اما او می میرد و نخ مقدس از بین می رود و روح بدون آن می رود. ||1||
مهل اول:
او مرتکب هزاران دزدی، هزاران زنا، هزاران دروغ و هزاران سوء استفاده می شود.
او هزاران فریب و کار پنهانی را شب و روز در برابر همنوعان خود انجام می دهد.
نخ از پنبه ریسیده می شود و برهمن می آید و آن را می پیچد.
بز را می کشند، می پزند و می خورند و بعد همه می گویند: نخ مقدس را بپوش.
وقتی فرسوده شد، دور ریخته می شود و یکی دیگر می پوشند.
ای نانک، نخ پاره نمی شد، اگر قوت واقعی داشت. ||2||
مهل اول:
با ایمان به نام، عزت حاصل می شود. ستایش خداوند ریسمان مقدس واقعی است.
چنین نخ مقدسی در بارگاه خداوند پوشیده می شود. هرگز نمی شکند ||3||
مهل اول:
نه نخ مقدسی برای اندام جنسی وجود دارد و نه نخی برای زن.
هر روز بر ریش مرد تف می اندازند.
نه نخ مقدسی برای پاها و نه نخی برای دست ها وجود دارد.
نه نخی برای زبان و نه نخی برای چشم.
خود برهمن بدون ریسمان مقدس به دنیای آخرت می رود.
نخ ها را می پیچد، روی دیگران می گذارد.
او برای انجام ازدواج پول می گیرد;
با خواندن طالع بینی آنها راه را به آنها نشان می دهد.