، نامحسوس و فراتر از همه اسرار را بدانند.
ture Guru Nanak Dev مردم را برانگیخت تا نام واقعی خداوند را که شکلش حقیقت است به یاد آورند.
تأسیس دارامسالا، مکانی برای دارما، در کارتارپور، محل سکونت اجتماع مقدس به عنوان محل اقامت بود.
کلمه Wahiguru (توسط گورو ناناک) به مردم منتقل شد.
شالوده استوار سرای حقیقت در قالب جماعت مقدس با تأمل پی ریزی شد (توسط گورو نانک دیو)
و گورموک پانت (سیکیسم) را که اقیانوسی از لذت های بیکران است، رواج داد.
در آنجا حرف حقی که غیرقابل دسترس و نامحسوس و عرفانی است عمل می شود.
آن سرای حقیقت به هر چهار وارنا موعظه می کند و تمام شش فلسفه (منشا هندی) در خدمت آن باقی می مانند.
گورمخها (آنجا) شیرین سخن می گویند، متواضعانه حرکت می کنند و طالب ارادت هستند.
درود بر آن پروردگار اولیه است که نابود ناپذیر، فریب ناپذیر و پایان ناپذیر است.
گورو ناناک روشنگر (گورو) کل جهان است.
گورو واقعی امپراتور بی خیال، غیرقابل درک و سرشار از تمام ویژگی های یک استاد است.
نام او گرامي مستمندان است. نه به کسی دلبستگی دارد و نه به کسی وابسته است.
بی شکل، نامتناهی و نامحسوس، او دارای تمام صفاتی است که مستلزم تمجید است.
تسلط گورو واقعی جاودانه است زیرا همه همیشه در برابر او حضور دارند (برای ستایش او).
گورو واقعی فراتر از همه اقدامات است. او را در هیچ ترازوی نمی توان وزن کرد.
یکنواخت پادشاهی اوست که در آن نه دشمنی وجود دارد، نه دوستی و نه هیاهوی پر سر و صدایی
گورو واقعی خردمند است. عدالت می کند و در ملکوت او ظلم و ستم صورت نمی گیرد.
چنین گوروی بزرگ (ندناک) معلم روحانی آشکار تمام جهان است.
هندوها گنگ و بنارا را می پرستند و مسلمانان مکه کعبه را مکان مقدس می دانند. اما با همراهی مرادریگ (طل) و رباد (ساز زهی) ستایش (بابا نانک) خوانده می شود.
دوستدار عابدان، او آمده است تا پايمال شدگان را بالا ببرد.
او خودش فوق العاده است (زیرا علیرغم قدرتش بی خود است).
با تلاش او هر چهار وارنا یکی شده و اکنون فرد در جماعت مقدس آزاد می شود.
مانند عطر صندل، بدون هیچ تبعیضی همه را خوشبو می کند.
همه طبق دستور او عمل می کنند و هیچ کس قدرت نه گفتن به او را ندارد.
چنین گورو بزرگ (ناناک) معلم روحانی آشکار کل جهان است.
گورو ناناک او را (گورو آنگاد) از اندام هایش آفرید زیرا امواج توسط گنگ از خود تولید می شوند.
او (انگاد) را که با صفات عمیق و متعالی تجسم یافته بود، توسط گورمخ ها به عنوان صورت (غیر محسوس) برترین روح (پارامتمان) می شناختند.
او خود بخشنده لذت ها و دردهاست اما همیشه بدون هیچ لکه ای می ماند.
عشق بین گورو و مرید به حدی بود که مرید تبدیل به گورو و مرید گورو شد.
همان گونه كه درخت ميوه آفريد و از ميوه درخت آفريده شد، يا پدر بر پسر خوشحال شد و پسر از اطاعت از اوامر پدر خوشحال شد.
تدبیر او در کلمه ادغام شد و برهم متعالی کامل او را وادار کرد که نامحسوس (خداوند) را ببیند.
