در انبار بدن، این ذهن تاجر است.
ای نانک، به طور شهودی به حقیقت می پردازد. ||39||
گورموک پلی است که توسط معمار سرنوشت ساخته شده است.
شیاطین شوری که سریلانکا را غارت کردند - بدن - تسخیر شده اند.
رام چند - ذهن - راوان - غرور را ذبح کرده است.
گورمخ راز فاش شده توسط بابهیخان را درک می کند.
گورموخ حتی سنگ ها را به آن سوی اقیانوس می برد.
گورموک میلیون ها نفر را نجات می دهد. ||40||
آمدن و رفتن در تناسخ برای گورموک پایان یافته است.
گورمخ در بارگاه خداوند شرف دارد.
گورمخ حق را از نادرست تشخیص می دهد.
گورموک مراقبه خود را بر پروردگار آسمانی متمرکز می کند.
در بارگاه پروردگار، گورمخ در ستایش او غرق می شود.
ای نانک، گورمخ به قیود مقید نیست. ||41||
گورمخ نام پروردگار پاک را به دست می آورد.
از طریق شاباد، گورموک نفس خود را می سوزاند.
گورمخ ستایش های باشکوه پروردگار حقیقی را می خواند.
گورموک در خداوند واقعی جذب می شود.
از طریق نام واقعی، گورمخ مورد احترام و تعالی قرار می گیرد.
ای نانک، گورمخ همه عالم را می فهمد. ||42||