به عنوان گورمخ، او را با سهولت شهودی ملاقات کردم. خداوند برای ذهن و بدن من بسیار شیرین به نظر می رسد.
خداوند بسیار شیرین به نظر می رسد. من از خدای خود راضی هستم. شب و روز، من عاشقانه آگاهی خود را بر خداوند متمرکز می کنم.
من پروردگار و سرورم را، ثمره آرزوهای ذهنم به دست آورده ام. نام خداوند طنین انداز و طنین انداز است.
خداوند خداوند، پروردگار و استاد من، با عروس خود می آمیزد و قلب او در نعم شکوفا می شود.
بنده نانک اعلام می کند که در این دور چهارم مراسم عقد، خدای ابدی را یافته ایم. ||4||2||