اکنون گورو آنگاد به عنوان (شکل توسعه یافته) بابا نانک تثبیت شد.
ملاقات با پارا (سنگ فیلسوف گورو ناناک) گورو آنگاد خود پارا شد و به دلیل عشقش به گورو او را گورو واقعی نامیدند.
او که طبق موعظه ها و آیین رفتاری که گورو وضع کرده بود زندگی می کرد، با ملاقات با صندل (گورو ناناک) صندل شد.
نور غوطه ور در نور; لذت خرد گورو (گورومات) به دست آمد و رنج های بد فکری سوزانده شد و از بین رفت.
شگفتی با شگفتی ملاقات کرد و شگفت انگیز شدن با شگفتی (گورو ناناک) عجین شد.
پس از دمیدن شهد، چشمه شادی بیرون میآید تا به پرواز درآید و سپس قدرت تحمل غیرقابلتحمل به دست میآید.
با حرکت در شاهراه جماعت مقدس، حق در حقیقت در هم آمیخته است.
در واقع لاهانا چراغ خانه بابا نانک شد.
گوروموخ (انگاد) صباد (کلمه) خود را با سباد هماهنگ می کند، ذهن دست و پا چلفتی خود را تراشیده تا آن را زینت کند.
او خود را از ترس عشق به فداکاری منضبط کرده است و از دست دادن حس منیت، خود را از انواع و اقسام بدبختی ها نجات داده است.
گورمخ با تسلط بر معنویت و نیز موقتاً در تنهایی ساکن شده است.
او حتی با وجود همه تأثیرات و قدرت تمام در دنیای پر از فریب باقی می ماند.
دوست داشتن حقیقت، قناعت، دارما شفقت، غنا و خرد جنایتکارانه (ویچار) او صلح را پیشوای خود کرده است.
با ریختن شهوت، خشم و مخالفت، طمع، شیفتگی و نفس را رد کرده است.
چنین پسر شایسته ای لهانا (انگاد) در خانواده بابا (نناک) به دنیا می آید.
از اندام گورو (نانک) درخت میوه های شهد به نام گورو انگاد رونق یافته است.
همانطور که چراغی چراغ دیگری را روشن می کند، با نور (گورو نانک) شعله (گوروانگاد) روشن شده است.
الماس الماس را چنان بریده است که گویی از طریق جادو، فریب ناپذیر (بابا نانک) ساده اندیش (گورو انگاد) را تحت کنترل درآورده است.
حال آنها را طوری تشخیص نمی دهند که انگار آب با آب مخلوط شده است.
حقیقت همیشه زیباست و او (گورو آنگاد) خود را در مرگ حقیقت ساخته است.
تخت او ثابت و سلطنت او جاودان است . آنها علیرغم تلاش ها جابه جا نمی شوند.
کلمه تور توسط گورو (نانک) به گورو انگاد تحویل داده شده است که گویی سکه از ضرابخانه صادر شده است.
اکنون سیده ها و تجسمات (خدایان) و غیره با دستان بسته در برابر او ایستاده اند.
و این فرمان درست، تغییر ناپذیر و اجتناب ناپذیر است.
خداوند فریب ناپذیر، تخریب ناپذیر و غیر دوگانه است، اما به دلیل عشقی که به فدائیانش دارد، گاهی فریب آنها را می زند (مانند مورد گورو آمار داس).
عظمت او از همه محدودیت ها عبور کرده است و فراتر از همه مرزها که هیچ کس نمی تواند از وسعت او بداند.
در میان همه قوانین رفتاری، آیین نامه رفتاری گورو بهترین کد است. افتادن به پای گورو (انگاد) همه دنیا را زیر پای خودش تعظیم کرده است.
میوه لذت گورمولت ها حالت جاودانگی است و بر درخت شهد (Guru Angad) Guru Amar Das میوه شهد روییده است.
