رامکلی، مهل اول، سید گشت ~ گفتگو با سیدها:
خدای یکتا خالق جهانی. به لطف استاد واقعی:
سیدها مجلسی تشکیل دادند. آنها در حالت یوگی خود نشسته بودند و فریاد زدند: "درود بر این اجتماع مقدسین."
درود می فرستم به کسی که راست و بی نهایت و زیباست.
سرم را بریدم و به او تقدیم کردم. جسم و ذهنم را وقف او می کنم.
ای نانک، ملاقات با اولیای الهی، حقیقت حاصل می شود، و شخص به خودی خود به تمایز متبرک می شود. ||1||
پرسه زدن چه فایده ای دارد؟ خلوص فقط از طریق حقیقت حاصل می شود.
بدون کلمه واقعی شاباد، هیچ کس رهایی نمی یابد. ||1||مکث||
تو کی هستی؟ نام شما چیست؟ راه شما چیست؟ هدف شما چیست؟
ما دعا می کنیم که شما به ما صادقانه پاسخ دهید. ما قربانی مقدسین فروتن هستیم.
صندلی شما کجاست؟ کجا زندگی میکنی پسر از کجا آمدی و به کجا می روی؟
به ما بگو، ناناک - سیدهای جدا شده منتظر شنیدن پاسخ تو هستند. راه شما چیست؟» ||2||
او در اعماق هسته هر قلب ساکن است. اینجا صندلی و خانه من است. من در هماهنگی با اراده گورو واقعی قدم می زنم.
من از خداوند خداوند آسمانی آمدم. هر جا که دستور دهد می روم. من نانک هستم، برای همیشه تحت فرمان اراده او.
من در جایگاه پروردگار ابدی و فنا ناپذیر می نشینم. اینها آموزه هایی است که من از گورو دریافت کرده ام.
من به عنوان گورمخ به درک و درک خودم رسیده ام. من در Truest of the True ادغام می شوم. ||3||
"اقیانوس جهان خائنانه و صعب العبور است، چگونه می توان از آن عبور کرد؟"
چارپات یوگی میگوید: "ای ناناک، خوب فکر کن و پاسخ واقعی خود را به ما بده."
به کسی که ادعا می کند خودش را می فهمد چه جوابی می توانم بدهم؟
من حقیقت را می گویم. اگر قبلاً از آنجا عبور کرده اید، چگونه می توانم با شما بحث کنم؟ ||4||