غزلیں بھائی نند لال جی

صفحه - 48


ਗਰ ਜ਼ਿ ਰਾਹਿ ਸਾਜ਼ੀ ਸੀਨਾ ਸਾਫ਼ ।
gar zi raeh saazee seenaa saaf |

گویا می گوید: بر تو و جانت و حال تو متاسفم؛ از غفلت تو (از یاد نکردن او) و سیر و سلوک زندگیت متاسفم (75) هر که مشتاق و مشتاق باشد نگاهی اجمالی به او بیندازید، از نظر او، هر موجود زنده و قابل مشاهده با تصویر او مطابقت دارد (76) این همان هنرمندی است که در هر پرتره خود را می درخشد، اما این راز برای انسان ها قابل درک نیست (77). اگر می خواهی در مورد «واحگورو» درس بگیری، در واقع باید او را مدام یاد کنی (78). کیست که در دل و ذهن همه جاودانه می شود (79) وقتی تصویر او در دل هر کس غالب است، یعنی قلب خانه مقصد و پناهگاه اوست.(80) وقتی یاد گرفتید که این قادر مطلق است که در قلب و ذهن همه ساکن است، پس هدف اصلی شما (زندگی) این باشد که به قلب همه احترام بگذارید. (81) این همان چیزی است که «تفکر واهگورو» نامیده می شود; هیچ یادی نیست، هر که از این حقیقت مضطرب نباشد، روحش شاد نیست. (82) مدیتیشن (هدف اصلی) تمام زندگی انسانهای منور الهی است. شخصی که در نفس خود گیر کرده است، از Waaheguru دورتر و دورتر می شود. (83) ای گویا! وجود شما در زندگی چیست؟ یک مشت غبار بیش نیست. و حتی آن هم تحت کنترل شما نیست. بدنی که ادعا می کنیم مالک آن هستیم نیز تحت کنترل ما نیست. (84) عكالپوراخ هفتاد و دو جماعت آفريد كه از ميان آنها جامعه ناجى را نخبگان ترين آنها قرار داد. (85) جامعه ناجی را (که بالاتر و فراتر از ادوار هجرت می دانند) بدون شک باید پناهگاه هفتاد و دو طایفه بدانیم. (86) هر یک از اعضای این جامعه نجی مقدس است; زیبا و خوش تیپ، خوش اخلاق با خلقی نجیب. (87) برای این قوم چیزی جز یاد اکالپوراخ پسندیده نیست. و سنت و سیره ای جز خواندن کلمات دعا ندارند. (88) از سخنان و گفت و گویشان شیرینی می تراود و از هر تار موی آنان اکسیر الهی می بارید. (89) آنها فراتر از هر نوع حسادت، خصومت و دشمنی هستند. آنها هرگز هیچ گناهی مرتکب نمی شوند. (90) همه را گرامی می دارند. و به فقرا و نیازمندان کمک می کنند تا ثروتمند و ثروتمند شوند. (91) به ارواح مردگان شهد الهی می دهند. آنها زندگی تازه و تازه شده ای را به ذهن های پژمرده و بی روحیه می بخشند. (92) آنها می توانند چوب خشک را به شاخه های سبز تبدیل کنند. آنها همچنین می توانند بوی متعفن را به مشک معطر تبدیل کنند. (93) همه این افراد خوش نیت دارای خصوصیات شخصی والایی هستند. آنها همه جویندگان نهاد واهگورو هستند. در واقع، آنها مانند او هستند (شکل او هستند). (94) یادگیری و ادبیات (به طور خود به خود) از رفتار آنها پدید می آید; و چهره آنها مانند خورشید درخشان الهی می درخشد. (95) طایفه آنها از افراد فروتن و حلیم و حلیم تشکیل شده است. و در هر دو جهان بندگانى دارند; مردم هر دو دنیا به آنها ایمان دارند. (96) این دسته از مردم، اجتماع ارواح لطیف و خاشع هستند، جماعتی از مردان خدا. هر چیزی که می بینیم نابود شدنی است، اما آکاالپوراخ تنها چیزی است که همیشه غالب است و فنا ناپذیر است. (97) شرکت و انجمن آنها حتی گرد و غبار را به یک درمان مؤثر تبدیل کرد. برکات آنها عملاً هر قلب را تحت تأثیر قرار داد. (۹۸) هر کس فقط یک لحظه از معاشرت آنها لذت ببرد، پس لازم نیست که از روز حساب بیم داشته باشد. (99) شخصی که با وجود صدها سال عمر نتوانست به چیزهای زیادی دست