از گورو، مرید ظاهر شد و مرید به گورو تبدیل شد.
گورو آنگاد روح کیهانی (پوراخ) با تجلی روح برتر (گورو آمار داس)، خود در نور عالی ادغام شد.
او با فراتر رفتن از جهان محسوس، خود را در برابری تثبیت کرد. بنابراین، گورو آمار داس پیام واقعی را منتشر کرده است.
با جذب آگاهی در کلام، مرید به گورو و مرید گورو تبدیل شد.
ورد و پود نام های جداگانه ای هستند اما به صورت یام یکی هستند و به یکی، پارچه معروفند.
همین شیر تبدیل به کشک می شود و از کشک کره درست می شود که به شکل های مختلف استفاده شود.
از آب نیشکر کلوچه و سایر اشکال شکر تهیه می شود.
با مخلوط کردن شیر، شکر، قیمه و غیره غذاهای لذیذ زیادی تهیه می شود.
به همین ترتیب وقتی بتال، فوفل، کاتچو و آهک مخلوط می شوند، رنگ زیبایی تولید می کنند.
به همین ترتیب نوه گورو آمار داس به طور واقعی تأسیس شده است.
همانطور که کنجد مخلوط با گل تبدیل به روغن معطر می شود، به همین ترتیب ملاقات مرشد و مرید شخصیت جدیدی می سازد.
پنبه نیز پس از گذراندن بسیاری از فرآیندها به پارچه ای از انواع مختلف تبدیل می شود (به همین ترتیب سیپل پس از ملاقات صمغ جایگاه بالایی به دست می آورد).
فقط سوم گورو بت گورو است و این کلمه در جماعت مقدس و ساعات شبانه روز دریافت می شود.
ربوبیت دنیا باطل است و حق را باید با افتخار گرفت.
قبل از چنین شخص راستگویی، خدایان و الهه ها می دوند تا گروهی از آهوها با دیدن ببر به پاشنه خود بروند.
مردم با قبول اراده ارباب و بستن میله بینی (عشق) با گورو آمار داس (با آرامش) حرکت می کنند.
گورو آمار داس رفیق حقیقت است.
از گورو واقعی (انگاد دیو) تبدیل شدن به گورو راستگو، عمار
شاهکار شگفت انگیزی را به اجرا گذاشته است. همان نور، همان کرسی و همان اراده پروردگار توسط او پخش می شود.
او مخزن کلام را گشوده و حقیقت را از طریق جماعت مقدس آشکار ساخته است.
گورو با اصالت دادن به شاگرد، هر چهار وارنا را زیر پای او گذاشته است.
اینک همه گورموخ شدن خدای یگانه را می پرستند و حکمت شیطانی و دوگانگی از آنها پاک شده است.
اکنون وظیفه خانواده و آموزش گورو این است که در حالی که در میان مایا زندگی می کنید باید جدا شود.
گورو کامل عظمت کامل را خلق کرده است.
او پس از پرستش پروردگار اولیه، کلمه را در همه یوگ ها و حتی قبل از یوگ ها یعنی قبل از ظهور زمان فرا گرفت.
مرشد با آموزش مردم و آموزش ذکر نام (رب)، صدقه و وضو، آنها را به سراسر جهان (اقیانوس) برده است.
گورو پاهای دورما را به دارما داد که قبلاً یک پا باقی مانده بود.
از نظر ثروت عمومی این خوب بود و به این ترتیب او راهی را که پدر (روحانی) و پدربزرگش نشان داده بودند گسترش داد.
او با آموزش مهارت ادغام هوشیاری در کلمه، مردم را با آن نامحسوس (رب) روبرو کرده است.
شکوه او دست نیافتنی، نامرئی و عمیق است. حدود آن را نمی توان شناخت.
او خود واقعی خود را شناخته است، اما حتی در آن زمان نیز هرگز برای خود اهمیتی قائل نشده است.
