یک اوانکار، انرژی اولیه، از طریق فیض واعظ الهی تحقق یافت
باید گورو واقعی کامل را درک کرد که عظمت (آفرینش) را در اطراف ایجاد کرده است.
جماعت مقدّس کامل کامل است و آن کامل انجیل کامل را خوانده است.
کامل عشق کامل به پروردگار را آفریده و سیره گورموک را مقرّر کرده است.
رؤیت کمال کامل است و همان کمال باعث شنیدن کلام کامل شده است.
نشستن او نیز کامل و تخت او نیز کامل است.
جماعت مقدس سراى حق است و مهربانى با عابد، در اختيار بندگان است.
گورو، به دلیل عشق محض خود به سیک ها، آنها را به درک ماهیت واقعی خداوند، نام واقعی و مراقبه مولد دانش تبدیل کرده است.
گورو شاگرد را در راه زندگی غوطه ور کرده است.
خود خدای توانا، عامل کارآمد و مادی همه است، اما او هر کاری را طبق خواست جماعت مقدس انجام می دهد.
ذخایر آن بخشنده پر است، اما او مطابق میل جماعت مقدس می دهد.
آن براهم متعالی، با گورو بودن، جماعت مقدس را به کلام، سباد، می کشاند.
نگاه اجمالی او با یجنا، شیرینی، یوگا، تمرکز، عبادت و وضو نمی شود.
یاران جماعت مقدس رابطه پدر و پسری را با گورو حفظ می کنند،
و هر چه می دهد بخورد و بپوشد، می خورند و می پوشند.
خدا در مایا جدا می ماند.
سیک ها در ساعت صبح کهن از خواب بیدار می شوند در رودخانه غسل می کنند.
آنها با قرار دادن ذهن خود در خدای غیرقابل درک از طریق تمرکز عمیق، گورو، خدا را با خواندن جاپو (جی) به یاد می آورند.
پس از فعال شدن کامل، آنها برای پیوستن به جماعت مقدس مقدسین می روند.
غرق در یادآوری و دوست داشتن صباد می شوند و سرودهای گورو را می شنوند.
آنها دوست دارند وقت خود را به مراقبه، خدمت و ترس از خدا بگذرانند و با برگزاری سالگرد او به آدامس خدمت می کنند.
آنها در شب سودار می خوانند و از صمیم قلب با یکدیگر معاشرت می کنند.
پس از خواندن سهیله و دعا در شب، غذای مقدس (پراساد) را تقسیم می کنند.
بنابراین گورمخ ها با خوشحالی میوه شادی را می چشند.
خداوند اوانکار، با یک طنین، فرم ها را خلق کرد.
هوا و آب و آتش و آسمان و زمین را (به دستور خود) بدون تکیه گاه نگه داشت.
میلیون ها جهان در هر تریکوم او وجود دارد.
او براهم متعالی کامل (درون و بیرون)، غیرقابل دسترس، نامحسوس نامفهوم و نامتناهی است.
او در کنترل عبادت محبت آمیز باقی می ماند و با مهربانی با فدائیان، خلق می کند.
او بذر لطیفی است که از درخت بزرگ آفرینش شکل می گیرد.
میوه ها حاوی دانه هستند و سپس از یک دانه میلیون ها میوه ایجاد می شود.
میوه شیرین گورمخس عشق به خداوند است و سیک های گورو عاشق گورو واقعی هستند.
در جماعت مقدس، سرای حقیقت، برترین پروردگار بی شکل ساکن است.
گورموک ها از طریق فداکاری عاشقانه آزاد می شوند.
کلمه گورو هوا است، گورو و پروردگار شگفت انگیز کلمه گورو را خوانده است.
پدر انسان آبی است که با سرازیر شدن به پایین فروتنی را می آموزد.
صبور بودن زمین مانند مادر، مادر است و پایگاه بعدی همه موجودات است.
روز و شب پرستارانی هستند که اهل خرد کودک را در نمایش های جهان مشغول می کنند.
زندگی گورمخ معنادار است زیرا او در جماعت مقدس خود را از دست داده است.
او که در زندگی رها میشود، در «جهان» با مهارت بیرون آمدن از چرخهی فرارویی رفتار میکند.
مادر گورمخها حکمت مرشد و پدر است، رضایتی که از طریق او رهایی می یابند.
بردباری و احساس تکلیف برادران آنهاست و مراقبه و ریاضت و خویشتنداری پسران.
گورو و مرید در برابری در یکدیگر پراکنده شده اند و هر دو امتداد پروردگار عالی عالی هستند.
راوینگ متوجه شد که لذتی عالی که باعث شده دیگران نیز همین را درک کنند.
