خودخواهی، دلبستگی، شک و بارهای ترس.
درد و لذت، شرف و آبرو
اینها به طرق مختلف توصیف شدند.
او خود درام خود را می آفریند و می بیند.
او درام را به پایان می رساند، و سپس، ای ناناک، او تنها می ماند. ||7||
هر جا که عابد خداوند ازلی باشد، خودش آنجاست.
او وسعت خلقت خود را برای جلال قدیس خود باز می کند.
او خود استاد هر دو جهان است.
ستایش او فقط برای خودش است.
او خودش سرگرمی ها و بازی هایش را اجرا می کند و انجام می دهد.
او خودش از لذت ها لذت می برد، اما بی پیرایه و دست نخورده است.
هر که را بخواهد به نام خود میبندد.
او باعث می شود که هر که را بخواهد در نمایشنامه او بازی کند.
او فراتر از محاسبه، فراتر از اندازه، غیرقابل شمارش و غیرقابل درک است.
همانگونه که خداوندا به او الهام می کنی که حرف بزند، بنده نانک نیز سخن می گوید. ||8||21||
سالوک:
ای پروردگار و سرور همه موجودات و مخلوقات، تو خودت بر همه جا غالب هستی.
ای نانک، یگانه فراگیر است. دیگر کجا دیده می شود؟ ||1||
آشتاپادي:
او خود گوینده است و او خود شنونده است.