او به دور از وابستگی و حسادت، راجیوگا (یوگا برتر) را پذیرفته است.
هیچ کس نمی تواند رمز و راز ذهن، گفتار و اعمال او را بداند.
او لذت بخشنده است و جماعت مقدسی را به وجود آورده است که مساوی جایگاه خدایان است.
او همچنان در اقتدار ذاتی جذب می شود. ارباب عقل غیرقابل درک، و گورو واقعی بودن، زندگی آشفته هر کس را مرتب می کند.
از شعله گورو آمار داس شعله گورو رام داس روشن شده است. من به او سلام می کنم.
شاگرد شدن آدامس و ادغام آگاهی در کلمه، او جریان جاودانه ی ملودی نخورده را به صدا درآورده است.
او که بر تخت گورو نشسته، در جهان آشکار شده است
پدر بزرگ گورو ناناک، پسر بزرگ (گورو باران داس) مانند پدر (روحانی) گورو آمارداس، پدر بزرگ گورو آنگاد و پذیرفته شده (توسط سنگات) شده است.
پس از بیدار شدن به دستور گورو، او به نوبه خود عصر تاریک (کالی یوگ) را از خواب عمیق بیدار می کند.
برای دارما و جهان او مانند یک ستون پشتیبان ایستاده است.
هر کس بر کشتی گورو سوار شده باشد، از اقیانوس جهانی هراسی ندارد. و قرار نیست در آن غرق شود
در اینجا فضایل به ازای بدی ها فروخته می شود - فروشگاه سودآور گورو چنین است.
به محض زیارت هیچ کس از او که گلدسته مروارید فضیلت را بر سر نهاده جدا نمی شود.
خود را در آب خالص مخزن عشق گورو شسته، دیگر هرگز خاک نمی شود.
در خانواده پدربزرگ بزرگ (گورو ناناک) او (گورو رام داس) مانند نیلوفر آبی جدا شده ایستاده است.
گورمخ مشتاق نگاه اجمالی به حقیقت است و حقیقت تنها با ملاقات مشیتآمیز با پذیرنده حقیقت به دست میآید.
گورموک که در خانواده زندگی می کند، مانند یک خانه دار وظیفه شناس از همه مواد لذت می برد و مانند پادشاهان از همه لذت ها می چشد.
او در میان همه امیدها جدا می ماند و با دانستن تکنیک یوگا به عنوان پادشاه یوگی ها شناخته می شود.
او همیشه چیزی عطا می کند و التماس نمی کند. نه می میرد و نه دردهای جدایی از پروردگار را می کشد.
از دردها و ناخوشی ها ناراحت نمی شود و از بیماری های هوا و سرفه و گرما مصون می ماند.
رنج ها و شادی ها را یکسان می پذیرد. خرد گورو ثروت اوست و شادی و غم او را تحت تأثیر قرار نمی دهد.
او با تجسم در ورای بدن است و در حالی که در جهان زندگی می کند فراتر از جهان است.
ارباب همه یکی است; هیچ بدن دیگری نه وجود داشته است و نه در آینده خواهد بود.
موجوداتی که در مخزن تعادل حکمت گورو زندگی میکنند به تالارهای پارام (قوهای عالی رتبه) معروف هستند و فقط یاقوت و مروارید برمیدارند، یعنی همیشه خوبی را در زندگی خود میپذیرند.
آنها با کسب مجوز از دانش گورو، دروغ را از حقیقت جدا می کنند، همانطور که ویزای قرار است آب را از شیر جدا کند.
آنها با انکار حس دوگانگی، خداوند یکتا را می ستایند.
اگرچه صاحبان خانه هستند، اما با ادغام آگاهی خود در ورد، در جماعت مقدس تمرکز بیدردسر خود را حفظ میکنند.
چنین یوگی های کاملی خیرخواه و عاری از مهاجرت هستند.
