تیلنگ، اول مهل:
همانطور که کلام پروردگار آمرزنده به من می رسد، آن را بیان می کنم، ای لالو.
بابر با آوردن جشن عقد گناه از کابل هجوم آورده و سرزمین ما را به عنوان هدیه عروسی خود طلب می کند ای لالو.
حیا و درستکاری هر دو از بین رفته اند و باطل مانند پیشوا در اطراف می چرخد، ای لالو.
قاضی ها و برهمن ها نقش خود را از دست داده اند و شیطان اکنون مراسم ازدواج را انجام می دهد، ای لالو.
زنان مسلمان قرآن می خوانند و در بدبختی خدا را ای لالو می خوانند.
زنان هندو که از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردارند، و همچنین سایر زنان دارای موقعیت پست، در همین دسته قرار می گیرند، ای لالو.
آوازهای عروسی مقتل می خوانند ای نانک و به جای زعفران خون می پاشند ای لالو. ||1||
ناناک در شهر اجساد ستایش پروردگار و استاد را می خواند و این روایت را صدا می کند.
آن که انسان ها را به لذت ها آفرید و به لذت ها پیوست، تنها می نشیند و این را تماشا می کند.
پروردگار و استاد حق است و عدالت او صادق است. او دستورات خود را طبق قضاوت خود صادر می کند.
پارچه بدنه تکه تکه می شود و هند این کلمات را به خاطر می آورد.
در هفتاد و هشتم (1521 بعد از میلاد) می آیند، در نود و هفت (1540 بعد از میلاد) می روند و سپس شاگرد دیگری از انسان قیام می کند.
ناناک کلام حقیقت را می گوید. او حقیقت را در این زمان مناسب اعلام می کند. ||2||3||5||
تیلانگ سرشار از این احساس است که تلاش زیادی برای تحت تاثیر قرار دادن داشته است، اما این احساس که تلاش انجام شده قدردانی نشده است. با این حال، فضای عصبانیت یا ناراحتی نیست، بلکه فضای غم انگیز است، زیرا شخصی که می خواهید تحت تأثیر قرار دهید برای شما بسیار عزیز است.