یابد، وقتی به جمع این مردم پیوست، مانند خورشید می درخشید. (100) ما موظفیم و مدیون آنها هستیم، در واقع ما افراد / محصول لطف و مهربانی آنها هستیم. (101) میلیون ها نفر مانند من حاضرند خود را فدای این اشراف کنند. هرچقدر به احترام و ستایش آنها بگویم ناکافی خواهد بود. (102) تکریم و قدردانی آنان فراتر از هر سخن و بیانی است; سبک (لباس) زندگی آنها از هر مقدار شستن و آبکشی پاکیزه تر و پاکیزه تر است. (103) باور کن! این دنیا تا کی قراره ادامه داشته باشه؟ فقط برای مدت کوتاهی؛ در نهایت، ما باید رابطه خود را با خداوند متعال توسعه دهیم و حفظ کنیم. (104) اکنون خود را در داستانها و گفتارهای (آن) پادشاه، واهگورو، غرق می کنید. و از هدایتی پیروی کنید که مسیر زندگی را به شما نشان می دهد. (105) تا امیدها و آرزوهای زندگی شما برآورده شود. و شما می توانید از طعم ارادت به اکاالپوراخ لذت ببرید. و فردی که در آبهای عمیق رودخانه غرق می شود می تواند به سواحل برسد. (107) انسان ناچیز وقتی که خود را به ذکر واهگورو مشغول کند، می تواند به روشنی کامل برسد. (108) کسى را زینت مى دهند که گویا تاج علم و شرف بر سر دارد که لحظه اى از یاد اکاالپورخ غافل نمى شود. (109) این گنج در قید همگان نیست; درمان درد آنها کسی نیست جز واهگورو، دکتر. (110) ذکر عکالپورخ شفای هر درد و دردی است. در هر حالت و حالتی که ما را نگه دارد، باید قابل قبول باشد. (111) خواست و آرزوی همگان این است که به دنبال استاد کامل باشند. بدون چنین مربی هیچ کس نمی تواند به خداوند متعال برسد. (112) برای مسافران راههای متعددی وجود دارد; اما آنچه آنها نیاز دارند مسیر کاروان است. (113) آنان همواره هشیار و آماده برای یاد اکاالپوراخ هستند. آنها مقبول او هستند و ناظران، بینندگان و تماشاگران او هستند. (114) ساتگورو کامل، یگانه است که از گفتگو و قربانویش بوی الهی می‌فرستد. (115) هر کس با فروتنی مانند ذره غبار در برابر این گونه افراد (مرشدان کامل) قرار گیرد، به زودی قادر خواهد بود که درخشندگی را مانند نور خورشید ببارد. (116) آن عمری ارزش زیستن دارد که در این عمر، بدون هیچ تأخیر و بهانه ای به یاد ربوبیت سپری شود. (117) افراط در خود تبلیغی کار افراد احمق است; در حالی که پرداختن به مراقبه از خصوصیات مؤمنان است. (118) غفلت هر لحظه از یاد نکردن او مانند مرگی بزرگ است. خداوند به چشم خود ما را از شر شیطان جهنم نجات دهد. (119) هر کس در شب و روز به یاد او باشد، (خوب می‌داند که) این ثروت، یاد اکاالپوراخ، فقط در فروشگاه (جماعت) مقدسین موجود است. (120) حتی پست ترین فرد دربارشان از به اصطلاح محترم ترین سرداران این دنیا برتر است. (121) بسیاری از خردمندان و باتجربه ها شیفته و آماده فداکاری در راه هایشان هستند و غبار راه هایشان برای چشمان من مانند کولی است. (122) تو نیز ای جوان عزیزم! خودت را همینطور در نظر بگیر عزیزم! شما نیز می توانید خود را به فردی وارسته و مقدس تبدیل کنید. (123) این ارباب، ارواح شریف، پیروان و ارادتمندان متعددی دارند; وظیفه اصلی که به هر یک از ما محول شده است فقط مراقبه است. (124) پس باید پیرو و عابد آنها شوی. اما هرگز نباید در قبال آنها مسئول باشید. (125) هر چند بدون آنها هیچ کس دیگری نیست که ما را به خدای متعال متصل کند، اما چنین ادعایی برای آنها تخلف است. (126) دریافتم که حتی ذره ای کوچک، به برکت معاشرت با اولیای الهی، خورشید تمام جهان شد. (127) آن شخص با قلب بزرگ که می تواند عکاالپوراخ را بشناسد و از چهره او (پیوسته) جلال او را بتابد کیست؟ (128) همنشینی با چنین ارواح بزرگواری موجب عبادت پروردگار می شود و همراهی آنان نیز از کتاب آسمانی به شما درس های معنوی می دهد. (129) آنها، ارواح شریف، می توانند حتی ذره ای کوچک را به خورشیدی درخشان تبدیل کنند. و این آنها هستند که می توانند حتی غبار مشترک را به نور حقیقت بدرخشند. (130) چشم تو گرچه از خاک باشد، اما درخشش الهی را دارد و هر چهار جهت مشرق و مغرب و جنوب و شمال و نه بهشت را در خود دارد. (131) هر خدمتی که برای آنها مقدسین انجام شود عبادت واهگورو است. زیرا آنان مقبول خداوند متعال هستند. (132) شما نیز باید مراقبه کنید تا در برابر اکالپوراخ مقبول باشید. چگونه هر احمقی می تواند ارزش بی بدیل او را بداند. (133) تنها کاری که باید شبانه روز درگیر آن باشیم، یاد اوست. حتی یک لحظه بدون مراقبه و دعای او نباید دریغ کرد. (134) چشمانشان به خاطر نگاه الهي او برق مي زند، چه بسا در کسوت دلفريبان باشند ولي آنها پادشاهانند. (135) فقط آن ملکوت ملکوتی واقعی شمرده می شود که جاودانه است و مانند ذات پاک و پاک خدا باید جاودانه باشد. (136) آداب و رسوم آنها بیشتر اهل معقول است. آنها نسب و نسل واهگورو هستند و با همه صمیمیت و آشنایی دارند. (137) آکاالپوراخ هر زاهدی را به عزت و منزلت برکت می دهد; بدون هیچ شکی، به (همه) مال و گنج نیز عطا می کند. (138) آنها می توانند افراد کم اهمیت و ناچیز را به افراد کاملاً آگاه تبدیل کنند. و از بین رفته ها به افراد شجاع و ارباب سرنوشت خود تبدیل می شوند. (139) باطل خود را از باطن خود بیرون می کنند. و آنها بذرهای حقیقت را، خداوند، در دلهای مزرعه مانند مردم می کارند. (140) همواره خود را حقیر و پستتر از دیگران می دانند; و روز و شب در مراقبه نعم واهگورو هستند. (141) چقدر می توانم مردان خدا و اولیاء و مهااتماها را ستایش کنم؟ اگر بتوانم حتی یکی از هزاران فضیلت آنها را توصیف کنم، بسیار عالی خواهد بود. (142) شما نیز در یافتن این بزرگواران (چه نوع اشخاصی؟) که تا ابد زنده هستند، تلاش کنید. بقیه آنها ظاهراً زنده هستند اما مانند اجساد مرده هستند. (143) آیا معنی «زنده بودن» را می فهمید؟ فقط آن زندگی ارزش زیستن دارد که صرف یادآوری آکاالپوراخ شود. (144) اشراق تنها به خاطر علم به اسرار صفات خداوند زنده اند; (آنها می دانند) که او در خانه اش برکات هر دو عالم را دارد و می تواند. (145) هدف اصلی این زندگی یادآوری (پیوسته) آکاالپوراخ است. اولیا و پیامبران فقط با این انگیزه زندگی می کنند. (146) ذکری از آنها بر هر زبان زنده ای است. و هر دو جهان طالب راه او هستند. (147) همه در مورد واهگورو باشکوه مراقبه می کنند، تنها در این صورت است که چنین مراقبه ای به فال نیک می گیرد و چنین گفتمانی مساعد است. (148) اگر می خواهید با حق صحبت کنید و آن را توصیف کنید، این تنها گفتار قادر مطلق ممکن است. (149) چنین دارایی و گنجینه مراقبه برای یک زندگی معنوی از طریق معاشرت و همراهی با افراد مقدس برکت یافت. (150) چنین گنجی برای آنان پسندیده نیست و چیزی جز حق را دوست ندارند. این سنت آنها نیست که سخنی بگویند جز سخنان راست. (151) در زبان هندی به آنها «سعد سنگات» می گویند، ای مولوی! همه اینها در ستایش آنهاست; و همه اینها