از جمله این افراد، گورو رام داس است که به طور کامل در گورو آمار داس جذب شده است، یعنی او را انتخاب می کند.
آن پروردگار بی عیب، فراتر از تولد، فراتر از زمان و بی نهایت است.
گورو آرجان دیو با عبور از نورهای خورشید و ماه، نور عالی خداوند را دوست دارد.
نور او همیشه درخشان است. او حیات دنیاست و همه دنیا او را تحسین می کنند.
همه در جهان به او سلام می کنند و او که توسط خداوند اولیه تعیین شده است، یک نفر و همه را آزاد می کند.
در میان چهار واما و شش فلسفه، راه گورمخ، راه پذیرش حق است.
او (گورو ارجان دیو) با پذیرفتن ذکر نام (رب)، صدقه و وضو، استوارانه و با ارادت عاشقانه، شیفتگان را به آن سوی (اقیانوس جهان) می رساند.
گورو ارجان سازنده (پانتث) است.
گورو ارجان دیو چراغ خط پدر، پدربزرگ و پدربزرگ بزرگش است.
با ادغام شعور خود در کلمه، به نحوی آبرومندانه وظیفه (گوروشی) را برعهده گرفت و با برکت یافتن، اقتدار عرش (خداوند) را به دست گرفت.
او انبار غربدنی (سرودهای الهی) است و غرق در مداحی (پروردگار) میماند.
او اجازه می دهد که چشمه ملودی بی وقفه جاری شود و در شهد عشق کامل غوطه ور بماند.
هنگامی که دربار گورو شکل جماعت مقدس را به خود می گیرد، مبادله جواهرات و گوهرهای خرد صورت می گیرد.
دادگاه واقعی گورو آرجان دیو نشان واقعی (عظمت) است و او به افتخار و عظمت واقعی دست یافته است.
پادشاهی دانا (گورو ارجان دیو) تغییر ناپذیر است.
او هر چهار جهت را فتح کرده است و فداییان سیک به تعداد بی شماری نزد او می آیند.
آشپزخانه رایگان (لاتیگار) که در آن کلام گورو سرو می شود بدون وقفه در آنجا اجرا می شود و این خلقت (آرایش) عالی گورو کامل است.
در زیر سایه بان خداوند، گورمخ ها به مقام عالی می رسند که از جانب پروردگار کامل عطا شده است.
در جماعت مقدس، واژه برهم که فراتر از وداها و کتهباس هاست، توسط گورمخ ها به دست می آید.
گورو تعداد بیشماری از جانبازان جانک مانند خلق کرده است که در میان مایا جدا مانده اند.
راز قدرت آفرینش او را نمی توان دانست و ناگفتنی است داستان آن (پروردگار) آشکار.
گورمخ ها میوه لذت خود را بدون هیچ تلاشی دریافت می کنند.
او فراتر از لذت ها و غم ها، خالق، نگهدارنده و ویران کننده است.
او به دور از لذت ها، دافعه ها، شکل ها و حتی بودن در میان جشن ها، جدا و تثبیت می شود.
غیر قابل قبول از طریق بحث، او خارج از قوه عقل و بیان است; حکمت و ستایش
هارگوبیند (گورو) با پذیرش گورو، (آرجان دیو) به عنوان خدا و خدا به عنوان گورو، همیشه خوشحال می ماند.
او که سرشار از شگفتی است غرق در عالی است: شگفتی و در نتیجه با الهام از هیبت، غوطه ور در خلسه عالی می ماند.
حرکت در راه گورمخ ها مانند پا گذاشتن بر لبه شمشیر است.
شاگرد با پذیرش آموزه های گورو، آنها را در زندگی خود می پذیرد.
گورمخ ها قوهایی هستند که بر اساس علم خود آب (باطل) را از شیر (حقیقت) الک می کنند.
در میان لاکپشتها، آنها لاکپشتهایی هستند که تحت تأثیر امواج و گردابها قرار نمیگیرند.
