PAURI
شیپورها در ارتش به صدا درآمده و هر دو نیرو در مقابل هم قرار می گیرند.
جنگجویان ارشد و شجاع در میدان تاب میخوردند.
آنها سلاح های خود از جمله شمشیر و خنجر را بالا آوردند.
آنها خود را با کلاه ایمنی بر روی سر خود تزئین کرده اند و زره به دور گردن خود و اسب های خود را با کمربند.
دورگا خنجر خود را در دست داشت، بسیاری از شیاطین را کشت.
او کسانی را که بر ارابهها، فیلها و اسبها سوار بودند، میکشت و میاندازد.
به نظر می رسد که شیرینی پزی کیک های گرد کوچکی از نبض زمینی پخته است و آنها را با سنبله سوراخ کرده است.52.
PAURI
همزمان با نواختن شیپور بزرگ، هر دو نیرو در مقابل هم قرار گرفتند.
دورگا شمشیر خود را دراز کرد و مانند آتشی درخشان ظاهر شد
او آن را به شاه سامب زد و این سلاح دوست داشتنی خون می نوشد.
سامبه از زینی افتاد که تشبیه زیر برای آن تصور شده است.
که خنجر دولبه آغشته به خون که بیرون آمده (از بدن سامبه)
به نظر می رسد یک شاهزاده خانم از اتاق زیر شیروانی خود پایین می آید و ساری قرمز پوشیده است.53.
PAURI
جنگ بین دورگا و شیاطین از صبح زود شروع شد.
دورگا اسلحههایش را محکم در همه بازوهایش نگه داشت.
او هم سامبه و هم نیسومبه را که استاد تمام مواد بودند، کشت.
با دیدن این، نیروهای بی پناه شیاطین به شدت گریه می کنند.