در میان بسیاری از انتظارات، مهمان در خانه دیگران بی خیال می ماند.
نیلوفر آبی نیز در آب روی خورشید متمرکز می شود و تحت تأثیر آب باقی می ماند.
به همین ترتیب در جماعت مقدس، مرشد و شاگرد از طریق کلام (سباد) و قوه مراقبه (سوراتی) ملاقات می کنند.
مردم چهار وارنا، با تبدیل شدن به پیروان گورو، از طریق جماعت مقدس در سرای حقیقت ساکن می شوند.
مانند شیره رنگی برگ فوفل، خود را از دست دادند، و همه در یک رنگ سریع خود رنگی شدند.
تمام شش فلسفه و دوازده فرقه یوگی ها با ایستادن طمع می ورزند (اما به دلیل غرورشان این مقام را به دست نمی آورند).
شش فصل، دوازده ماه یک خورشید و یک ماه دارند،
اما گورمخ ها خورشید و ماه را در یکدیگر آمیخته اند، یعنی حدود ساتوا و راجاس گوناس را از بین برده اند.
پس از فراتر رفتن از رنایای سیوا-ساکتی، آنها بر یگانه برتر دارو میکنند.
فروتنی آنها دنیا را به پای آنها می اندازد.
با در نظر گرفتن خطبه گورو به عنوان دستور، آنها رمز را مشاهده می کنند که بامبل است.
آنها به پای گورو تسلیم می شوند و او خاک پاهایش را به سرشان می ریزند.
با محو نوشته های فریبنده تقدیر، عشق خاصی به خدای نامحسوس ایجاد می کنند.
هزاران خورشید و ماه نمی توانند به درخشندگی خود برسند.
آنها با حذف نفس از خود در مخزن مقدس جماعت مقدس فرو می روند.
جماعت مقدس جایگاه برهم کامل است و آنها (گورمخ ها) ذهن خود را با پاهای نیلوفر آبی (خداوند) آغشته نگه می دارند.
آنها زنبور سیاه می شوند و در گلبرگ های لذت (پروردگار مقدس) ساکن می شوند.
خوشا به حال نگاه اجمالی و همراهی مرشد زیرا تنها یکی خدا را در تمام شش فلسفه به تنهایی تجسم می کند.
روشنفکر شدن، آموزه های گورو را حتی در امور سکولار شناسایی می کند
او (سیک) با داشتن یک زن به عنوان همسر، جشن می گیرد و همسر دیگری را دختر یا خواهر خود می داند.
طمع به مال دیگری (برای سیک) حرام است، همانطور که خوک برای مسلمان و گاو برای هندو حرام است.
سیک که یک خانه دار است از تناسب، نخ مقدس (ژانو) و غیره چشم پوشی می کند و مانند مدفوع شکمی آنها را رها می کند.
سیک گورو خداوند متعالی را به عنوان تنها دانش برتر و مراقبه می پذیرد.
در جماعت این گونه افراد، هر بدنی می تواند اصیل و نیز محترم شود.
اگرچه گاوها رنگ های متفاوتی دارند اما شیر آنها همان رنگ (سفید) است.
پوشش گیاهی درختان متنوعی دارد، اما آیا آتش در آن رنگهای متفاوتی دارد؟
خیلی ها جواهرات را می بینند، اما جواهرساز فردی نادر است.
همانطور که الماس درهم آمیخته با الماس های دیگر در جمع جواهرات می رود، به همین ترتیب الماس ذهنی در هم تنیده با الماس مانند گورو ورد در رشته جماعت مقدس می رود.
افراد دانا با منظرهای کهن از گورو برکت میگیرند و بعد هیچ تمایلی ندارند.
بدن و دید آنها الهی می شود و هر اندام آنها منعکس کننده نور الهی برهم کامل است.
روابط آنها با گورو واقعی از طریق جماعت مقدس برقرار می شود.
گورموک در حالی که توانایی مراقبه خود را در کلام غوطه ور می کند، حتی از طریق پنج نوع صدا (که از طریق بسیاری از سازها ایجاد می شود) به تنهایی به کلمه گوش می دهد.
با در نظر گرفتن راگها و ناداها تنها به عنوان رسانه، گورمخ با عشق بحث و تلاوت می کند.
فقط گورمخها آهنگ معرفت واقعیت عالی را درک می کنند.
سیک ها در سخنان ناگفتنی تأمل می کنند و از ستایش و سرزنش خودداری می کنند.
با اجازه دادن به دستورات گورو در قلب آنها، آنها مؤدبانه صحبت می کنند و بنابراین به یکدیگر دلداری می دهند.
فضایل سیک ها را نمی توان کتمان کرد. همانطور که ممکن است یک مرد ملاس را پنهان کند، اما مورچه ها آن را کشف خواهند کرد.
