با این حال، اگر مشتاق به اشتراک گذاشتن اسرار معشوق هستید، باید لب های خود را محکم ببندید. (63) (4)
گویا می گوید می خواهم خود و دل دیوانه ام را به محبوبم بفروشم، با ایمان به لطف و رحمت او، یقین دارم که آن را شایسته خرید خواهد یافت. غیرتش برای تو شروع به راه رفتن بر سرش کرد و توانست پرچمش را بر آسمان های نه گانه به اهتزاز درآورد، آمدنش به این دنیا خوشا به حال او و رفتنش به همان اندازه مبارک است، گویا می گوید: «کسی که درک کرد. پروردگارا.» (1) هر چشمی را که (وجود) آکاالپوراخ را نشناخت، کور دانست، او این عمر گرانبها را در غفلت و غفلت هدر داد، با گریه آمد (به این دنیا) و همه را از دنیا برد. آرزوها و آرزوهای ناتمام او با او، افسوس که در این چرخه ی تولد و مرگ نتوانست حال و هوای خود را بهتر کند (2) این چشم تو جایگاه آن دوست با فضیلت است، شخصیت تو جایگاه تخت سلطنتی اوست. هر کس در طمع و شهوت غوطه ور شود نمی تواند به قدرت متعال برسد، زیرا این راه برای دلیران و فدائیان دلاور واهگورو در نظر گرفته شده است. (3) هر دل و ذهنی که خود به خود (با کسب فضایل) معشوق الهی شد، مطمئن باشید! اینکه او مظهر خود آکاالپوراخ شد، حتی ذرهای غبار هم خالی از لطف و برکت او نیست، و مجسمهساز نقاش خود را پشت رنگهایش استتار میکند. (4) این آمدن و رفتن در این دنیا لحظه ای بیش نیست، هر جا که بصیرت خود را بچرخانیم و اطراف را ببینیم، فقط تصاویر خود را می بینیم، چگونه جرأت کنیم به دیگری نگاه کنیم؟ زیرا، هیچ کس دیگری (به جز واهگورو) در جلو یا عقب نیست که از ما حمایت کند. (5) هر کسى که طالب الوهیت باشد، در هر دو جهان مقام و مرتبه اى بالاتر دارد. گویا میگوید: «آنها میتوانند هر دو دنیا را در ازای یک دانه جو به دست آورند.
من محبوب تو (مثل مجنو) کی و چگونه معشوق تو (مثل لیلا) می شوم؟» (6) وقتی مردان خدا در این دنیا ظاهر می شوند، به عنوان رهبر می آیند تا گمراهان را در راه راست قرار دهند. گویا می گوید: «اگر چشمت مشتاق خداوند متعال باشد،
پس بدان كه ارواح شريف خدا فقط براي آشكار كردن او به اين زمين مي آيند.» (7) اهل ايمان ما هيچ كس (غير از آكالپوراخ) را نمي پرستند، آنها هميشه متذكر و هوشيار هستند و هرگز عمل و رفتار ناپسندي ندارند. از یاد واهگورو حتی برای یک لحظه غفلت نمی کنند، علاوه بر این، در موضوعات مربوط به طبقات بالاتر یا پایین جامعه دخالت نمی کنند (8) اگر حتی کوچکترین تمایلی به عشق به پروردگار داشته باشد. سپس، گویا به مراتب برتر از هزاران پادشاهی است، "من برده گوروی واقعی خود هستم.
و این ادعای مکتوب نیازی به شاهد ندارد.» (9) هر انسانی در این دنیا دوست دارد به طور فزاینده ای پیشرفت کند و از نظر حرفه ای پیشرفت کند، او میل شدیدی به به دست آوردن اسب، شتر، فیل و طلا دارد، هر کس همیشه در آرزوی داشتن است. گویا میگوید: «من همیشه از خداوند تضرع میکنم که فقط با ذکر او برکت دهد». آینه ای که هیچ شکافی ندارد خانه بازسازی و مستقر شود، گویا میگوید: «(این اتفاق میافتد) فقط زمانی که یک گورو کامل در کنار شما باشد و کمک کند. و شاید این تنها راه باشد
دل من پر از غم و اندوه را می توان به وجد آورد؟» (12) شیطان قصد نابودی ما را دارد، از سوی دیگر، ذهن آسیب پذیر من در انتظار کمک و تسکین خداوند متعال است؛ وحشی نگران است که چه چیزی. آیا او باید با او رفتار کند؟ شخصیت ما هیولای بزرگی بود، وقتی از منیت و غرور دست کشیدیم، به خداوند متعال رسیدیم (14). هرگز در برابر کسى جز تو سجده نکردیم، ما علایم عالم را در سرای دل خود کشف کرده ایم (15) گویا مى گوید: «من توانسته ام از یاد او به «کالپورخ» پی ببرم، وگرنه چگونه مى توانستم. من این جام پر از ارادت و محبت را به دست آورده ام؟ جز سالک پروردگار، هیچ کس دیگری مقدر نیست که این گنج ارزشمند را داشته باشد که من سعادت به دست آوردن آن را داشته ام.» (16)
گویا میگوید: "تا کی میخواهی در این دنیای فناپذیر بمانی، که گاهی اینقدر ضروری میشود و گاهی وقتها آنقدر محول میشود؟ تا کی میخواهیم مثل سگ بر سر استخوانها بجنگیم؟ همه ما از این دنیا و این دنیا پرستان میدانیم. (آنها چقدر خودخواه و بی رحم هستند). (17)
گویا می گوید: "اگر می خواهی شکوه و عظمت واهگورو را ببینی؟ اگر می خواهی از گناه طمع و شهوت خود دوری کنی و شکم مراقبه کنی؟ پس نباید با این چشم های آشکار و ظاهری ببینی. زیرا آنها مانع شما هستند، در واقع باید سعی کنید آنچه را که می خواهید ببینید، بدون چشمان خود بسنجید.
آکاالپوراخ همه جا حاضر است. پس دنبال کی میگردی؟
دیدار با نیکوکار هدف زندگی ماست. کجا سرگردانی
هر دوی این دنیاها نماد تسلط و کنترل شما هستند.
یعنی کلام خدا را از زبان خودتان می گویید. (19)
ای باد! خاک مرا از درگاه معشوقم نبارید
در غیر این صورت، دشمن تهمت خواهد زد (ادعا) که اتفاقاً همه جا هست. (1)