او به خدا گفت: «دیگر نگران نباش مادر».
برای کشتن شیاطین، مادر بزرگ خشم زیادی از خود نشان داد.
دوره
شیاطین خشمگین با آرزوی جنگیدن در میدان جنگ آمدند.
شمشیرها و خنجرها چنان می درخشند که خورشید دیده نمی شود.6.
PAURI
هر دو لشکر روبروی هم قرار گرفتند و طبل ها و صداها و شیپورها به صدا درآمد.
شیاطین با خشم فراوان آمدند و با شمشیر و زره تزئین شده بودند.
رزمندگان روبهروی جبهه جنگ بودند و هیچکدام نمیدانستند قدمهای او را برگردانند.
رزمندگان دلیر در میدان نبرد غرش می کردند.7.
PAURI
شیپور جنگ به صدا درآمد و طبل های پرشور در میدان جنگ غوغا می کرد.
نیزه ها تاب می خوردند و منگوله های درخشان بنرها می درخشیدند.
طنین طبل ها و شیپورها می پیچید و نگرانان مانند مستی با موهای مات شده چرت می زدند.
دورگا و شیاطین در میدان نبرد که موسیقی وحشتناکی در آن پخش می شود، جنگ کردند.
مبارزان شجاع توسط خنجرهایی مانند phylianthus emblica که به شاخه چسبیده بود سوراخ شدند.
برخی مانند مستهای دیوانه غلتیدن با شمشیر می پیچند.
برخی از بوته ها مانند فرآیند جدا کردن طلا از شن و ماسه برداشته می شوند.
گرزها، سه تایی ها، خنجرها و تیرها با عجله واقعی زده می شوند.
به نظر می رسد که مارهای سیاه نیش می زنند و قهرمانان خشمگین می میرند.8.