آنها مانند جرثقیل های سیبری هستند که در حالی که در بلندی پرواز می کنند به یاد خداوند می افتند.
تنها با دوست داشتن گورو، سیک دانش، مراقبه و گوربانی، سرودهای مقدس را می شناسد، می فهمد و می آموزد.
سیک ها پس از پذیرفتن آموزه های گورو، گورسیک ها، سیک های گورو می شوند و هر جا که آن را پیدا کنند به جماعت مقدس می پیوندند.
فروتنی را فقط میتوان با تعظیم به پاها، تبدیل شدن به خاک پای گورو و با حذف نفس از خود پرورش داد.
فقط چنین افرادی از گورو شستن پا می گیرند و گفتارشان شهد می شود (برای دیگران).
گورو (آرجان دیو) با آزاد کردن روح از بدن، خود را در آب رودخانه تثبیت کرد زیرا ماهی در آب می ماند.
همانطور که پروانه به درون شعله پارو می زند، نور او با نور خداوند آمیخته شد.
مراقبت از زندگی، همانطور که آهو در هنگام خطر آگاهی خود را متمرکز نگه می دارد، گورو نیز در هنگام تحمل رنج، هیچ کس دیگری را جز خداوند در آگاهی خود نگه نمی دارد.
از آنجایی که زنبور سیاه در گلبرگهای گل غرق میشود • از عطر لذت میبرد، گورو نیز با حفظ تمرکز شادیآمیز بر روی پای خداوند، شب رنج را سپری کرد.
گورو مانند مرغ بارانی با شاگردان خود گفت که آموزه های گورو را نباید فراموش کرد.
لذت گورموک (گورو ارجان دیو) لذت عشق است و جماعت مقدس را به عنوان حالت طبیعی مراقبه می پذیرد.
من فدای گورو آرجان دیو هستم.
گورو واقعی در قالب براهم کامل توسط براهم متعالی خلق شده است. گورو خداست و خدا گورو است. دو نام از یک واقعیت عالی هستند.
پسر برای پدر و پدر برای پسر با دریافت کلمه شگفت انگیز شگفتی آفرید.
زیبایی شگفت انگیزی در عمل میوه شدن درخت و میوه دادن به درخت ایجاد شده است.
از دو سواحل یک رودخانه نمی توان وسعت واقعی آن را به سادگی با گفتن اینکه یکی دور و دیگری نزدیک ساحل است درک کرد.
Guru Arjan Dev و Guru Hargobind در واقع یکی هستند.
هیچ کس دیگری نمی تواند خداوند نامحسوس را درک کند، مگر اینکه شاگرد (هارگوبیند) که با گورو (آرجان دیو) ملاقات کرده است، خداوند نامحسوس را تجسم کرده است.
گورو هارگوبیند نزد خداوندی که گورو گوروهاست عزیز است.
خداوند بی شکل شکل گورو ناناک دیو را به خود گرفت که در همه اشکال دوم است.
او به نوبه خود، آفیگاد را از اندام های خود به عنوان امواجی که توسط گنگ ایجاد شده بود، ایجاد کرد.
از گورو آنگاد گورو آمار داس آمد و معجزه انتقال نور توسط یکی و همه دیده شد.
از. Guru ar Das Rim Das به گونه ای به وجود آمد که گویی کلمه از صداهای ناشناخته خورده شده است.
Guru Arjan Dev توسط Guru Ram 'Ws طوری خورده شد که انگار تصویر دومی در آینه است.
گورو هارگوبیند که توسط گورو آرجان دیو خلق شد، خود را به عنوان صورت خداوند معروف کرد.
در واقع کالبد فیزیکی گورو «کلام» گورو است که فقط در قالب جماعت مقدس قابل درک است.
به این ترتیب، واقعی تمام جهان را آزاد کرد و مردم را به تعظیم در برابر پاهای خداوند واداشت.