ای خالق، رب الرحمن - بنده حقیر تو دعا می کند;
نانک: به لطف شما، لطفا مرا نجات دهید. ||6||
خداوند، یاری و پشتیبان ما، همیشه با ما است، اما انسان فانی او را به یاد نمی آورد.
او به دشمنان خود محبت نشان می دهد.
او در یک قلعه شنی زندگی می کند.
او از بازی های لذت و ذائقه مایا لذت می برد.
او معتقد است که آنها دائمی هستند - این باور ذهن اوست.
حتی مرگ برای احمق به ذهن نمی رسد.
نفرت، تعارض، میل جنسی، خشم، وابستگی عاطفی،
دروغ، فساد، طمع و فریب بسیار:
بسیاری از عمرها در این راه ها تلف می شود.
نانك: آنها را بالا ببر و فديهشان كن، پروردگارا - رحمتت را نشان بده! ||7||
تو پروردگار و سرور ما هستی. به تو این دعا را می خوانم.
این جسم و روح تمام دارایی توست.
شما مادر و پدر ما هستید. ما فرزندان تو هستیم
در رحمت تو، شادی ها بسیار است!
هیچ کس محدودیت های شما را نمی داند
ای برترین خدای سخاوتمندترین،
تمام آفرینش بر تار تو میچسبند.
آنچه از جانب تو آمده، تحت امر توست.