همانطور که نیشکر وقتی در آسیاب فشرده می شود آب می دهد، سیک نیز باید در هنگام اعطای لطف به دیگران رنج بکشد.
آنها مانند زنبور سیاه در پای گورو تسلیم می شوند و از شیره آن لذت می برند و خوشحال می مانند.
آنها فراتر از triveni ira، pingala و susumna می روند و در خود تثبیت می شوند.
آنها از طریق شعله نفس، ذهن و نیروی حیات، تلاوت می کنند و دیگران را به تلاوت سوهام و هانس (جاپ) وادار می کنند.
شکل سوراتی به طرز شگفت انگیزی معطر و مسحورکننده است.
گورموخ ها با آرامش در اقیانوس لذت پاهای گورو جذب می شوند.
هنگامی که در قالب لذت-میوه به لذت عالی دست می یابند، از اسارت تن و بی تنی فراتر می روند و به بالاترین مقام می رسند.
این گونه گورمخ ها نگاهی اجمالی به آن پروردگار نامرئی در جماعت مقدس دارند.
شایسته است دستان سیک که در جماعت مقدس کار گورو را انجام می دهند.
کسانی که آب می کشند، سنگت را باد می دهند، آرد را آسیاب می کنند، پای گورو را می شویند و از آن آب می نوشند.
که سرودهای گورو را کپی می کنند و سنج و میردنگ و طبل کوچک و ربک را در هیئت مقدس می نوازند.
سزاوار است دستانی که رکوع کنند و در سجده یاری کنند و برادر سیک را در آغوش بگیرند.
کسانی که معاش را صادقانه و نیکوکارانه به دیگران عنایت می کنند.
دستان چنین سیکی در خور ستایش است که با تماس با گورو نسبت به امور دنیوی بی تفاوت می شود و چشم به زن و اموال دیگری نمی اندازد.
کسی که سیک دیگری را دوست دارد و عشق، فداکاری و ترس از خدا را در آغوش میگیرد.
او نفس خود را از بین می برد و خود را ابراز نمی کند.
خوشا به حال پاهای سیک هایی که در راه گورو قدم می گذارند.
کسانی که به گورودوارا می روند و در جماعت مقدس می نشینند.
کسانی که سیک های گورو را جستجو می کنند و در انجام احسان به آنها عجله می کنند.
شایسته است پاهای ابریشمانی که در راه دوگانگی نروند و صاحب ثروت نسبت به آن بی تفاوت می مانند.
معدود کسانی هستند که دستورات حضرت ولی فقیه را رعایت کرده و با او عبادت می کنند و از بند آنها می گریزند.
که رسم طواف سیک های گورو و افتادن به پای آنها را می پذیرند.
سیک های گورو از چنین لذت هایی لذت می برند.
ذهن روشن سیک ها جام طاقت فرسا عشق پروردگار را می نوشد و هضم می کند.
مسلح به دانش براهم، آنها در مورد براهم متعالی مراقبه می کنند.
آنها با ادغام آگاهی خود در Word-sabad، داستان وصف ناپذیر کلمه-گورو را بازگو می کنند.
آنها صلاحیت دیدن سرعت غیرقابل درک گذشته، حال و آینده را دارند.
گورمخ ها هرگز میوه شادی را فریب نمی دهند، و به لطف خداوند مهربان با عابد، تمایلات شیطانی را فریب می دهند.
آنها به عنوان یک قایق در اقیانوس جهانی کار می کنند و میلیون ها نفر را که از یک گورموک پیروی می کنند، یک فرد گروگرا، عبور می دهند.
سیکهای نوعدوست همیشه با لبخند ظاهر میشوند.
گفته می شود که مارها به دور درخت صندل حلقه زده اند (اما درخت تحت تأثیر سم آنها نیست).
سنگ فیلسوف در میان سنگ ها وجود دارد اما یک سنگ معمولی نیست.
مار جواهردار نیز در میان مارهای معمولی پرسه می زند.
قوها از امواج برکه فقط مروارید و گوهر برای خوردن برمی دارند.
همانطور که نیلوفر آبی بدون آغشته در آب می ماند، موقعیت سیک صاحب خانه نیز همین است.
او در میان تمام امیدها و هوس های اطراف، مهارت رهایی را در زندگی به کار می گیرد و (خوشبختانه) زندگی می کند.
چگونه می توان جماعت مقدس را مداحی کرد.
خداوند بی شکل، شکل گوروی واقعی را به خود گرفته است.
خوش شانس سیک گورو است که با گوش دادن به آموزش گورو به دنبال پناهگاه پاهای گورو رفته است.
راه گورمخ ها با برکت است که در جماعت مقدس قدم بر می دارد.
