غزلیں بھائی نند لال جی

صفحه - 32


ਮਿਸਲਿ ਦਹਾਨਿ ਤੰਗਿ ਤੂ ਤੰਗ ਸ਼ਕਰ ਨ ਬਾਸ਼ਦ ।
misal dahaan tang too tang shakar na baashad |

من همیشه سرای آکاالپوراخ را در قلبم یافته ام.» (55) (3) (شعف) گدایی در خیابان تو، ای گورو، به مراتب بهتر از هر پادشاهی است، لذتی که پس از دست کشیدن از غرور به دست آوردم. غرور خود این بود که رئیس دو جهان بود.» (55) (4)

ਈ ਮਿਸਲ ਰਾ ਕਿ ਗੁਫ਼ਤਮ ਜ਼ੀਣ ਖ਼ੂਬਤਰ ਨ ਬਾਸ਼ਦ ।੩੨।੧।
ee misal raa ki gufatam zeen khoobatar na baashad |32|1|

گویا می‌گوید: «من همان روز اول صدا را در گوش‌هایم شنیدم که پایان جهان را در آغازش دیده‌ام». (55) (5)

ਬਾ ਹਿਜਰ ਆਸ਼ਨਾ ਸ਼ੌ ਗਰ ਤਾਲਿਬਿ ਵਸਾਲੀ ।
baa hijar aashanaa shau gar taalib vasaalee |

گویا می گوید: من از دوست و معشوقم هیچ انتظار و آرزوی غیردوستانه ای ندارم، حتی برای اندوه ذهنم به دنبال درمان نیستم. (56) (1)

ਰਹ ਕੈ ਬਰੀ ਬਮੰਜ਼ਲ ਤਾ ਰਾਹਬਰ ਨ ਬਾਸ਼ਦ ।੩੨।੨।
rah kai baree bamanzal taa raahabar na baashad |32|2|

من به خاطر دوست نرگس که به عنوان یک برده بر خود نرگس کنترل کامل دارد بیمار هستم.

ਦਾਮਾਨਿ ਚਸ਼ਮ ਮਗੁਜ਼ਾਰ ਅਜ਼ ਦਸਤ ਹਮਚੂ ਮਿਜ਼ਗਾਣ ।
daamaan chasham maguzaar az dasat hamachoo mizagaan |

مشتاق خضر و مسیح نیستم که شفا دهندگان این بیماری باشند.» (56) (2) هر جا را می بینم فقط شکوه زیبایی تو را می بینم، در واقع به دنبال دیگری نیستم. نشان می دهد جز درخشش معشوق (56) (3) وقتی در جمع معشوق هستم، به هیچ کس نگاه نمی کنم، در واقع حتی چشمانم را در مقابل کسی باز نمی کنم ) (4) جانم را چون پروانه فدا می‌کنم در حالی که دور چراغ نفتی می‌چرخم، اما چون بلبل هیچ ناله و فریاد و ناله‌ای بیهوده نمی‌کنم». (56) (5)

ਤਾ ਜੇਬਿ ਆਰਜ਼ੂਹਾ ਪੁਰ ਅਜ਼ ਗੁਹਰ ਨ ਬਾਸ਼ਦ ।੩੨।੩।
taa jeb aarazoohaa pur az guhar na baashad |32|3|

گویا با خود می گوید: "فقط ساکت باش، حتی یک کلمه هم نگو، معامله عشق من به معشوق با سر من است، تا این سر هست، این معامله باطل نمی شود." (56) (6)

ਸ਼ਾਖ਼ਿ ਉਮੀਦਿ ਆਸ਼ਕਿ ਹਰਗਿਜ਼ ਸਮਰ ਨਹਿ ਗੀਰਦ ।
shaakh umeed aashak haragiz samar neh geerad |

«من همیشه عمرم را به یاد او می گذرانم. این زندگی تا زمانی معنادار است که ما حقیقت را دوست داشته باشیم،

ਅਜ਼ ਅਸ਼ਕਿ ਆਬਿ ਮਿਜ਼ਗਾਣ ਤਾਣ ਸਬਜ਼-ਤਰ ਨਹਿ ਬਾਸ਼ਦ ।੩੨।੪।
az ashak aab mizagaan taan sabaza-tar neh baashad |32|4|

و من از تعهدات و محبت های عظیمی که از جانب استادم به من عطا شده، متاسفم، اما همیشه سپاسگزارم.» (57) (1)

ਐ ਬੁਅਲਫ਼ਜ਼ੂਲ ਗੋਯਾ ਅਜ਼ ਇਸ਼ਕਿ ਊ ਮੱਜ਼ਨ ਦਮ ।
aai bualafazool goyaa az ishak aoo mazan dam |

یک خودخواه خود محور مراقبه را نمی پذیرد و به آن اعتقاد ندارد،

ਕੋ ਪਾ ਨਹਦ ਦਰੀਣ ਰਹਿ ਆਣ ਰਾ ਸਰ ਨਹਿ ਬਾਸ਼ਦ ।੩੨।੫।
ko paa nahad dareen reh aan raa sar neh baashad |32|5|

با این حال، آکاالپوراخ همیشه ارباب است و ما، زمینیان، بندگان او برای همیشه. (57) (2)