آنها را تعریف می کند. (152) کسب شراکت آنها جز به برکت او نیست. و تنها به لطف او چنین افرادی آشکار می شوند. (153) هر کس آن قدر خوش شانس باشد که این ثروت ابدی را به دست آورد، می توان تصور کرد که در تمام طول عمرش پر از امید شده است. (154) همه اینها، مال و جان، فناپذیرند، ولی جاودانه اند. آنها را به عنوان ساقی هایی در نظر بگیرید که در حال سرو لیوان های پر از ارادت الهی هستند. (155) آنچه در این دنیا به ظاهر آشکار است، به خاطر همراهی آنهاست. از لطف آنهاست که ما اینجا همه سکونت و رفاه را می بینیم. (156) همه این سکونت‌ها (جانداران) نتیجه برکات واهگورو است. غفلت از او حتی برای یک لحظه مساوی است با درد و مرگ. (157) همنشینی با آنان، بزرگواران، سنگ بنای این زندگی است. این زندگی است، همانا حیاتی است که در نعم او سپری می شود. (158) اگر می خواهید عابد واقعی واهگورو شوید، باید در مورد موجود کامل آگاه و روشن بین شوید. (159) همنشینی آنها برای شما شفا است. سپس، هر آنچه که می خواهید مناسب است. (160) این همه دنیای نفس گیر و زنده که می بینیم فقط به خاطر همنشینی ارواح شریف است. (161) زندگی موجود آن موجودات زنده نتیجه همنشینی افراد مقدس است. و همراهی با این بزرگواران دلیل بر مهربانی و عطوفت آکاالپوراخ است. (162) در واقع همه به همراهی خود نیازمندند; تا بتوانند زنجیر مروارید (جنبه های شریف) را از دل باز کنند. (163) ای ساده لوح! شما استاد گنج گرانبها هستید. اما افسوس! شما متوجه آن گنج پنهان نیستید. (164) چگونه می توانی به آن گنج گرانبها پی ببری که در داخل طاق چه ثروتی نهفته است. (165) بنابراین، تلاش برای یافتن کلید گنج برای شما ضروری است تا بتوانید به این مخزن پنهان، اسرارآمیز و ارزشمند پی ببرید. (166) شما باید از Naam of Waaheguru به عنوان کلید برای باز کردن این ثروت پنهان استفاده کنید. و از کتاب این گنج پنهان، گرانت، درس بگیرید. (167) این کلید (فقط) نزد مقدسین یافت می شود و این کلید مرهمی بر دلهای بریده و جانها است. (168) هر کس بتواند به این کلید دست یابد، ممکن است هر کسی باشد، می تواند صاحب این گنج شود. (169) هنگامی که جوینده گنج هدف خود را یافت، در نظر بگیرید که از هر نگرانی و نگرانی نجات یافته است. (170) ای دوست من! آن شخص به جمع فدائیان (واقعی) خدا پیوسته است که مسیر کوچه های دوست محبوب را کشف کرده است. (171) ارتباط آنها یک ذره غبار ناچیز را به یک ماه درخشان تبدیل کرد. باز هم این گروه آنها بود که هر گدا را به یک پادشاه تبدیل کرد. (172) آکاالپوراخ به فضل خود بر خلق و خوی آنان برکت دهد. و همچنین بر والدین و فرزندان آنها. (173) هر کس که آنها را ببیند، بداند که خدای متعال را دیده است. و اینکه توانسته است از باغ عشق یک گل زیبا بیرون بیاورد. (174) معاشرت با این بزرگواران مانند بیرون آوردن گلی زیبا از باغ علم الهی است; و دیدن چنین قدیسان مانند نگاهی اجمالی به آکاالپوراخ است. (175) توصیف «نگاه اجمالی» واهگورو دشوار است. قدرت های او در تمام طبیعتی که او آفریده منعکس می شود. (176) با مهربانی آنها، نگاهی به آکاالپوراخ دیدم. و به لطف ایشان گلی پر جنب و جوش از باغ الهی برگزیده ام. (177) حتی فکر کردن به نگاهی اجمالی به آکاالپوراخ در واقع یک نیتی مقدس است. گویا می گوید: «من هیچ نیستم!» این، از جمله اندیشه فوق، به خاطر وجود مجرد و مرموز اوست.» (178)