خوشا به حال پاهای گورو واقعی و آن سر نیز خوش شانس است که روی پای گورو آرام می گیرد.
نگاه اجمالی به گورو واقعی مبارک است و سیک گورو نیز مبارک کسی است که به دیدن گورو آمده است.
گورو با خوشحالی احساسات عبادی سیک ها را دوست دارد.
خرد گورو دوگانگی را از بین می برد.
خجسته است لحظه، زمان چشمک زدن، ساعت، تاریخ، روز (که در آن خداوند را یاد می کنید).
روز و شب و دو هفته و ماه و فصل و سالی که در آن عقل سعی در قیام (به الوهیت) دارد.
خوشا به حال ابهیجیت ناکسترا که الهام بخش انکار شهوت، خشم و نفس است.
آن زمان خوش شانسی است که در آن (از طریق مراقبه در مورد خدا) ثمره غوطه ور شدن مقدس در شصت و هشت مرکز زیارتی و پرایاگراج به دست می آید.
رسیدن به درگاه گورو (گورودوارا) در لذت پای نیلوفر آبی (گورو) جذب می شود.
با پذیرش تعالیم گورو، حالت بی باکی و جذب کامل در عشق (خداوند) حاصل می شود.
غوطه ور شدن شعور در صباد (کلام) از طریق و در جماعت مقدس، هر عضوی (عابد) درخشش رنگ (استوار) پروردگار را طنین انداز می کند.
سیک های گورو از نخ شکننده نفس گلدسته جواهر ساخته اند (و از آن استفاده کامل می کنند).
زبان مودبانه یک سیک آنچه را که در ذهن و قلبش می اندیشد به نمایش می گذارد.
یک سیک خدا را در همه جا با چشمان خود می بیند و این برابر است با مراقبه یک یوگی.
وقتی یک سیک با دقت به کلام خدا گوش میدهد یا خودش میخواند، این معادل پنج صدای خلسهآمیز در مغز یک یوگی است.
رزق و روزی با دست سیک با سجده و سجده (هندوها) برابر است.
هنگامی که گورموک برای دیدن گورو راه می رود، این برابر است با طواف بسیار مقدس.
هنگامی که فرد گروگرا خودش می خورد و لباس می پوشد، این برابر است با اجرای قربانی و پیشکش هندو.
هنگامی که گورموک می خوابد، این برابر با خلسه یوگی است و گونوخ افکار خود را از شی (خدای گورو) تمرکز خود دور نمی کند.
صاحب خانه در زندگی آزاد است. از امواج اقیانوس دنیا نمی ترسد و ترس به دلش راه نمی یابد.
از منطقه صلوات و نفرین فراتر می رود و آنها را به زبان نمی آورد.
این که گورو واقعی حقیقت مجسم است و اساس مراقبه است، به خوبی شناخته شده است (به گورموک).
ساتنام، کارتا پوراخ به عنوان فرمول اصلی، مولوی منتر، توسط گورموک پذیرفته شده است.
او با پذیرفتن شیره شیرین پای نیلوفر آبی به عنوان پایه ای، لذت عشق را برای حق تعالی به ارمغان می آورد.
او از طریق گورو و جماعت مقدس وارد غوطه ور شدن آگاهی کلمه می شود.
راه گورمخ فراتر از عقل و گفتار است و به حکمت مرشد و اراده استوار خود بر آن قدم می گذارد.
چه کسی می تواند اهمیت مثل (گورمخ) را به دلیل اینکه فراتر از وداها و کاتبها (چهار کتاب مقدس مذهب سامی) است، توصیف کند.
این راه را تنها با عبور از محدودیت ها و نگرانی ها از پستی و بلندی های دنیا می توان شناخت.
برای گرفتن آب از نهر یا حوض، دنگلی (قطعه ای با یک سطل در یک سر و تکیه گاه در وسط که برای آبکشی استفاده می شود) با گرفتن گردن آن را پایین می آورند، یعنی به زور فرو می ریزند و از آن پایین نمی روند. خودش
جغد از دیدن آفتاب و چکاوی خشنود نیست. شلدریک قرمز، ماه.
درخت پنبه ابریشم (سیمبال) میوه نمی دهد و بامبو در نزدیکی صندل رشد می کند اما از این طریق معطر نمی شود.
شیری که به مار داده می شود از سم آن جدا نمی شود و تلخی کولوسینت نیز از بین نمی رود.
کنه به پستان گاو می چسبد اما به جای شیر خون می نوشد.
من تمام این بدی ها را دارم و اگر کسی به من لطفی کند با خصلت نامطلوب بر می گردم.
سیر هرگز نمی تواند عطر مشک را داشته باشد.