گاهی غمگین می شوند و گاهی با شادی و لذت می خندند.
گاهی اوقات با تهمت و اضطراب مشغول می شوند.
گاهی اوقات، آنها در اترهای آکاشی بالا هستند، گاهی اوقات در نواحی زیرین جهان اموات.
گاهی اوقات، تفکر در خداوند را می دانند.
ای نانک، خدا خودش آنها را با خودش متحد می کند. ||5||
گاهی اوقات به طرق مختلف می رقصند.
گاهی شب و روز در خواب می مانند.
گاهی اوقات، آنها عالی هستند، در خشم وحشتناکی.
گاهی خاک پای همه هستند.
گاهی اوقات، آنها به عنوان پادشاهان بزرگ می نشینند.
گاهی کت یک گدای حقیر را می پوشند.
گاهی اوقات، آنها شهرت بد دارند.
گاهی اوقات آنها را به عنوان بسیار بسیار خوب می شناسند.
همانطور که خداوند آنها را نگه می دارد، آنها نیز باقی می مانند.
به لطف گورو، ای ناناک، حقیقت گفته می شود. ||6||
گاهی به عنوان علما سخنرانی می کنند.
گاهی اوقات، آنها در مراقبه عمیق سکوت می کنند.
گاهی در اماکن زیارتی غسل می کنند.
گاهی به عنوان سیدها یا جویندگان، حکمت روحانی را به دیگران منتقل می کنند.
گاهی اوقات، آنها به کرم، فیل یا پروانه تبدیل می شوند.