ਜ਼ੂਦ ਬੀਨੀ ਖ਼ੇਸ਼ਤਨ ਰਾ ਬੇ ਗ਼ੁਜ਼ਾਫ਼ ।੪੮।੧।
zood beenee kheshatan raa be guzaaf |48|1|

هر کس این پیام کامل (کلمه) را درک کرده باشد،

ਅਜ਼ ਖ਼ੁਦੀ ਤੂ ਦੂਰ ਗਸ਼ਤਾ ਚੂੰ ਖ਼ੁਦਾ ।
az khudee too door gashataa choon khudaa |

گویی محل گنج پنهان را کشف کرده است. (179)

ਦੂਰ ਕੁੱਨ ਖ਼ੁਦ-ਬੀਨੀ ਓ ਬੀਣ ਬੇ-ਗ਼ਿਲਾਫ਼ ।੪੮।੨।
door kun khuda-beenee o been be-gilaaf |48|2|

واقعیت Waaheguru بازتاب بسیار جذابی دارد.

ਆਸ਼ਿਕਾਣ ਦਾਰੰਦ ਚੂੰ ਇਸ਼ਕਿ ਮੁਦਾਮ ।
aashikaan daarand choon ishak mudaam |

تصویر آکاالپوراخ در مردان و زنان خودش، افراد مقدس است (مشاهده می شود). (180)

ਦਮ ਮਜ਼ਨ ਦਰ ਪੇਸ਼ਿ ਸ਼ਾ ਐ ਮਰਦਿ ਲਾਫ਼ ।੪੮।੩।
dam mazan dar pesh shaa aai marad laaf |48|3|

آنها احساس می کنند که در انزوا هستند، حتی زمانی که در جمع گروهی از مردم، جماعت هستند.

ਬਿਗੁਜ਼ਰ ਅਜ਼ ਲੱਜ਼ਤਿ ਈਣ ਖ਼ਮਸਾ ਹਵਾਸ ।
biguzar az lazat een khamasaa havaas |

ستایش شکوه آنها بر زبان همه است. (181)

ਤਾ ਬਯਾਬੀ ਬਜ਼ਤੇ ਅਜ਼ ਜਾਮਿ ਸਾਫ਼ ।੪੮।੪।
taa bayaabee bazate az jaam saaf |48|4|

فقط آن شخص می تواند از این راز آگاه باشد،

ਗਰ ਬਜੋਈ ਰਾਹਿ ਮੁਰਸ਼ਦ ਰਾ ਮੁਦਾਮ ।
gar bajoee raeh murashad raa mudaam |

کسی که با اشتیاق در مورد فداکاری برای آکاالپوراخ صحبت و بحث می کند. (182)

ਤਾ ਸ਼ਵੀ ਗੋਯਾ ਮੁੱਬਰਾ ਅਜ਼ ਖ਼ਿਲਾਫ਼ ।੪੮।੫।
taa shavee goyaa mubaraa az khilaaf |48|5|

هر کس که ارادت مشتاقانه اش به واهگورو، گردن بند (گلدسته) گردنش می شود،